الهه کولایی: شوروی در جنگ ایران و عراق هم به نعل می‌زد هم به میخ

اختلاف‌نظرهای اساسی در مورد روند جنگ و عوامل موثر بر آن، از اشتیاق استادان و پژوهشگران مستقل برای ورود به این موضوع کاسته است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، درباره جنگ عراق و ایران آثار زیادی نوشته شده است به‌ویژه درباره شروع جنگ و مرور اختلافات مرزی دو کشور. اما درباره پایان جنگ آثار چندانی تالیف نشده است. در میان عوامل موثر در جنگ میان دو کشور عراق و ایران نیز تا حدودی بررسی شده، اما عوامل خارجی که به گسترش و تداوم جنگ دامن زدند، نیز آن‌طور که باید مورد رصد قرار نگرفتند.

به نقل از ایبنا، هرچند در بیان آن‌چه در جنگ گذشت در خاطرات و مرور بسیاری از پژوهشگران و محققان جنگ به دخالت کشورهای زیادی اشاره شده است، اما الهه کولایی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران از منظر دیگری دخالت اتحاد جماهیر شوروی را رصد کرده است و نقش این کشور را در این رویداد مهم و تاثیرگذار در خاورمیانه و دنیا به‌ویژه در دوران جنگ سرد موثر دانسته و در گفت‌وگو با ایبنا درصدد برآمده تا توجه پژوهشگران به این عامل خارجی تاثیرگذار بر جنگ عراق و ایران را جلب کند. البته این تنها وجهی از جنگ نیست که کولایی درباره آن نظراتی دارد، بلکه در زمینه تاثیر و تاثر جنگ بر زندگی زنان نیز پژوهش‌هایی انجام داده و مقالاتی را به چاپ رسانده است.

با استادان دانشگاه این سوال را مطرح کردیم که چرا دانشگاه در بحث نظریه‌پردازی درباره جنگ عراق و ایران بسیار کمرنگ است. در حالی که جنگ یکی از موضوعاتی است که در دنیا کنجکاوی بسیاری از پژوهشگران دنیا را به خود جلب کرده است به طوری که پس از یک قرن از جنگ جهانی اول و دوم هنوز درباره آن‌ها آثار زیادی به چاپ می‌رسد. اما درباره جنگ عراق و ایران شاهد تکاپوی علمی دانشگاه نیستیم؟

در مورد جنگ و تاثیر آن بر جامعه ما باید گفت متاسفانه به این پدیده و تاثیرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از آن، در سال‌های پس از جنگ توجه زیادی نشده است. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل آن، سیاسی شدن جنگ و ابعاد مختلف آن و بهره‌برداری سیاسی از این تجربه بسیار تاثیرگذار و تاریخ‌ساز هر کشوری است. درواقع موضوع جنگ نه فقط در کشور ما، بلکه در همه جوامع بشری از رویدادهایی است که پیامدها و آثار بسیار عمیق و گسترده در همه عرصه‌های زندگی انسان‌ها ایجاد می‌کند، اما در کشور ما جنگ با جریان‌های سیاسی کشور پیوند خورده و تبدیل به یک پدیده سیاسی شده است. اختلاف‌نظرهای اساسی در مورد روند جنگ و عوامل موثر بر آن، از اشتیاق استادان و پژوهشگران مستقل برای ورود به این موضوع کاسته است. به همین دلیل پدیده جنگ از کمتر از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. جنگ یکی از خشن‌ترین پدیده‌ها در جوامع بشری است که باید جنبه‌های گوناگون آن مورد بررسی قرار گیرد و جنبه‌های مختلف زمینه‌ها، آثار و پیامدهای آن در تحقیقات عمیق دانشگاهی کندوکاو شود. ضمن این‌که نباید از نظر دور داشت که چه روندهایی خارج از مرزهای ملی یا در درون مرزهای ملی موجب شد چنین رخدادی در کشور ما شکل بگیرد. در واقع هشت سال همه جنبه‌ها و ابعاد زندگی مردم ایران و حتی نسل‌های پس از نسل درگیر جنگ را زیر تاثیر قرار دهد و آثار همه جانبه‌ای بر جای بگذارد.

درواقع جنگ و آثار آن، فقط به دوران خودش محدود نمی‌شود، بلکه شاید تا دهه‌ها و بیشتر، آثار و پیامدهای آن ادامه پیدا می‌کند و بر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تاثیر خود را حفظ می‌کند و گسترش می‌دهد. بنابراین درک پدیده جنگ و شناخت عوامل آن بسیار مهم است. همان‌طور که اشاره کردم از حقیقت، واقعیت و عوامل واقعی موثر بر این روند سخن گفتن، شاید به مذاق صاحبان قدرت یا برخی جریان‌های سیاسی خوش نیاید. به دنبال آن بسیاری از مطالعات دانشگاهی را از ورود به چنین عرصه‌هایی که می‌تواند هزینه‌هایی فراتر از فعالیت‌های علمی به همراه داشته باشد، به نوعی باز می‌دارد. با این حال سه دهه پس از پایان جنگ نیاز است که این مسئله و تاثیر آن بر روند انقلاب و تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جامعه آن‌طور که باید مورد توجه قرار گیرد.

شما در مورد تاثیر جنگ بر زنان و نقش آن‌ها پژوهش و مقالاتی هم چاپ کردید. در زمینه مطالعه و بررسی جنگ به چه عواملی توجه نشده است که شما به عنوان یک استاد دانشگاه جای آن را در تحقیقات درباره جنگ هشت‌ساله عراق و ایران کمرنگ یا خالی می‌بینید؟

در یک همایش خارجی متوجه شدم یکی از همکارانم در یکی از دانشگاه‌های آمریکا، به موضوع جنگ عراق و ایران پرداخته‌اند و در حال پژوهش روی آن هستند. در حالی که ما متاسفانه در داخل کشور کمتر به آن توجه کرده‌ایم. همین دیدار انگیزه‌ای شد که به صورت مشخص روی مسئله زنان و جنگ متمرکز شوم. در دو دهه گذشته مطالعات و پژوهش‌هایی را به پایان رسانده و آثاری را هم در این زمینه منتشر کرده‌ام.

درواقع در مورد جنگ آثار تبلیغی، حماسی، ادبی و شعر، ادبیات احساسی و عاطفی بسیار قوی و قابل ملاحظه‌ای داریم؛ اما متاسفانه در عرصه علمی، بر مبنای پژوهش‌های آکادمیک کمتر به آن پرداخته شده است. برای همین کمتر با آثاری روبه‌رو می‌شوید که به مقوله جنگ از دیدگاه دانشگاهی به شکل غیرسیاسی و پژوهشی پرداخته شده باشد. از آن طرف همان‌طور که اشاره کردم، بررسی‌ها نشان می‌دهد مطالعات بسیار اندکی در مورد میزان تاثیرگذاری و ابعاد «جنگ و زنان» انجام شده، در حالی که جنگ در حوزه زنان نیز از تاثیر و جایگاه بسیار مهمی برخوردار است.

این نکته بسیار اهمیت دارد که عمومیت و اجباری بودن جنگ و غیرقابل استثنا کردن بخش‌هایی از زندگی روزمره از این پدیده، ضرورت این مطالعه را مشخص می‌کند که تاثیر و نفوذ بسیار مهمی به‌ویژه در انتقال زنان از نقش‌های سنتی به نقش‌های جدید داشته است. همان گونه که زنان پس از جنگ جهانی اول و دوم در اروپا و آمریکا، نقش‌های بیشتری در جامعه برعهده گرفتند، در کشور ما هم در جریان جنگ هشت‌ساله عراق و ایران آثار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار عمیقی بر جای گذاشت. این رخداد تحولاتی را دامن زد که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شد. فکر می‌کنم جا دارد مطالعات بسیار گسترده و پژوهش‌های بسیار در این زمینه صورت گیرد تا در کنار مصیبت‌ها و آلام ناشی از جنگ، این تاثیر و تاثیرهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به‌ویژه در مورد تحول در موقعیت و نقش زنان به‌درستی مطالعه و بررسی شود. ما همچنان شاهد تداوم خلأ در این زمینه هستیم، در حالی که ادبیات کشور ما تمرکز خود را بر آثار حماسی، عاطفی یا جلوه‌های غیرواقعی و آرمانی از این پدیده قرار داده است و خیلی کم می‌توانیم ابعاد واقعی این موضوع را در ادبیات، شعر و سینما ببینیم. برای همین این موضوع بسیار مهم است که ضرورت پژوهش علمی در مورد جنگ، بیشتر در دانشگاه مورد توجه قرار گیرد. با این‌که چندین دهه از جنگ جهانی اول و دوم گذشته است، اما هنوز شاهد پژوهش‌هایی در این زمینه در کشورهای اروپایی و آمریکا هستیم. چون نتیجه پژوهش در مورد یک پدیده قابل تکرار در جوامع بشری، می‌تواند در آینده نیز مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

تصور می‌کنید سیاسی بودن پدیده جنگ عراق و ایران و در دسترس قرار نگرفتن همه اسناد جنگ چقدر در بی‌میلی دانشگاه به پژوهش درباره آن تاثیرگذار است؟

اشاره کردم سیاسی شدن این پدیده و پیوند خوردن عوامل موثر این رخداد با جریان‌های سیاسی حاکم و کنار گذاشته شده در کشور و اختلاف‌نظرهای اساسی در مورد روند جنگ و عوامل موثر بر آن از نکاتی است که برای بسیاری از استادان دانشگاه اشتیاق لازم برای پژوهش در این عرصه را به گونه‌ای از میان می‌برد. چون سخن گفتن از واقعیت‌های اساسی جنگ و عوامل موثر بر آن، شاید خوشایند صاحبان قدرت یا برخی جریان‌های سیاسی حاکم نباشد. به دنبال آن روشن است که بسیاری از پژوهش‌های دانشگاهی در مورد جنگ، که می‌تواند هزینه‌هایی فراتر از رویکردهای علمی در بر داشته باشد، صورت نمی‌گیرد.

به این نکته نیز توجه داشته باشید که در فرایند جنگ، در آغاز، ادامه و عوامل موثر بر آن مانند نیروهای خارجی بسیار تاثیرگذار بودند. درواقع ساختار نظامی دوقطبی در شکل‌گیری، تداوم و تحولات و پایان جنگ ایران و عراق بسیار تاثیرگذار بود. در نظر داشته باشید پایان جنگ عراق و ایران با روی کار آمدن میخائیل گورباچف در شوروی همراه شد، سیاستمداری که در تلاش بود روابط کشورش با آمریکا را متحول سازد و از شرایط نظام موسوم به دوقطبی، به نوعی تنش‌زدایی و حتی همکاری و همزیستی کشور را منتقل سازد. از آن‌جا که در دوران نظام دوقطبی یکی از عوامل موثر بر شکل‌گیری و طولانی شدن درگیرها و جنگ‌های منطقه‌ای حل رقابت‌های دو ابرقدرت بود، در شرایط پایان موقت تقابل دو ابرقدرت ادامه این جنگ، در اساس دیگر موضوعیت پیدا نمی‌کرد. بنابراین شاهد هستید که ما... نه‌تنها از سوی آمریکا و اروپا و دولت‌های منطقه (به عنوان متحدانش در حمایت از رژیم صدام حسین) برای پایان دادن به جنگ و پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران روبه‌رو بودیم، بلکه این بار با اجرای سیاست خارجی جدید اتحاد شوروی، عامل دیگری هم وارد شد. این نیروی جدید، نقش فشارهای اتحاد شوروی به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار بر این جنگ و حمایت‌های آن در پایداری رژیم عراق بسیار تعیین کننده بود. شوروی به نوعی هم به نعل هم به میخ می‌زد، در حمایت از عراق و گاه هم ایران، که عامل جدیدی برای پایان جنگ بود. از این رو عامل بیرونی همچنان در تحولات منطقه و این جنگ تاثیر خود را نشان می‌دهد. شاید شما کمتر در تحلیل‌های علل و عوامل جنگ، که عامل‌های داخلی بسیار در آن پررنگ بودند، به این عامل خارجی و تحولی که در ساختار قدرت در نظام بین‌الملل صورت گرفته بود، توجه شده است. برای همین به نظر می‌رسد پدیده سیاسی شدن جنگ و بهره‌برداری‌های سیاسی از آن، تمایل به پژوهش دانشگاهی در آن را به‌شدت تحت تاثیر قرار داده است. استادان و پژوهشگران به دلیل فضای سیاسی که در مورد این رویداد همچنان پررنگ است، کمتر به پژوهش در مورد آن پرداخته‌اند. برای همین ما امروز در زمینه جنگ عراق و ایران دچار ضعف در مطالعات و بررسی‌های علمی و نظریه‌پردازی هستیم.

غلامرضا ظریفیان، استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه تهران که در جنگ هم حضور داشته، معتقد است که در زمان جنگ عراق و ایران دولت ملت صورت گرفته است و در برابر آن حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بر این باور است که ایران پیش از جنگ دولت ملت شده و در جنگ این وضعیت قوام پیدا کرد. شما چه نگاهی به این موضوع دارید؟

درواقع جنگ سبب شد روند دولت-ملت شدن در ایران سرعت پیدا کند. به عبارتی جنگ عراق و ایران یکپارچگی و انسجام ملی، که بعد از انقلاب پدید آمده بود، تقویت کرد. جمهوری اسلامی در جامعه جهانی، نه یک رویکرد ملی بلکه آرمانی و اسلامی را مطرح کرده بود، به نظر می‌رسد جنگ این وجه را به نوعی تقویت کرد. هر چند نقش ایدئولوژی و شعارهای ایدئولوژیک را در رویارویی ایران با عراق نمی‌توانید نادیده بگیرید. در این دوره هشت ساله هم با انگیزه‌های بسیار قدرتمند ملی و میهنی در دفاع از مرز و بوم ایران روبه‌رو بودیم و هم با گرایش‌های فوق‌العاده شدید ایدئولوژیک برای حضور انقلاب اسلامی در آزادسازی سرزمین‌های دیگر از چنگ کفار یا عوامل کفار که در هشت سال با فراز و نشیب ظاهر شد، تلفیقی از این گرایش‌ها بود. تصور می‌کنم آنچه که به پایان جنگ و درواقع تسریع در پذیرش قطعنامه کمک کرد، تقویت همین گرایش‌های ملی و گرایش‌های برآمده از ضرورت تمرکز بر نیاز داخلی و شرایط زندگی مردم ایران در دوره پایانی جنگ بود. ما نمی‌توانیم یک مسیر مستقیم و یکنواخت را در این دوره تعریف کنیم، بلکه با یک ترکیبی از این گرایش‌ها که گاه در تعارض و رویارویی با یکدیگر قرار داشتند، روبه‌رو هستیم. جنگ ۸ ساله ضمن اینکه نقش عوامل خارجی را به طور کامل برجسته نشان داد، این وجه گرایش‌های ملی و هویت ملی را نیز برجسته کرد و موجب شد گرایش‌های ایدئولوژیک تا حدی زیادی تعدیل شود.

۲۵۹

کد خبر 2058984

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین