به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، این سؤال دارای ابعاد گوناگونی است که به شرح زیر به آنها اشاره می شود:
معنای نور:
«نور» عبارت است از آنچه که در ذات و کون و خود، ظاهر و روشن باشد، و از نظر اثر بیرونی هم، مظهر و روشن کننده غیر خود باشد. این مفهوم مصادیق گوناگونی دارد که در شدّت و ضعف صدق مفاد آن بر آنها، متفاوت می شوند مثلاً می توان بر خورشید، اطلاق نور کرد و بر یک لامپ روشن نیز می توان اطلاق نور کرد زیرا هم خورشید و هم لامپ، در ذات و گوهر خود ظاهر و روشن بوده و هم روشن کننده غیر خود می باشند ولی روشنی و روشنگری خورشید کجا و روشنی و روشنگری لامپ کوچک کجا؟ گفتنی است هر چه که در ذات خود، ظاهر و روشن است و هر چیزی را ظاهر و روشن می سازد- ولو این که روشنگر یک مجهول، سؤال، راه معنوی و بازنمودن یک حقیقت باشد نور است و بر آن نور اطلاق می شود. به همین دلیل گفته می شود: علم نور است، زیرا هم در ذات خود ظاهر است و هم در پرتو علم است که می توان بسیاری از راه ها را شناخت و مجهولات را کشف کرد، چرا که علم روشنگر نیز هست. بنابراین، نباید پنداشت که واژه «نور»، تنها بر امور حسّی و چیزی که دارای فوتون های به خصوصی است و در علم فیزیک از کم و کیف آن بحث می شود، اطلاق می گردد، بلکه این تنها یکی از مصادیق بارز و روشن این واژه است.با توجه به این توضیح، می توان بر «وجود» نیز «نور» اطلاق کرد زیرا وجود در ذات خود امری ظاهر و روشن بوده و با تعلق «وجود» به اشیا، آنها نیز ظاهرگری و روشنگری می کنند.به هر حال، نور هم بر نور حسّی، اطلاق می شود و هم بر نور فراحسی و چه بسا که نور حسّی، از نور غیبی فروغ و نور می گیرد.نور حق بر نور حسّ راکب شود آن گهی جان سوی حق راغب شود سوی حسی رو که نورش راکب است حس را آن نور نیکو صاحب است نور حس را نور حق تزیین بود معنی نور علی نور این بود نور حسی می کشد سوی ثری نور حقش می برد سوی علی زآن که محسوسات دونتر عالمی است نور حق دریا و حس چون شبنمی است .حضرت حق عین نور مطلق است: «نور» یکی از اسمای حسنای الهی است چرا که ظهور و روشنی هر چه در هستی است از او است، هستی که به ذات خود هویداست چو نور ذرات مکوّنات ازو یافت ظهور هر چه که از فروغ او افتد دور در ظلمت نیستی بماند مستور روشن است که اسما و صفات خداوند، صرف و خالِص هر کمال وجودی است و استعمال آن واژه در مورد خدا، به نحو حقیقت است نه مجاز، اما غیر خداوند، چون دات آنان به عرض وجود او موجود است، صفاتشان نیز همین گونه است. بنابراین همه صفات وجودی حقیقی و خالی از نقص، منحصراً از آن خداوند سبحان است و تمام اوصاف دیگران، بالعرض به آنها نسبت داده می شود. از این رو، اطلاق واژه نور بر خداوند متعالی، اولی و اقدم است بر اطلاق آن بر غیر او زیرا جمیع انوار از اوست و قوام همه نورهای دیگر به او است.همه عالم به نور اوست پیدا کجا او گردد از عالم هویدا
نگنجد نور ذات اندر مظاهر که سبحان جلالش هست قاهر
در آن موضع که نور حق دلیلست چه جای گفت و گوی جبرئیلست چه نور او ملک را پر بسوزد خود را جمله پا و سر بسوزد قرآن نیز خداوند متعال را به نور توصیف فرموده است: اَللَّهُ نُورُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ(۶) و خالق نور ظاهری و باطنی را او دانسته است. به گفته محی الدین ابن عربی، وجود مطلق (خداوند متعال) نور حقیقی است زیرا همه موجودات به هستی او هست شده اند.
ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده
هستی تو صورت پیوند نه تو به کس و کس به تو مانند نه
آنچه تغیّر نپذیرد تویی وآن که نمرده است و نمیرد تویی
ما همه فانی و بقا بس تو است ملک تعالی و تقدس توراست پس وجود نور مطلق (خداوند متعال) یک اصل و ضرورت است زیرا در پرتو وجود او است که ما هستیم و در ظلّ نور است که ما بقا و استمرار در وجود داریم. در عنایت نور او است که نور حسّی در عالم پرتوافکن گشته و برای زندگی مادی انسان، یک نیاز اساسی شده است. با تجلّی آن نور مطلق در هستی است که انسان های کامل، هدایتگر بشریت گشته اند و باید توجه داشت که نور مطلق و حقیقی از دسترس اوهام و خیال بسیار دور است.
منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی
نظر شما