به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، آیت الله العظمی مظاهری در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «فضیلت صداقت، صفا و صمیمیت در روابط زناشویی و خانوادگی» پرداختند که تقدیم شما فرهیختگان میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛
بنابر روایت حوزه، خواهناخواه، هر فضیلتی که به فراموشی سپرده شود، ضد آن در جامعه جایگزین و رایج میشود.
اگر یک فضیلت در وجود انسان نباشد، بهصورت طبیعی ضد آن بر او حاکم خواهد شد. بر همین اساس، اگر فضیلتی فراموش شده باشد و مورد توجه قرار نگیرد، باید به یادآوری آن پرداخت و در کنار آن، نسبت به ضد آن نیز هشدار داد.
موضوع امروز، دربارهی فضیلت بزرگ «صفا، صمیمیت و صداقت» است؛ فضیلتی که در بسیاری از موارد در میان مردم کمرنگ شده و در مقابل آن، دروغ، فریب و نیرنگ رواج یافته است.
این در حالیست که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمهی طاهرین علیهمالسلام همگی بر این فضیلت تأکید ویژهای داشتهاند.
در روایات آمده است که اگر میخواهید یک مسلمان را بشناسید، به دو ویژگی او توجه کنید:
یکی «صدق الحدیث» (راستگویی در گفتار) و دیگری «أداء الأمانة» (امانتداری).
اگر کسی صادق است، میتوان او را مسلمان دانست؛ اما اگر فاقد صداقت و صمیمیت باشد، گرچه ممکن است به ظاهر مسلمان باشد، اما حقیقت اسلام در وجود او جاری نیست.
مسلمان واقعی کسی است که در او صفا و صداقت و صمیمیت وجود دارد، نه آنکه دیگران را فریب دهد، دروغ بگوید، نیرنگ بزند یا ریاکار باشد.
از اهلبیت علیهمالسلام بیش از هزار روایت نقل شده که همگی بر دو امر تأکید دارند:
راستگویی
و امانتداری.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند که تمام پیامبران با همین برنامه مبعوث شدند و از آنان پیمان گرفته شد که مردم را به صفا، صداقت، امانتداری و صمیمیت با دیگران دعوت کنند.
امام باقر علیهالسلام نیز میفرمایند: «مقام والایی که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نزد پیامبر اکرم داشتند، ناشی از همین ویژگیهای برجستهی ایشان یعنی صداقت در گفتار و امانتداری بود».
با بررسی حالات اهلبیت علیهمالسلام میتوان دریافت که صداقت، صفا و صمیمیت در عمق جان آن بزرگواران ریشه داشت و بر رفتار و گفتار آنان سایه افکنده بود.
* چه کسانی بندگان صادق الهی هستند؟
از دیدگاه این روایات، کسی که میخواهد مسلمان واقعی باشد، باید باصفا، راستگو و امانتدار باشد. نباید در زندگی او دورویی وجود داشته باشد؛ در گفتار، کردار و رفتار باید رنگ صداقت و صمیمیت نمایان باشد.
البته گاهی سخن از صفا و صداقت با خداوند است که این مرحله بسیار دشوار است. آیا کسی میتواند مدعی شود که در برابر خداوند با صداقت و صمیمیت رفتار میکند؟
این ادعا زمانی ممکن است که در نماز، هنگامی که میگوید: «إیاک نعبد و إیاک نستعین» راست بگوید؛ یعنی واقعاً توحید عبادی داشته باشد.
توحید عبادی به این معناست که تنها خداوند را بپرستد و در عمل نیز جز از خدا تبعیت نکند. توحید افعالی هم به این معناست که هیچکس و هیچچیزی را جز خداوند مؤثر در زندگی خود نداند.
در روایات آمده است که روزی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از کنار خانهای عبور میکردند. زنی کدبانوی خانه، آتش تنور را برای پختن نان شعلهور کرده بود.
او فرزندش را در آغوش گرفت و به پیامبر گفت: «ای رسول خدا، من هرگز حاضر نیستم فرزندم را در آتش بیندازم؛ چگونه خداوند بندگانش را به آتش جهنم میافکند؟»
پیامبر اکرم گریه کردند و فرمودند: «راست گفتی، تا شرک در دل انسان نباشد، خداوند او را به جهنم نمیبرد.»
معنای این سخن آن است که انسان، باید در نماز، سخن راست بر زبان آورد؛ با خداوند با صفا و صداقت باشد و واقعاً موحد باشد.
در حقیقت، کسی میتواند با خداوند صادق باشد که توحید در عبادت و در افعال داشته باشد.
اگر کسی از شیطان، نفس اماره یا دیگران تبعیت کند، و در نماز بگوید: «إیاک نعبد» اما در عمل پیرو غیر خدا باشد، دروغ گفته است. این نماز، اگرچه ظاهراً درست است، اما با خدا با صداقت رفتار نشده است.
بنابراین، نخستین مرتبهی صداقت، صداقت با خداست.
مرتبهی دوم، صداقت با پیامبر اکرم و اهلبیت علیهمالسلام است.
این بدان معناست که محبت ما نسبت به اهلبیت باید واقعی باشد، نه صرفاً ظاهری و احساسی.
همانطور که غدیر را دوست داریم و ارادت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها داریم، باید در عمل نیز از سیرهی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا پیروی کنیم.
اگر فردی مرتکب گناه شود، اگر زنی حجاب را رعایت نکند، نمیتواند مدعی عشق واقعی به حضرت زهرا باشد. صداقت در محبت به اهلبیت، به رعایت حجاب، عفت، غیرت و عمل به سیرهی ایشان وابسته است.
* تنها خانواده های صادق می توانند نسل صالح تربیت کنند
روایتی از امام رضا علیهالسلام نیز قابل توجه است. مردی به حضرت عرض کرد: «یابن رسولالله، از شما التماس دعا دارم.»
حضرت فرمودند: «چگونه دعا کنم در حالی که تو در شبانهروز چندین بار بدن مرا میلرزانی؟»؛ سپس افزودند: «این گناهان تو، بدن مرا میلرزاند.»
امام رضا علیهالسلام فرمودند: «آیا قرآن نخواندهای؟ که فرموده است: «وَ قُولُوا اعمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُم وَ رَسُولُه وَ المُؤمِنُون؛ یعنی هرچه انجام دهی، در محضر خدا، پیامبر و مؤمنان قرار دارد.»
بنابراین، اعمال ما در محضر خدا، رسول خدا و اهلبیت علیهمالسلام انجام میشود. چگونه میتوان ادعای محبت به امام زمان را داشت در حالی که با گناهان، بدن او را میلرزانیم؟
ما باید با پیامبر و اهلبیت، صادق باشیم. باید در حجاب، عفاف، غیرت و رفتار، شبیه امیرالمؤمنین باشیم و مبادا با بیحجابی، بیغیرتی و بیتفاوتی، دل حضرت زهرا سلاماللهعلیها را بیازاریم. روایت امام رضا علیهالسلام، روایتی بسیار تکاندهنده است و مانند آن نیز فراوان است.
مرتبهی سوم صداقت، صداقت در خانواده است.
همیشه باید در خانواده زن نسبت به شوهر، شوهر نسبت به زن، و پدر و مادر نسبت به فرزندان، صادق باشند.
خانواده نباید محل دروغگویی و ریاکاری باشد. دروغ، امری است که فطرت آن را ناپسند میشمارد. اگر پدر و مادر دروغ بگویند، فرزندان نیز دروغگو بار میآیند و گناه این دروغها بر گردن والدین است.
قرآن میفرماید: «إنّ الخاسرین الذین خسروا أنفسهم و أهلیهم یوم القیامة ألا ذلک هو الخسران المبین»؛
زیانکارترین افراد در روز قیامت، کسانی هستند که هم خود و هم خانوادهشان را به آتش کشاندهاند.
اگر پدر یا مادری در خانه دروغ بگوید، تقلب کند، فریب دهد، در معامله ریاکار باشد، طبیعی است که فرزند نیز چنین خواهد شد.
اما اگر مادری را ببینیم که با شوهرش با صداقت و صمیمیت رفتار میکند، دختر او نیز از همین سبک زندگی درس خواهد گرفت.
اگر فرزندان، بیصداقتی و دروغگویی را در والدین ببینند، آنان نیز چنین تربیت خواهند شد و سرنوشتشان در قیامت تباه خواهد شد؛ همهی اینها از بیتوجهی به صداقت و صفا در زندگی ناشی میشود.
پس باید مراقب باشیم. خانواده باید محیطی سرشار از صداقت، صفا و صمیمیت باشد؛ تنها در چنین خانهای میتوان نسل صالح تربیت کرد.
* یک تار موی این شوهر فقیرم را به حکومت تو نمیدهم
یکی از مراجع تقلید در کربلا اقامت داشت. یکی از شاهزادهها که وضعیت مالی بسیار خوبی داشت، برای مجاورت به کربلا آمد.
این شاهزاده پیامی برای آن مرجع تقلید فرستاد و گفت: «میخواهم دستی بر سرم باشد، بنابراین مایلم همسر شما شوم.» آن مرجع پاسخ داد: «نه، من یک طلبهام و تو یک شاهزادهای؛ ما به هم نمیخوریم. ضمن اینکه من همسر دارم، و این کار کفر هم نیست.»
بار دیگر آن شاهزاده پیام فرستاد: «من پولی نمیخواهم؛ خرج زندگیات را میدهم، پول فراوان هم خواهم داد، فقط میخواهم دست شما روی سر من باشد.»
آن مرجع تقلید جملهای بسیار شیرین گفت: «این همسر من، عمری با من ساخته و وفادار بوده؛ اگر بخواهم تجدید فراش کنم، این کار خیانت به اوست. این بیصفاییست، این بیصداقتیست، و من هرگز حاضر نیستم صفا، صمیمیت و صداقت خانهام را فدای چنین چیزهایی کنم.»
در مقابل، زنی نزد معاویه آمد. معاویه به او گفت: «اگر حاضر باشی با من ازدواج کنی، همهی این دستگاه را به تو میدهم. اگر بخواهی با یکی از فرمانداران من ازدواج کنی، خودت انتخاب کن. اما اگر بخواهی با همین شوهر فقیرت ادامه بدهی، انتخاب با توست.»
آن زن جملهای کوبنده و تاریخی گفت: «یک تار موی این شوهر فقیرم را به تمام دستگاه و حکومت تو نمیدهم!»
شأن شوهر در خانه باید اینگونه باشد. این رفاقتبازیها، این تماسهای نابجا بین مرد و زن نامحرم، این خندههای بیجا و نگاههای آلوده، همه خیانت است؛ خیانت به شوهر، خیانت به همسر، و گناهی بسیار بزرگ.
در خانه باید صفا باشد، باید صداقت باشد. باید به فرزندانمان بیاموزیم که وقتی زن گرفتی، وقتی شوهر کردی، باید با صفا و با صداقت زندگی کنی.
باید به این نقطه برسیم. حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به امیرالمؤمنین فرمودند: «یا علی، نه سال در خانهی تو، حتی یکبار هم نافرمانی نکردم؛ اما با این حال، مرا حلال کن. چون شنیدهام پدرم فرمودند: اگر شوهری از همسرش ناراضی باشد، آن زن مستقیم در آتش جهنم خواهد افتاد.»
امیرالمؤمنین گریه کردند و فرمودند: «زهرا، تو گزاف نمیگویی. تو سراسر صداقت بودی و هستی. تو صدیقهای.»
ما نمیخواهیم همه مثل حضرت زهرا باشند، اما باید زن و شوهر از هم راضی باشند. وقتی رضایت نباشد، صفا و صداقت هم نیست.
گاهی ضربالمثلهای عامیانه، به تعبیر روانشناسان، آینهی فکر جامعهاند. اینکه زن شوهر را برای کار و درآمدش بخواهد، یا شوهر زن را فقط برای زیبایی یا خانهداری بخواهد، نشان از نبود صداقت و صمیمیت در خانه دارد.
اینها خانواده نیست. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «مسلمان واقعی آن است که زن را برای خودش بخواهد، مرد را برای خودش بخواهد، نه برای منافع شخصی.»
مرحوم کلینی در کافی، بیش از پنجاه روایت در این زمینه آوردهاند که مسلمان واقعی کسی است که «یُحبُّ لأخیهِ ما یُحبُّ لِنفسه؛ آنچه برای خود میپسندد، برای دیگران هم بپسندد، و آنچه برای خود نمیپسندد، برای دیگران هم نپسندد.»
* بین زن و شوهر باید گذشت، ایثار، فداکاری و توافق باشد
مردی که بخواهد زن و فرزندانش در رفاه باشند، اما خودش سختی بکشد، مسلمان واقعی است. اما گاهی میبینیم مردی شام شب ندارد، ولی برای سیگارش خرج میکند. این بیصداقتیست. گاهی هم زنی آنچنان بیوفاست که همه چیز را برای خودش میخواهد و میگذارد شوهرش در فقر بماند. اینها مسلمان نیستند. نشانهی مسلمان واقعی، صدقالحدیث و اداءالأمانه است.
متأسفانه امروزه اختلافات خانوادگی زیاد شده و دلیل آن، فراموش شدن فضیلتهاست. ریشهی این اختلافات، بیصداقتی زنان و مردان است. وقتی صداقت و صمیمیت نباشد، فساد اخلاقی و ناهنجاریها پیدا میشود.
آیهای از قرآن هست که من هنگام عقد برای زوجین میخوانم. آیهای بسیار عجیب است که به ما نشان میدهد زن و شوهر مسلمان چگونهاند: «وَأَن تَعفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
یعنی بین زن و شوهر باید گذشت، ایثار، فداکاری و توافق وجود داشته باشد.
قرآن میفرماید اگر یکی از آنها بدی کرد، دیگری اصلاً به دل نگیرد.
یعنی کار به عفو هم نرسد. عفو زمانی است که دلآزرده باشی. اما قرآن میگوید اصلاً آزرده نشو! بگو: «من کیام؟ او کیست؟ ما یک روح هستیم در دو بدن.
اگر همسرم بدی کرد، مثل این است که دستم به چشمم خورده باشد. مگر میشود دست را تنبیه کرد؟!
قرآن می فرماید اگر یکی بدی کرد، دیگری خوبی کند. بنابراین، قهر، طرد، دعوا، و بوق و کرنا کردنِ اختلافات، گناهی بزرگ است. اگر زن و شوهر یک شبانهروز با هم قهر باشند، از دایرهی اسلام بیرون میروند، و مورد لعن فرشتگان واقع میشوند. در خانهای که اختلاف باشد، فرشتگان رفتوآمد ندارند؛ جایشان را شیاطین میگیرند.
قرآن میفرماید: «ایثار، گذشت، فداکاری.» حتی میفرماید: اگر یکی بدی کرد، آن یکی خوبی کند. اگر شوهر خطا کرد، زن باید آشتی کند، حتی اگر تقصیر با شوهر باشد. اگر زن بدی کرد، شوهر باید گذشت کند و آشتی کند. قهر و بیمهری، انسان را از اسلام خارج میکند.
ما در خانههایمان صفا و صداقت نداریم. یکی از فضیلتهای فراموششده، همین صداقت، صفا و صمیمیت است که میان زن و شوهر کمرنگ شده. و باید دانست که گناه این بیصداقتی، بسیار سنگین است.
نظر شما