به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صادق وفایی در تابناک نوشت: اولین محفل کومله روز ۵ آبان ۱۳۴۸ بهصورت زیرزمینی در تهران تشکیل شد. البته باید به این نکته اشاره کرد که کومله آنروزها هنوز به این نام خوانده نمیشد و فعالیت زیرزمینی این گروه از همان تاریخ تا زمان اعلام موجودیت علنیاش، حدود ۱۰ سال طول کشید.
طی چندسال گذشته کتابهایی درباره گروهک کومله در بازار نشر منتشر شده که «خروج از سایه» یا «سیطره» ازجمله عناوین شاخص آنها هستند. کتاب «خروج از سایه» با عنوان فرعی «روایتی از اقدامات تروریستی گروهک کومله (۱۳۵۸-۱۳۵۷)» نوشته زینب مرادیپور است که سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات ایران منتشر شد.
مرادیپور نویسنده و پژوهشگر متولد سال ۱۳۶۵ است که همزمان با «خروج از سایه» در سال ۱۴۰۱ کتاب «گریز از مرکز؛ روایتی از حملات ضد انقلاب به مراکز نظامی در کردستان ۱۳۵۷-۱۳۵۸» را هم منتشر کرد.
«خروج از سایه» منبعی نسبتا جمع و جور و مختصر و مفید از تاریخ کومله است که از زمان پیدایش این گروهک تا زمان جنگ تحمیلی را بررسی میکند. در ادامه بنا داریم کومله را از پنجره این کتاب مرور کنیم:
دهه ۴۰ و گروههای چپ ایرانی
دهه ۱۳۴۰ بود که گروههای چپ ایرانی به سمت پذیرش اندیشههای مائو رفتند. اواخر این دهه شاخعه انشعابی حزب توده با نام «سازمان انقلابی» با جلال طالبانی از کردهای عراق تماس و تصمیم گرفت پایگاهی در عراق ایجاد کند. علت این تمایل هم این بود که از نظر این سازمان، منطقه کردستان ویژگیهای حلقه (طبقه) ضعیف اجتماع را داشت.
تشکیل اتحادیه دانشجویان کرد
پیشتر از سالهای پایانی دهه ۱۳۳۰ ورود دانشجویان کرد به دانشگاهها بهویژه دانشگاه تهران شتاب گرفته بود و دانشجویان کرد در دانشگاهها دنبال پیدا کردن یکدیگر بودند. به این ترتیب سال ۱۳۳۹ بود که «اتحادیه دانشجویان کرد» با سرلوحه قرار دادن اهداف ملی و آزادیخواهانه شکل گرفت. از آن سو سال ۱۳۴۰ در کردستان عراق هم جنگهای پارتیزانی شکل گرفت و تحت تاثیر اینزدوخوردها، احساسات ناسیونالیستی و ملیگرایانه بین جوانان کرد ایران شعلهور شد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مبارزان حزب دموکرات کردستان ایران که در کردستان عراق حضور داشتند، همزمان با حزب توده که در داخل فعالیت میکرد، به این نتیجه رسیدند تنها راه مقابله با رژیم پهلوی دوم، مبارزه مسلحانه است. آنها تصمیم گرفتند از رهبری سنتی حزب جدا شده و تشکیلات خود را در کردستان بهپا کنند. سال ۱۳۴۳ ساواک حمله وسیعی را علیه دانشجویان و سایر مبارزان ملی کرد آغاز کرد و به آنها ضربه زد. سال ۱۳۴۵ دانشجویان کرد توانستند فعالیتهای سری و پنهانی خود را سر و سامان دهنده اما این بار تحت تاثیر موج جهانی انقلابیگری و چپگرایی بودند.
چریکهای دولتی و جاشها
در مقابله با این تحرکات، رژیم شاه هم عدهای از مردم روستاهای کردستان را با تعالیم نظامی آموزش داد و مسلح کرد. دولت به این افراد بین ۴۵۰ تا ۶۰۰ تومان حقوق میداد و آنها را «چریک دولتی» مینامید؛ اما مردم کردستان با لحن تحقیرآمیز به آنها «جاش» میگفتند.
حرکت ۱۳۴۷-۱۳۴۶ به عنوان بنیان کومله
در ادامه دو جریان اتحادیه دانشجویان کرد و کمیته انقلابی حزب دموکرات کردستان، بنیان یک همکاری مشترک را بنا گذاشتند و حرکت مسلحانه پارتیزانی را در کردستان ایران پایهریزی کردند. این حرکت بین کردها به «حرکت ۱۳۴۷ـ۱۳۴۶» معروف شد اما در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۷ توسط نیروهای ساواک در هم شکسته شد.
حرکت ۱۳۴۷-۱۳۴۶ تاثیر فکری و سیاسی عمیقی در کردستان ایران به جا گذاشت که بنیانگذاری کومله در سال بعد یکی از جلوههای آن بود. به این ترتیب بستر و خاستگاه شکلگیری کومله در ملغمهای از اختلافات بینالمللی بین احزاب کمونیست، از درون جریانهای منطقهای، ملی و محلی ساخته شد.
سرنوشت سیاسی کومله در دانشگاه تهران رقم خورد؛ چون دانشجوها از منطقه کردستان ایران، به تهران و به طور دقیق به دانشگاه تهران منتقل شدند. در آن شرایط چپهای رادیکال با دو راه روبهرو بودند: ایجاد تشکیلات جدید یا احیای سازمان سابقشان. حلقه اصلی تشکیلدهنده کومله به سمت راه دوم یعنی تشکیل یک سازمان جدید متمایل بود. به اینترتیب جوانان چپ به این نتیجه رسیدند دنبالهروی از شوروی دیگر صحیح نیست و باید دنبالهروی راه چین و مائو باشند. همچنین باید مبارزه را با بینش ملی – مارکسیستی و با تکیه بر نیروی عمده دهقانان شروع کرد.
اولین محفل کومله در تهران
اولینمحفل کومله روز ۵ آبان ۱۳۴۸ به صورت زیرزمینی در تهران تشکیل شد. البته باید به این نکته اشاره کرد که کومله آن روزها هنوز به این نام خوانده نمیشد و فعالیت زیرزمینی این گروه از همان تاریخ تا زمان اعلام موجودیت علنیاش، حدود ۱۰ سال طول کشید. بنیانگذاران اصلی تشکیلات مورد اشاره هم این افراد بودند: فواد مصطفی سلطانی اهل آلمانه مریوان، عبدالله مهتدی اهل بوکان، محمدحسین کریمی اهل سقز و مصلح شیخالاسلامی. این افراد تلاش داشتند با رویکرد انتقادی به حزبهای دموکرات و توده، از حصار مشتی چریکی که آن را نماد روشنفکری میدانستند بیرون آمده و بیان مردم توده بروند.
آنها معتقد بودند برای ایجاد تحولات بزرگ در تاریخ اجتماعی، نمیشود بدون توجه به نیروهای مردمی کاری از پیش برد. درنتیجه فعالیت اولیه گروه، فعالیتهای مطالعاتی و نفوذ به درون تودهها بود. در این دوره بیشتر فعالیت، در بازنویسی و رونویسی کتابهای ممنوعه و جزوات بود. تشکیلات روی مطالعه دستهجمعی آثار مائو تمرکز داشت و تز «نیمهمستعمره-نیمهفئودال بودن ایران» را در حد نظری پذیرفت. استراتژی محفل (کومله)، درست از روی الگوهای مائوئیستی اتخاذ شده بود و راه انقلاب دموکراتیک را ایجاد پایگاههای سرخ در روستاها بهوسیله جنگ پارتیزانی و در ادامه، جنگ تودهای، ایجاد ارتشی خلقی، گسترش مناطق سرخ، محاصره شهرها از طریق دهات و تصرف شهر و کسب قدرت سیاسی و ایجاد جامعه دموکراتیک نوین به رهبری طبقه کارگر میدانست
بخشی از فعالیتهای گروهی که بعدها کومله نام گرفت، در آنبرهه تبلیغات ضد رژیم و ضد فئودالیسم بین کارگران و زحمتکشان بود. گروه، اینکارها را در تهران، کردستان و تا حدی تبریز پیش برد و پس از ماجرای ترور شاه در کاخ مرمر که ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ رخ داد، روند دستگیریها توسط ساواک شروع شد که تا چندسال بعد رو به افزایش بود. اعضای کومله هم در این مقطع دستگیر شدند. مبارزات مسلحانه سازمانهای چریکی و چپ، بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ در اوج بود و فعالان سیاسی زیادی دستگیر شدند که اعضای کومله هم بینشان بودند. محفل (کومله) توانست تا سال ۱۳۵۳ عدهای را بهعنوان عضو جذب کند.
زیر ضربههای ساواک
محافل تشکیلات در شهربانو، سال ۱۳۵۲ لو رفت و همه اعضا، یکی پس از دیگری دستگیر شدند. اما رابطه بیشتر اعضای این محافل با محافل تهران و دیگر شهرستانها هنوز برای ساواک کشف نشده بود و آنها موفق شدند به فعالیت مخفیانه ادامه دهند. اما گروه، تابستان ۱۳۵۳ ضربه دیگری خورد و بسیاری از افراد گروه در تهران و تعدادی هم در کردستان دستگیر شدند. علت این دستگیریها ارتباط فرد با محفل نبود بلکه دلیل دستگیری، صرفا داشتن گرایش چپ متهم بود. محفل کومله در این مقطع هنوز ساختاری نداشت که اعضایش به خاطر عضویت در آن دستگیر شوند. گروه کومله تقریبا در همه شهرهای کردستان ایران و دیگر شهرهای کشور افراد یا یکی دو محفل داشت و آنها، با هم و بدون علم به اینکه چیزی به نام تشکیلات (کومله) وجود دارد، مشغول فعالیت بودند.
گروه قرار گذاشت برای جلوگیری از دستگیریهای احتمالی و جلوگیری از اینکه اسناد، کتابها، جزوات و دستنویسهای تشکیلات دست ساواک نیفتد، همه را از تهران به کردستان منتقل و در جای امنی نگهداری کنند. پیشتر از سال ۱۳۴۸ تا پیش از شروع دستگیریهای سال ۱۳۵۲، گروه به سمت تمرکز و شکلگیری یک مرکز پیش رفته بود که تلاشی محافظهکارانه ارزیابی میشد. در این دوره صرفا چند محفل جدا از یکدیگر تشکیل شد که فعالیت خاصی جز کار مطالعاتی، بحث و تبیین نظر نداشتند. بعد از دستگیریهای گسترده ۵۲ و ۵۳ هم تشکیلات (کومله) هیچ فعالیت متمرکزی نداشت و آگاهانه سمت فعالیتهای پراکنده و محافل جداگانه رفت. فعالیت این محافل هم بین سالهای ۵۳ تا ۵۶ کاهش پیدا کرد و بیشترشان به کارهای عادی و زندگی شخصی خود پرداختند. این روند تا پایان سال ۱۳۵۷ که خود اعضای کومله آن را «سال قیام دوباره» مینامند، ادامه پیدا کرد. بخش زیادی از اعضای تشکیلات، سال ۱۳۵۷ و وقتی کومله اعلام وجود کرد، بهطور رسمی به آن پیوستند.
برقراری ارتباط با اتحادیه میهنی در عراق
سال ۱۳۵۶ که ایران در آستانه تحولات سیاسی مهمی بود و بوی انقلاب به مشام میرسید، تشکیلات جای گسترش تماس و حرکت با تحولات سراسری ایران، با اتحادیه میهنی عراق و جلال طالبانی تماس گرفت. بهار ۵۷ هم تصمیم گرفته شد برخی اعضا به عراق فرستاده شوند تا هم از آنها محافظت به عمل بیاید و هم از نزدیک وضعیت اتحادیه بررسی شده و برای کمک به آن برنامهریزی شود. کومله پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم رابطه خود با اتحادیه میهنی کردستان عراق را ادامه داد و این رابطه بر تحولات بعدی و سبک کارش تاثیر گذاشت. یکی از این تاثیرات، آموزشهای نظامی بود که افراد تشکیلات، در اردوگاههای اتحادیه میهنی دیده بودند.
افزایش فعالیتهای تشکیلات و چاپ اعلامیه
همزمان با اوجگیری حوادث منتهی به انقلاب، فعالیت تشکیلات کومله هم افزایش پیدا کرد و از اواسط سال ۵۷، اعلامیههایی با عنوان «هممیهنان مبارز» چاپ کرد که در اکثر شهرها بخشی از دهات کردستان پخش شدند. تشکیلات پس از مدتی با همین نام در کردستان مشهور شد.
پاییز ۵۷ نشستهایی در دو نوبت برگزار شدند که بعدا در کنگره دوم کومله، با عنوان «کنگره اول کومله» از آنها یاد شد. این جلسات حدود ۲ هفته طول کشیدند و با تعیین آرم تشکیلات به پایان رسیدند. جمع ۱۱ نفره بنیانگذاران «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» یا همان «کومله» هم در آنها حضور داشتند.
ریاست مصطفی سلطانی بر تشکیلات
در شروع فعالیت رسمی گروه کومله، محمدفواد مصطفی سلطانی که بر دیگر اعضای موسس سیطره داشت، در حکم سرکرده و رهبر گروه عمل میکرد. با رفتاری که او داشت، فرماندهی گروه بهمرور به «رفیق فواد» رسید و حسین مرادبیگی هم که پیشتر در عراق دوره فشرده آموزشی را پشت سر گذاشته بود، مسئول پیشبرد عملیات نظامی گروه شد. پس از سال کشته شدن محمدفواد مصطفی سلطانی در سال ۱۳۵۸، اعضای گروه عبدالله متهدی را به عنوان دبیرکل کومله انتخاب کردند.
جدایی صفوف تظاهراتکنندگان
پس از پایان جلسات کنگره، هرکدام از اعضای کادر به شهرها و مناطقی رفتند که برایشان مشخص شده بود. اعضای کومله، اوایل از شرکت در تظاهرات تودهایها در شهرهای بزرگ کردستان ایران اجتناب میکردند و بهمرور در تظاهرات شرکت کردند. اما قرار گرفتن در راس مبارزات این شهرها، با توجه به مخفی بودن سازمانشان، کار سادهای نبود. درنتیجه با دخالت تشکیلات در تظاهراتهای منتهی به انقلاب، صفوف راست، چپ و گروههای سیاسی مختلف بهمرور از هم جدا شدند.
کومله محبوب میشود
صدیق کمانگر گفته پس از برنامه اصلاحات ارضی شاه و مسائل مربوط به مصادره زمینهای ملاکان بزرگ، عدهای که میخواستند صاحب زمین شوند، شروع به تصرف زمینهای ملاکان کردند. تشکیلات نیز در راستای اهداف خود و با شعار مبارزه با فئودالیسم، به صورت کنترلشده از این حرکت حمایت و این جریان را تقویت کرد. این مسئله به تعبیر بزرگان کومله، باعث افزایش محبوبیت تشکیلات شد.
کومله پس از اعلام موجودیت، تلاش وسیعی را برای جذب نیروهای روشنفکر در شهرها آغاز کرد. این گروه در آن مقطع، به خاطر اینکه اعضای کادرش شناخته نشوند، به جای آنکه سازمانی سراسری به نام خود در شهرهای کردستان ایجاد کند، در شهرها تشکیلاتی با نامهای مجزا ایجاد میکرد و تشکیلات شهرهای مختلف با هم ارتباط نداشتند. به این ترتیب، در کردستان، جمعیتهایی وجود داشتند که بهزعم خود، دو مفهوم «زحمتکش» و «کرد» را همزمان به درون مردم میبردند. این جمعیتها هم لزوما با کومله همعقیده نبودند اما تمایلات چپ داشتند و از آنجا که کومله قدرت هضم اینجمعیتها را نداشت، در اتحادیه دهقانان یا کانون معلمان و ... سازماندهی میشدند.
مشارکت در تصرف پاسگاههای مرزی و شهربانی
بیشتر اعضای گروه کومله نیز روز ۲۲ بهمن ۵۷ در جریان خلعسلاح پاسگاههای ژاندارمری و شهربانی شهرهای کردستان شرکت کرده و بسیاری از پاسگاههای مرزی و شهربانی توسط اعضای این تشکیلات سقوط کردند.
اولین حمله کومله
اولین حرکت تهاجمی کومله پس از پیروزی انقلاب، تصرف پاسگاه شهربانی سقز بود. با اوجگیری فعالیت نیروهای سیاسی مختلف برای نقشآفرینی در تحولات قدرت، کومله متوجه شد باید دست از رویکرد مخفیانه بردارد. بههمین دلیل ۴ روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جلسهای با حضور اکثریت اعضای گروه برگزار شد که در این جلسه، تصمیم گرفتند گروه با نام سازمان انقلابی «زحمتکشان کردستان ایران» یا همان «کومله» اعلام موجودیت کند.
با علنی کردن موجودیت کومله، همه فهمیدند سازمان صادرکننده اعلامیههای هممیهنان مبارز، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران یا همان کومله بوده است.
۲۵۹
نظر شما