نزهت بادی: مایک لی تسلط حیرتانگیز در نمایش بحرانها و تنگناهای ساده و معمولی زندگی روزمره دارد و میتواند بدون تاکید بر اتفاق برجسته و با پرهیز عامدانه از گرههای دراماتیک، پوسته ظاهری زندگی روزمره را کنار بزند و همان رویدادهای عادی و جزئیات پیشپاافتاده را به تجربیات متفاوت در زندگی شخصیتهایش تبدیل کند.
فیلم «سالی دیگر» یکی از همان درامهای خانواده که به زندگی روزمره افراد راندهشده و افسرده میپردازد که این بار دچار احساس هراس از تنهایی و پوچی ناشی از مواجهه با دوران میانسالی و پیری هستند.
در این فیلم با چهار فصل از یک سال معمولی زوج میانسالی روبرو هستیم که دوستان و آشنایانشان به خانه آنها میآیند و میروند. در این رفت و آمدها و دور هم جمع شدنها هم هیچ حادثه یا کشمکش مهمی رخ نمیدهد و همه چیز به آرامی و سادگی پیش میرود.
فقط گاهی از دل این روابط و گفتوگوهای عادی، احساسات نامرئی و حرفهای ناگفتنی بیرون میریزد و رازهای کوچکی بر زبان میآید و آشکار میشود که حسی از بروز تنش و تضاد را تداعی میکند و برای لحظات کوتاهی تلاطم کوچکی در سطح آرام و یکنواخت زندگی روزمره آدمهای فیلم به وجود میآورد و بعد دوباره همان رکود و سکون برقرار میشود.
مثلا رفتار عصبی و کنترلنشده مری بخاطر سرخوردگی حاصل از روبرو شدن با نامزد جو از چند نگاه بیقرار و بغض فروخورده و کنایه تلخ فراتر نمیرود و یا برخورد پرخاشگرانه کارل که نوعی عصیان در برابر بیخبریاش از مرگ ناگهانی مادرش است به واکنشی در حد ترک خانه منتهی میشود.
درواقع، اهمیت کار لی این است که به این لحظات افشاگری احساسات و بروز تنشهای درونی، ارزشی بیش از یک اتفاق ساده نمیبخشد و چنان آنها را بدون هر گونه تاکید دراماتیک نشان میدهد که به جزئی عادی و معمولی از همان زندگی روزمره تبدیل میشوند. تا جایی که پیری و مرگ هم بخشی از همین زندگی نشان داده میشود که باید به آنها عادت کرد و از کنارشان گذشت.
به همین دلیل دوربین نیز به عنوان یک ناظر آرام، خاموش و گوشه گیر عمل میکند و بدون اینکه به چشم بیاید یا حرکتی موکد و خودنمایانه انجام دهد که توجه را برانگیزد، در نقطهای که دیده نشود قرار میگیرد و با نگاهی موجز و متین زندگی شخصیتها را به تصویر میکشد.
بنابراین بعد از برونریزی این احساسات درونی نیز هیچ اتفاق پیچیده یا عجیب و غریبی نمیافتد و با فاجعه یا پایان تکاندهنده روبرو نمیشویم. فقط احساس میکنیم شاید بعد از دور هم بودن و درددل کردن تحمل زندگی برای شخصیتها کمی آسانتر شود و آنها اندکی راحتتر با مسائل آزار دهنده پیرامونشان کنار بیایند.
شاید با این توصیفات به نظر برسد که با فیلمی ملالآور و کسالتبار درباره پیری و ناتوانی و تنهایی روبرو هستیم که حوصلهمان را سر میبرد و افسردهمان میکند، اما غریزه طنز و نگاه شوخ لی چنان وجوه غمانگیز زندگی را در لحظات شیرین و شاد آن درهم میآمیزد که بعد از تماشای آن احساس میکنیم چه فیلم گرم و پر شوری دیدهایم.
بعد دلمان میخواهد اگر کارمان به پیری و تنهایی کشید، دوستان خوبی مثل زوج آرام و صبور فیلم «سالی دیگر» داشته باشیم که بتوانیم رنج و ترس و دلشکستگی ناشی از دوران پایانی زندگیمان را با آنها تقسیم کنیم.
5858
نظر شما