سال 1390. سال رویارویی پرسپولیس و استقلال. سال پنج بازی قرمز و آبی. پنج نبرد. پنج هیاهو. یک رکورد. در عین سال نبردهای پی در پی بارسلونا و رئال مادرید. پنج بازی. پنج دیدار ال کلاسیکو. شامل چهار دیدار در هجده روز. یک رکورد دیگر. تیکی تاکا برابر کهکشانی ها... رکورد ما برابر رکورد آنها.
سال نبرد مربیان. چرخه تمام نشدنی تغییرات در پرسپولیس. از کاشانی به رویانیان. از علی دایی به حمید استیلی و سرانجام مصطفی دنیزلی. دوام آوردن پرویز مظلومی. دایی برابر پرویز مظلومی. استیلی برابر مظلومی. سرانجام دنیزلی برابر مظلومی. پیروزی استقلال با تک گل آرش برهانی در دهم نوروز. پیروزی 2-0 در شهریور با ضربات فرهاد مجیدی و مجتبی جباری. دو ماه بعد تساوی 2-2. یک ماه بعد پیروزی قاطعانه آبی پوش ها. بدون دریافت گل و زدن دو گل جباری و یک گل اسماعیل شریفات. سرانجام پیروزی پرسپولیس دو ماه بعد تر در بهمن. پیروزی 3-2 پس از دریافت دوگل. پیروزی طی هشت دقیقه با سه گل ایمون زاید. همان بازیکنی که در تمرینات مسخره اش می کردند. به هیچش می گرفتند. برباد رفتن شعار سوبله چوبله.
در سوی دیگر. پپ گواردیولا برابر ژوزه مورینیو. لیونل مسی برابر کریستیانو رونالدو. ژاوی برابر مسعود اوزیل. خیلی ها برابر خیلی ها. پرواز بارسا در لیگ قهرمانان (با 777 پاس ردوبدل شده برابر منچستر یونایتد). فتح دوباره لالیگا. پیروزی رئال در جام حذفی. گواردیولا طی سه فصل دوازده جام از پانزده جام را فتح می کرد. حیرت انگیز و باورنکردنی. سرانجام جلو افتادن مادریدی ها در لیگ امسال. دوره کردن آمار حیرت انگیز. 32 درصد اسپانیایی ها مادریدی هستند و 25 در صد بارسلونایی. این که مثلا رئال در جهان 228 میلیون طرفدار دارد و بارسا 350 میلیون. آمار مرعوب کننده...
همه ما در نیمه شب، از ساعت نیم بامداد تماشای بازی رئال و بارسا را آغاز کردیم و تا نزدیک سه صبح بیدار ماندیم. بیدار ماندیم تا روزهای آینده را با تب ال کلاسیکو دوره کنیم. تا محو کورس های دنی الوز شویم. تا مات پاس های اینیستا. تا فوتبال خود را در حاشیه قرار دهیم ... ولی چقدر مقصر بودیم؟ تا چه حد می توانستیم اسپانیایی ها را مقصر قلمداد کنیم؟ رئال و بارسا را. مسی و رونالدو را...
در لیگ برتر ایران همه چیز نومید کننده دنبال می شد. سرد. هشدار دهنده. کاهش ميانگين تعداد تماشاگران. کاهش و کاهش. سال به سال دریغ از پارسال. مجموع تعداد تماشاگران تا پایان هفته بیست و دوم لیگ برتر یازدهم یک میلیون و 800 هزار نفر ارائه شد. یعنی برای هر هفته چیزی حدود 82 هزار نفر. یعنی به طور میانگین برای هر بازی 9 هزار نفر. این رقم سال پیش 9800 نفر در هر بازی بود. یعنی کاهش تعداد تماشاگران در فصل نو. نه پرسپولیسی ها. نه استقلالی ها. حتی نه طرفداران تراکتور سازی. یا بازگشت تیم های پر طرفداری چون صنعت نفت و داماش گیلان که انتظار داشتیم تعداد تماشاگران را افزایش دهند. ولی رونق ندادند. ندادند و آمارها اخبار نومیدکننده ای داشتند. افق تیره ای گشودند...
این که کارشناسان کنفدراسیون فوتبال آسیا یگانه ویژگی برتر فوتبال ایران را تعداد تماشاگرانش قلمداد می کرد، زیر سئوال می رفت. مصاحبه های رئیس سازمان لیگ گرهی را باز نمی کرد. دشواری ها را دوره می کردیم و دوره. گران شدن قيمت بليط ها را. حمل و نقل پردردسر را. استادیوم های محقر. سکوهای سرد زمستانی را. سکوهای داغ تابستانی را. باران و باد (طی بررسی شرایط باشگاههای ایرانی توسط کنفدراسیون فوتبال آسیا برای صدور پروانه حرفهای فقط چهار ورزشگاه مورد تایید کنفدراسیون فوتبال آسیا قرار گرفتند). کاهش سهمیه های فوتبال ایران در لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا. اخطار و تهدید. عدم کسب استانداردها در باشگاههای حاضر در لیگ برتر. تهدید باشگاهها به سقوط به لیگ دسته یک. عقب افتادن از استاندارهای حتی آسیایی.
عوامل منفی پرشمارتر از همیشه شده بودند. بازیکنان نزول کرده. ستاره های مقوایی. ستاره های پولکی (به قول طرفداران بی غیرت). مدیران کمر خم کرده برابر بازیکن سالاری (محض نمونه جباری و حمله هایش به مظلومی و چشم بستن باشگاه). سکوهای به تسخیردرآمده گروهی از طرفداران. آنهایی که با پدیده لیدر و لیدریسم روزگار می گذراندند. آنهایی که شعارهایشان توسط آنها تنظیم می شدند. درگیری لیدر تیم پرسپولیس و علی دایی. ماجرای غریبی دیگر. با حیرت به توصیف حبیب کاشانی در باره ورم زیر چشم علی را گوش دادیم" ...ابتدا آقای دایی درگیری را آغاز کرد. دایی می خواست لیدر باشگاه را خفه کند و وقتی لیدر در این وضعیت قرار گرفته بود با دست خود را به سمت دایی پرتاب کرد...". مصاحبه و تهدید. خیلی چیزهای دیگر.
نشستن در خانه و تماشای بازی ها. بخشیدن عطا به لقای بوقچی های تشکیلاتی. سال قهر. سال جدایی. بدل شدن شعار "علی دایی. علی دایی" به نشانه اعتراض. به نشانه دلتنگی. به نشانه دهن کجی. شعار "استیلی حیاکن. پرسپولیس رو رها کن". سال بداخلاقی ها. از جنجال شیث رضایی و محمد نصرتی تا اخراج جاسم کرار. سال رفتن ناروشن فرهاد مجیدی. تنها بازیکنی است که در سه داربی پیاپی دروازه استقلال را گشوده بود. شایعه دوپینگی بودن سه بازیکن پرسپولیس و استقلال. حاشیه و حاشیه. محو شدن زیبایی های فوتبال. گم شدن و فراموش شدن.
می توانستیم جای نق زدن به پپ و ژوزه به کاستی های خود بپردازیم. بدون مرعوب شدن برابر ال کلاسیکو. بدون مات شدن. برویم و استعداد جوانانمان را دریابیم. برویم و آن چه باید انجام می دادیم و نداده ایم را دوره کنیم. فوتبال بحران زده در بستر اخلاق را. در زمینه اقتصاد را. در مسیر برنامه ریزی را.
4141
نظر شما