پیرمحمد ملازهی می گوید: هرچند آمریکا در حال اعمال فشار بر پاکستان است اما زرداری نیز در مقابل ارتش آزادی عمل چندانی ندارد.

زهرا خدایی

اولین سفر یک مقام رسمی پاکستان طی 7 سال اخیر به هند، روز یکشنبه در کانون توجهات رسانه های شبه قاره قرار گرفت. آصف علی زرداری، رییس جمهور پاکستان هرچند برای شرکت در مراسمی مذهبی عازم دهلی شده بود، اما ابعاد و زوایای این سفر آن هم بعد از 7 سال فضای سرد حاکم میان دهلی و اسلام آباد متعاقب حملۀ تروریستی سال 2008 که 166 کشته برجای نهاد، بسیار در خور توجه بود. این سفر در حالی صورت می گیرد که به تازگی ایالات متحدۀ آمریکا جایزه ای 10 میلیون دلاری برای دستگیری حافظ سعید، بنیانگذار لشگر طیبه تعیین کرده است. گفتنی است رابطۀ اسلام آباد- واشنگتن از زمان کشته شدن بن لادن در خاک پاکستان به دست نیروهای آمریکا به سردی گراییده است و به اعتقاد برخی کارشناسان سفر زرداری نیز جدای از ابعاد شخصی آن، تلاش برای جلب اعتماد همسایگانِ متحد آمریکا بوده است. هرچند گفتگوی یک ساعتی زرداری با نخست وزیر هند دستاورد قابل توجهی در جهت تلطیف فضای موجود میان دو کشور نداشت، با اینحال این ملاقات حکایت از ارادۀ دو حزب حاکم بر هند و پاکستان برای عادی سازی روابط دارد. خبر در گفتگویی با پیرمحمد ملازهی، سفر رییس جمهوری پاکستان به دهلی را مورد بررسی قرار داده که در ذیل آن را می خوانید.
دلایل و اهداف سفر زرداری به هند چیست؟
آنچه که رسماً اعلام شده سفر آصف علی زرداری غیررسمی بوده و او برای شرکت در مراسمی مذهبی، به دهلی رفته است. یکی از قطب های اهل سنت در راجستان واقع شده که البته مورد احترام شیعیان هند نیز هست. با اینحال جدای از اهداف اعلامی سفر زرداری آنچه مهم است اینکه هنوز مسائل زیادی بین هندوستان و پاکستان همچنان لاینحل باقی مانده است.
اول اینکه به لحاظ تاریخی در دوران حاکمیت حزب کنگره در هند و حزب مردم در پاکستان عمدتاً تمایل بیشتری برای کاهش تنش ها میان دو کشور وجود داشته است. حتی از زمان ذوالفقار علی بوتو که حزب مردم در پاکستان حاکم بود و حزب کنگره در هند و بعد از استقلال بنگلادش به نظر می رسید که حزب مردم نسبت به بقیۀ احزاب تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با هند داشت. همچنین حزب کنگره هند دید مثبت تری نسبت به پاکستان داشته است.
دوم اینکه به لحاظ تاریخی دو حزب متمایلِ به هم در هند و پاکستان حاکمیت دارند و این انتظار وجود داشت که مناسبات میان آنها بهبود پیدا کند ولی حملۀ تروریستی سال 2008 در بمبئی و اتهاماتی که متوجه لشگر طیبه شد، مناسبات طرفین را بسیار تخریب و فرصت هایی را که دو حزب می توانستند از آن بهره برداری کنند را از بین برد. از این رو مسئله تروریسم در مناسبات دو کشور از اهمیت زیادی برخوردار است و سایۀ آن بر روابط طرفینی سنگینی می کند. در شرایط فعلی پاکستان، هند را متهم می کند که در ایالت بلوچستان، منطقه پشتون نشین، خیبر و پختونخواه دخالت می کند و در مقابل هند نیز پاکستان و آی اس آی را به دخالت در امور داخلی هند متهم می کند.
سوم اینکه موضوع تاریخی و سنتی کشمیر نیز بسیار مهم است و همچنان میان دو کشور لاینحل باقی مانده است.
چهارم اینکه نکتۀ دیگری که در شرایط کنونی مهم است، وضعیت سیاه چین است. بعد از بهمن بزرگی که از کوههای هیمالیا واقع در پاکستان یک پادگان را زیر برف رفت و 135 نفر کشته شدند، گمان می رود این مسئله نیز مورد بحث قرار گرفته باشد که چگونه می شود برای خسارات طبیعی که دو کشور سالانه به لحاظ طبیعی متحمل می شود، راهی پیدا کرد و چه بسا این منطقه در آینده به منطقۀ بیطرف نظامی تبدیل شود که البته این مسئله نیز جزء بحث هایی است که طی روزهای اخیر بیشتر در سطح رسانه ها مطرح شده است.
پنجم اینکه واقعیت اینست موقعیت پاکستان در نزد آمریکایی ها نسبت به دوران جنگ سرد کاهش پیدا کرده و در مقابل موقعیت هند افزایش پیدا یافته است. در واقع می توان گفت انتخاب آمریکایی ها برای توسعۀ مناسبات در جنوب آسیا، هندوستان است تا پاستان. این برای پاکستان خطرات خیلی جدی دارد و گمان می رود که زرداری تلاش می کند مقداری با واقع بینی بیشتر نسبت به مناسباتشان با همسایگان توجه کنند.
نکتۀ دیگر موجود میان پاکستان و هند مسئلۀ افغانستان است. پاکستانی ها به شدت نگران افزایش نفوذ هند در افغانستان هستند و آن را برای منافع ملی خود خطرناک می دانند. اینکه زرداری تا چه اندازه دستش باز است که با هندیها سر مسئله افغانستان به یک تفاهم سازنده برسد، بعید است که در یک ملاقات غیررسمی و کوتاه دربارۀ همۀ این مسائل صحبت کرده باشد. اما انتظاری که وجود دارد اینست که در این شرایط حساس هم پاکستان و هم هندوستان مقداری با واقع بینی بیشتری مناسبات خود را بهبود ببخشند و از دامنۀ تنش ها بکاهند.
طی 7 سال اخیر این اولین سفر یک مقام بلندپایۀ پاکستانی به دهلی است. آیا می توان گفت که آمریکا در هدف خود یعنی تحت فشار نهادن اسلام آباد موفق بوده و هم اکنون اسلام آباد برای جلب رضایت همسایگانِ متحد آمریکا در تلاش است؟
اختلافات پاکستان و هندوستان واقعاً تاریخی است. به نظر میرسد تا زمانی که مسئلۀ کشمیر حل و فصل نشده است، این دو کشور در موقعیتی قرار نمی گیرند که کاملاً اختلافاتشان را کنار بگذارند. دو حزب حاکم، حزب کنگره هند و حزب مردم پاکستان از قضا بیشترین تمایل را برای حل و فصل دارند ولی موانع همچنان جدی است.
در پاکستان ارتش و آی اس آی حرف اول را می زند. حزب مردم در موقعیتی نیست که واقعاً امتیازی به هند بدهد تا بتواند تنشها را با هند کاهش دهد. از آن طرف رقابت های حزبی در داخل هند هم بسیار شدید است و بین ناسیونالیست های هندو که حزب بهاریتا جاناتا آن را نمایندگی می کند و حزب کنگره رقابت سختی در جریان است. در واقع رقابت های داخل هند نیز این اجازه را نمی دهد که هیچ دولت حزبی یک تصمیم قاطع برای حل و فصل مشکلات موجود میان هند و پاکستان بگیرد. با تمام این مشکلات به نظر می رسد حزب کنگرۀ هند مصلحت خود را در آن می بیند که مناسباتش را با پاکستان حداقل عادی کند و برای اینکه منافع ملی خودِ آنها ایجاب می کند که رابطۀ خوبی با همسایه داشته باشند، درصدد کاهش تنشها هستند.
از سویی در پاکستان نیز بعد از قتل بن لادن آمریکایی ها در حال اعمال فشار سختی بر پاکستان هستند تا این کشور سیاست های خود را تغییر دهد به خصوص در ارتباط با آنچه که در منطقۀ وزیرستان شمالی می گذرد و گفته میشود که گروههای تروریستی و یا سازمانهای رادیکال اسلامی در آنجا پایگاه دارند، نیرو جذب می کنند و حتی مراکز آموزشی نیز دارند و سازمان القاعده نیز شامل این وضعیت می شود. از طرفی هم لشگر طیبه که علیه هند می جنگد و هم طالبان افغانستان و پاکستان در این منطقه حضور فعالی دارند.
شبکه های تروریستی زیادی در پاکستان حضور دارند. لشکر طیبه، شبکه حقانی(که علیه آمریکا می جنگد) و... و آی اس آی متهم است که به نوعی از همۀ اینها حمایت مالی می کند. بنابراین اینکه واقعاً هندوستان و پاکستان بتوانند به طرف حل نهایی مسائل خود بروند، یک بحث است و اینکه تلاش کنند مشکلات خود را کاهش دهند، بحث دیگری است.
برداشت من اینست که سفر زرداری نتایج محدودی در این ارتباط داشت و خیلی نمی توان امیدوار بود که پاکستان و هند بتوانند مشکلات خود را حل کنند. ولی یک واقعیت وجود دارد و آن اینست که هم اکنون به دلیل فشارهایی که پاکستان از ناحیۀ آمریکایی ها در ارتباط با رادیکال های اسلامی متحمل می شود، بسیار جدی است. شکی نیست هند، آمریکا و افغانستان موضع مشترکی در ارتباط با تروریسم دارند.
نکتۀ قابل توجه اینجاست که در این رابطه باید دولت پاکستان و ارتش را از یکدیگر جدا کرد. واقعیت اینست که دولت پاکستان می خواهد راهی برای کنترل اوضاع پیدا کند ولی دستش باز نیست و این ارتش پاکستان است که در این ارتباط می تواند عمل کند.
از سویی این نگرانی در میان ارتش پاکستان نیز نیز وجود دارد که اگر کاملاً منطبق با نظریات آمریکا شود و به منطقۀ وزیرستان نیرو اعلام کند، همان وضعیت منطقه سوات دوباره تکرار شود و در حقیقت نوعی جنگ داخلی و احتمال بروز جنگ وجود داشته باشد. نیروهای اسلامی رادیکال نه تنها در مناطق قبائلی بلکه در ایالت بلوچستان؛ پختونخواه و حتی سند و پنجاب نیرو دارند از اینرو ارتش نگران این وضعیت است که اگر تسلیم نظریات آمریکا شود، ممکن است واقعاً در درون پاکستان درگیر جنگ داخلی بی سرانجام شود. از این رو باید دید حزب مردم تا چه اندازه دستش باز است تا با هندیها وارد معامله شود که به نظر نمی رسد آزادی عمل چندانی در مقابل ارتش نداشته باشد.

49263

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 207084

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 12 =