مطهری و بازرگان رفتارهای تند به نام انقلابی‌گری را برنمی‌‎تافتند/ مطهری مخالف حضور فقیهان در مناصب اجرایی بود

شاید اگر او توسط گروه فرقان حذف نمی‌‎شد، همان‎‌گونه که در مقابل بعضی از خشونت‌های پس از انقلاب ایستاد، مانع از اجرای بعضی از تصمیمات دوستانش در شورای انقلاب می‎شد؛ دوستانی که بیشتر تحت تأثیر تفکر چپ و انقلابی‌گری بودند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به مناسبت سالگرد شهادت دکتر مرتضی مطهری خبرگزاری ایبنا با رضا مختاری اصفهانی مولف کتاب «مطهری؛ مصلح یا انقلابی» گفت‌وگویی انجام داده که مشروح آن را در پی می‌خوانیم:

۴۶ سال از شهادت آیت‌الله مطهری می‌گذرد. در طول این چند دهه، قرائت‌های مختلفی از او شده. این قرائت‌ها چه بوده و امروز چیست؟

غیبت زودهنگام مطهری از صحنه سیاست و اجتماع ایران موجب شد قرائت‌ها و تفاسیر از او و اندیشه‌اش آمیخته به سیاست و روایات پسینی شود. حال آن‌که او در مقام یک متفکر می‌‎توانست به اقتضای وضعیت جدید به تبیین تحول اندیشگی خود بپردازد. شاید اگر او توسط گروه فرقان حذف نمی‌شد، همان‌گونه که در مقابل بعضی از خشونت‌های پس از انقلاب ایستاد، مانع از اجرای بعضی از تصمیمات دوستانش در شورای انقلاب می‌شد؛ دوستانی که بیشتر تحت تأثیر تفکر چپ و انقلابی‌گری بودند. با توجه به پافشاری مطهری بر اصولی که باور داشت، به نظر می‌رسد در مقابل چنین تصمیماتی می‌ایستاد. هرچند نگاه و نظر او در اقلیت بود، اما جایگاه مطهری در نزد رهبر فقید انقلاب چنین قدرتی را به او می‌بخشید. در این ‌باره می‌شود مشخصا به قانون ملی‎ شدن بانک‌‎ها، بیمه‌‎ها و صنایع اشاره کرد؛ قانونی که دو ماه پس از شهادت مطهری به تصویب شورای انقلاب رسید. خمیر کردن کتاب «اندیشه‌‎های اقتصادی» او در دهه شصت می‌‎تواند دلالتی بر صحت این گمان باشد. با توجه به چنین نگاهی بود که خواهان عضویت سیدحسین نصر در شورای انقلاب بود و مخالف انتخاب علی‌‎اصغر حاج‎سیدجوادی در مقام وزیر فرهنگ. نکته دیگر درباره مواضع سیاسی مطهری است. در این ‌باره، نه‌تنها قرائت متفاوت که بیان متفاوتی از مشی او انجام شد. به طوری که بعضی از خاطره‎گویی‌‎ها درباره برهه‌هایی از زندگی او فارغ از واقعیت‌ها بود، به گونه‌‎ای که به اقتضای شرایط سیاسی، قرائت‌‎ها و تفاسیر جدید بیان شدند. در این ‌باره می‌‎توان به مواردی چون روابط با شریعتی، نظرش درباره بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق و ارتباط با بازرگان اشاره کرد.

آرمان‌های آیت‌الله مطهری چقدر محقق شده و چقدر از آن فاصله داریم؟

مطهری فقیه و شارح فلسفه بود. او مانند استادش، علامه طباطبایی، منظومه فکری داشت که مانع از تن‎ دادن به بسیاری از سیاسی‌کاری‌‎ها می‌‎شد. لااقل سیر زندگی و مواضع او پیش از انقلاب و ابتدای پیروزی چنین دلالتی دارد. این نگاه غالب فلسفی می‌توانست تعادلی میان اسلام فقاهتی و دیگر قرائت‌‎ها ایجاد کند. مطهری مخالف حضور فقیهان در مناصب اجرایی بود و وجه نظارتی برای آنان قائل بود. آیا او نیز در سیر حوادث مانند رهبر فقید انقلاب در این ‌باره تجدیدنظر می‎کرد، بر ما پوشیده است. آن‌چه اما می‌توان گفت، این‌که آ‎یت‌الله مطهری بر مبنای نگاه فقهی که داشت، به مالکیت خصوصی اهمیت می‌داد و در این ‌باره بسیاری از قوانین متأثر از اندیشه چپ مجال تصویب و اجرا نمی‌یافتند. همچنین اصالت نگاه فقهی او مانع بسیاری از تصمیمات قضایی می‌‎شد. بر این اساس، می‌توان گفت آرمان‌‎های مطهری تحقق نیافتند.

آیت‌الله مطهری با گروه‌های مختلف فکری، چپ، ملی‌گرایان و نظایر آن ارتباط داشت. آیا روحانیت امروز هم این رویکرد را دنبال می‌کند؟

البته آیت‌‎الله مطهری با نیروهای چپ و افراطیون مذهبی میانه‌‎ای نداشت. بعدها نیز بخشی از روشنفکری مذهبی با عنوان و اصطلاح التقاط مورد نقد او قرار گرفت. این تقابل و مخالفت اما به معنای پرهیز از پاسخ‌گویی نبود. مطهری برای اقناع جامعه دانشگاهی و نخبگانی نیاز به گفت‌وگو داشت. ارتباط با این مجامع نیز به صورت تک‌‎گویی نبود. مطهری برخلاف هم‌مسلکانش با مخاطبان وارد گفت‌وگو می‌شد. رویکرد او به اقتضای جایگاه نهاد روحانیت در جامعه آن روز بود که از موضع قدرت عمل نمی‌کرد. فقیهان اصلاح‌گر از آن رو با اقبال مواجه می‌شدند که در پی پاسخ‌گویی به شبهات بودند. حتی در برهه‌ای، گفتمان مطهری در مقابل گفتمان شریعتی با بحران مخاطب مواجه شد.

آیت‌الله مطهری زبان ساده‌ای داشت و به‌راحتی، با اقشار مختف جامعه ارتباط برقرار می‌کرد. این ویژگی چه جایگاهی برای او در جامعه پدید آورده بود؟

شهید مطهری یک خطیب، فقیه و شارح فلسفه بود. فن خطابه، میراثی از ادبیات اقناعی است که ریشه در تصوف و عرفان دارد. خراسان مهم‌‎ترین خاستگاه ادبیات اقناعی است. مطهری اندیشه‌های خود را در قالب این ادبیات به مخاطبان خود ارائه می‌کرد. لحن و بیان مطهری سنتی، اما از اصطلاحات و تعابیر نو و جدید خالی نبود؛ نکته‌‎ای که در بیان و ادبیات خطبای روزگار ما مغفول مانده است.

میزان آشنایی ایشان با فرهنگ و تمدن غربی چقدر بود؟ امروز وضعیت روحانیت در این خصوص چگونه است؟

آشنایی آیت‌‎الله مطهری با فلسفه غرب با واسطه و از طریق ترجمه بود. برخلاف او، شهید بهشتی زبان خارجی می‌دانست، ولی دغدغه‌‎های فکری متفاوت از مطهری داشت. به همین جهت، از مطهری نقد یا شرح جدی درباره فلسفه غرب سراغ نداریم. در این ‌باره برخی از دانش‌‎آموختگان حوزوی پس از انقلاب در غرب تحصیل کرده‌اند، اما همچنان فاقد نظریه‌‎پردازی و فهم عمیق از غرب توسط دانش‌‎آموختگان حوزوی هستیم.

رابطه آیت‌الله مطهری با دانشگاه و جامعه دانشگاهی چطور بود؟

وقتی آیت‌الله مطهری به تهران هجرت کرد، بیشتر مخاطبان و ارتباطاتش با جامعه دانشگاهی و محافلی مانند انجمن اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی پزشکان، انجمن اسلامی دانشجویان و عضویت در متاع (مکتب تربیتی اجتماعی عملی) با محوریت مهندس بازرگان بود. بسیاری از سخنان و دغدغه‌های او در همین ارتباطات ریشه داشت. تفاوت مطهری با کسانی مانند آیت‌‎الله طالقانی و آیت‌‎الله بهشتی در این بود که مطهری با سوابق و پایگاه قوی حوزوی این ارتباطات را داشت. حال آن‌که طالقانی و بهشتی وجه سیاسی‌شان پررنگ‌تر بود.

ایشان تلاش بسیاری برای روزآمد کردن اسلام صورت داد، به طوری که دین مناسب وضع زمانه باشد. امروز چقدر به این رویکرد نیاز داریم؟

فکر می‌کنم علاوه بر روزآمد کردن اندیشه دینی، بیشتر به وجه رحمانی دین نیاز داریم. چه، وجه خشن یا ایدئولوژیک دین موجب شده تصویری از دین ارائه شود که در حکم پوستین وارونه است.

امروز آثار آیت‌الله مطهری چقدر خوانده می‌شود و تا چه اندازه مورد اقبال مردم است؟

روزگاری آثار مطهری مخاطبان متنوع و متکثر داشت. از مذهبیون سنتی تا متجددین، مخاطبان آثار او بودند. حتی مبارزین مذهبی خود را از آثار او بی‌‎نیاز نمی‌‎دیدند. نقد مطهری از نهاد روحانیت از مهم‌‎ترین نقدهای روزگار خودش بود. امروز اما مراجعه به آثار او به مانند دهه‌‎های چهل، پنجاه و شصت نیست. قرائت حکومتی از مطهری و آثارش نیز موجب شد فاصله‌‎ای میان او و جامعه دانشگاهی بیفتد. به قول احسان نراقی، مطهری محصور مطهری برساخته شد.

آیت‌الله مطهری مصلح بود یا انقلابی؟ چرا این عنوان را برای کتاب‌تان انتخاب کردید؟

مصلح یا انقلابی گزاره‌‎ای است که در حوزه‌‎های گوناگون مطرح می‌شود. مطهری یک مصلح متفکر بود که گفتمان انقلابی نداشت. از همین رو، بعدها در مقابل شریعتی که معلم انقلاب خوانده می‌شد، مطهری معلم جمهوری اسلامی نامیده شد. اگرچه مطهری در مقام اولین رئیس شورای انقلاب انتخاب شد، اما او این نهاد برآمده از انقلاب را قوه عاقله آن می‌دانست. طنز ماجرا این بود که مطهری رئیس شورای انقلاب شد و بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت انقلاب؛ دو شخصیتی که بیشتر برای روزگار تثبیت و استقرار به کار می‌‎آمدند. آن‌ها رفتارهای تند به نام انقلابی‌گری را برنمی‌‎تافتند. مطهری توسط مدعیان انقلابی‌گری (گروه فرقان) ترور و حذف فیزیکی شد و بازرگان نیز به مرور توسط انقلابیون و مدعیان انقلابی‌گری از عرصه سیاست رسمی حذف گردید.

۲۵۹

کد خبر 2058698

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار