مجید جویا: میمونها نه فقط میبینند، بلکه رمزگشایی هم میکنند. یک گروه از بابونها آموزش دیدهاند تا فقط با نگاه به کلمات نوشته شده، کلمات واقعی زبان انگلیسی را از حروفی که تصادفی در کنار هم قرار گرفتهاند، تشخیص دهند.
به گزارش نیوساینتیست، از یافتههای این پژوهش تازه چنین برمیآید که برخی از پردازشهای ذهنی مورد استفاده در فرایند خواندن، در جایی غیر از مراکز مخصوص زبان گفتاری که فقط در مغز انسان وجود دارند، تکامل یافتهاند.
مایکل پلات از دانشگاه دوک در دورکام کالیفرنیای شمالی، که در این پژوهش شرکت نداشت میگوید: «مسئله این نیست که بابونها میتوانند بخوانند». موفقیت بابونها تنها اولین گام در خواندن یک کلمه است. آنها هنوز نمیتوانند بین کلمات نوشته شده و صدای آنها ارتباط برقرار کنند یا اینکه بفهمند که یک کلمه چه معنایی دارد.
کلمات چهار حرفی
جاناتان گرینجر و همکارانش در دانشگاه مارسی فرانسه، از شش بابون که در جنگلهای گینه به دام افتاده بودند استفاده کردند و آنها را آموزش دادند تا به حروف روی نمایشگر کامپیوتر نگاه بیندازند.
برخی اوقات به بابونها یک کلمه واقعی چهار حرفی نشان داده میشد ولی در مواقع دیگر آنها یک ترکیب 4 حرفی غیر کلمهای را میدیدند. آنها بسته به این که حروف نمایش داده شده، یک کلمه بودند یا خیر، باید یکی از دو کلید را فشار میدادند، و اگر کلید درست را فشار داده بودند، در آن صورت جایزه آنها دریافت غذا بود.
پس از یک ماه و نیم، بابونها دهها کلمه آموخته بودند: یکی از آنها حتی میتوانست 308 کلمه را تشخیص دهد. این یک شاهکار تحسین برانگیز در حافظه است، ولی تعجب برانگیز نیست. بیشتر جانوران پیچیده را میتوان به نحوی آموزش داد که اشیا را به دو دسته تقسیم کنند، مثل «برگها» و «سنگها»، فقط کافی است که آموزش لازم به آنها داده شود.
ولی بابونهای گرینجر از این مرحله فراتر رفتند. پس از آنکه آنها مدتی تمرین کردند، در تشخیص کلمات واقعی که تا پیش از آن هیچگاه ندیده بودند، خیلی بهتر شدند. این بدان معنی است که آنها قوانینی را آموختند که مشخص میکند که کدام نحوه چیدمان حروف یک کلمه را تشکیل میدهد، و میتوانستند از این قوانین برای تمییز آنها از چیدمانهای غیر محتمل حروف استفاده کنند.
مهارتهای تاریخی
از یافتههای این پژوهش چنین استنباط میشود که مکانیزمهای مغزی که کودکان انسان در هنگام تلاش برای تشخیص اولین کلمات نوشته شده استفاده میکند، به لحاظ تکاملی خیلی قدیمی است و در زمانی که زبانهای نوشتاری آمدند (یعنی در حدود 6000 سال پیش) به کار گرفته شدند.
تکومسه فیچ از دانشگاه وین در اتریش میگوید که شاید توانایی برای ساخت قواعدی که به ما کمک میکنند تا اشیای مشابه را در گروهمای مجزا طبقه بندی کنیم، در قلمرو حیوانات نیز گسترده شده باشد، هرچند حیوانات از آن برای برخورد با کلمات استفاده نمیکنند. او میگوید: «اگر کبوترها هم چنین کاری را انجام دهند، تعجب نخواهم کرد».
به گفته فیچ، خواندن یک نوآوری فرهنگی جدید است، که به این معنی است که انسانها وقت کافی نداشتند تا بتوانند مدارهای مغز را برای این مهارت به خصوص توسعه دهند. در نتیجه منطقی خواهد بود اگر بگوییم که خواندن بر تواناییهای بصری متکی است که مدتها پیش از اختراع خط به وجود آمدند و کاربرد کاملا متفاوتی نیز داشتند.
53271
نظر شما