کسانی که فیلم مستند «گشت و گذاری با مارتین اسکورسیزی در سینمای آمریکا» را دیده و یا کتابش را خواندهاند، به خوبی میدانند این عشق شورانگیزی که در فیلم «هوگو» نسبت به تاریخ سینما موج میزند، از چه اشتیاق و دلباختگی قدیمی برمی آید. حتی شاید زودتر از اینها انتظارش را داشتیم تا استاد چنین فیلم ستایشآمیزی را درباره سینما بسازد.
اما همانطور که پیشتر از این در یادداشتی به بهانه دریافت اسکار اشاره کردم، خصلت کمیابی که «هوگو» را از اثری که قصد ادای دین و احترام و ارجاع به سینما دارد، فراتر میبرد و در جایگاه متفاوتی قرار میدهد، این است که چه در زمینه مضمون و چه از لحاظ فرم تکنیکی از خود سینما به عنوان منبع الهام، تغذیه و تثبیت خود استفاده میکند.
در دورانی که به نظر میرسد قصهها در سینما تمام شدهاند و سینمای امروز جهان در تعریف کردن داستانهای جدید دچار بحران و معضل جدی و گستردهای است، اسکورسیزی برای یافتن قصه جدید به سراغ خود سینما میرود و داستانش را از دل تاریخ پر ماجرای سینما و سرگذشت آدمهایی که در آن نقش داشتهاند، درمی آورد و آن را به شکل کاملا تازه و امروزی دوباره تعریف میکند.
علاوه بر این به کمک سینمای سهبعدی که عدهای در مقابل آن موضعگیری منفی میکردند و آن را به تجربه تجاری هالیوود در جهت جلب مخاطب بیشتر و دستیابی به منفعت افزونتر تقلیل میدادند، تصویر سینمای اولیه و صامت را بازسازی و ماندگار میکند و نشان میدهد چطور سینما با پیشرفت صنعتی و تکنیکیاش میتواند وجه هنری خود را تقویت کند و مرزهای زیباییشناسیاش را گسترش دهد.
به عنوان مثال صحنه فوقالعاده خارج شدن قطار از ریل و عبور آن از میان مردم، فقط یک ادای دین عاشقانه به صحنه ماندگار و خاطره انگیز «ورود قطار به ایستگاه» برادران لومیر نیست. بلکه بازآفرینی آن در یک صورتبندی داستانی تازه و قرائت مجدد آن در شکل سه بعدیاش به طور توامان، این امکان را به ما میدهد که ما نیز همان تجربه نایاب اولین مخاطبان سینما در مواجهه با این صحنه را از سر بگذرانیم و به احساسی دست بیابیم که تا پیش از این فکر میکردیم هرگز تکرار نخواهد شد.
بنابراین اگر فیلمسازی مثل اسکورسیزی به عنوان یک فیلمساز پیشرو و معاصر میتواند فیلمی درباره ژرژ ملی یس به عنوان یکی از پیشگامان سینمای اولیه بسازد و صحنههای تاثیرگذار فیلمهای وی را بازسازی کند و از دل آن به مفهوم جدیدی درباره خود سینما دست یابد، به این دلیل است که میتواند از تحولات و تغییرات تکنولوژیکی سینما برای پیشرفت و گسترش قابلیتهای زبان هنری آن کمک بگیرد و قصه قدیمی و گذشته سینما را با استفاده از جدیدترین تکنیک روز دنیا بازگویی کند.
در انتهای فیلم «هوگو» وقتی ژرژ ملییس در مراسم تجلیلش در میان آن هاله نور ظاهر میشود و همه حضار تمام قد در مقابلش میایستند، تکتک ما نیز از سر جایمان بلند میشویم و روی پا میایستیم و به همه کسانی که رویاها را با سینما برایمان واقعی کردند، تعظیم میکنیم. شک نکنید که در آن لحظه یکی از کسانی که به او فکر میکنیم، اسکورسیزی است!
5858
نظر شما