واکنش امام به تلفظ واژه «آبادان» با لهجه خوزستانی توسط سردار رشید

آن‌‎ ‎موقع من حدود ۲۵ سال سن داشتم و بیان گزارش در حضور حضرت امام با‎ ‎آن شان و صلابت، کار آسانی نبود؛ اما آرامش و طمانینه آن بزرگوار به همراه‌‎ ‎لطف و مرحمتی که از خودشان نشان می‌دادند، کار را راحت می‌کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از جماران، جنگ هشت‌ساله که تمام شد عده‌ای همچنان ماندند تا از کیان ایران دفاع کنند. لباس رزم‌شان همیشه بر تن‌شان بود. روز و شب نداشت. مدال سربازی از وطن را بر سینه داشتند. غلامعلی رشید یکی از همان‌ها بود که آن روزها جوانی بیست و چند ساله بود حتی وقتی مقابل امام بر دو زانوی ادب نشسته بود که گزارش دهد، تازه بیست‌وپنج بهار را پشت سر گذاشته بود. سال‌ها گذشت و او همچنان بر عهد خود ماند تا این‌که سحرگاه جمعه بیست‌وسوم خرداد ماه سال ۱۴۰۴ شهادت بر قامتش خوش نشست. آن‌جا که به دست قوم ضالین به دیدار دوستان شهیدش رفت. پسرش را نیز با خود همراه کرد.

سردار غلامعلی رشید که فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا (ص) را عهده‌دار بود، از گزارشی که در محضر امام داده این‌گونه روایت کرده است:

ساعت ۸ صبح یک روز از تابستان ۱۳۶۰ بود و بعد از واقعه خرداد و نیز‎ ‎عزل بنی‌صدر که به اتفاق تمامی فرماندهان محورهای عملیاتی منطقه جنوب‌‎ ‎و به همراهی شورای فرماندهی سپاه ازجمله شهید محلاتی، خدمت حضرت‌‎ ‎امام رسیدیم. اینجانب که در ستاد عملیات منطقه جنوب مسئولیت داشتم، با‎ ‎اشاره برادر رضایی یا شهید محلاتی و اجازه حضرت امام، حدود ۷ ـ ۸ دقیقه‌‎ ‎از وضعیت مناطق مختلف جنگ گزارشی خدمت‌شان عرض کردم. البته آن‌‎ ‎موقع من حدود ۲۵ سال سن داشتم و بیان گزارش در حضور حضرت امام با‎ ‎آن شان و صلابت، کار آسانی نبود؛ اما آرامش و طمانینه آن بزرگوار به همراه‌‎ ‎لطف و مرحمتی که از خودشان نشان می‌دادند، کار را راحت می‌کرد.

در گزارش خود، از وضعیت مناطق دزفول، سوسنگرد، اهواز، دارخوین‌‎ ‎و... مطالبی به عرض رساندم تا رسیدم به آبادان. هنوز حصر آبادان شکسته‌‎ ‎نشده بود. مختصری از عملیات فرماندهی کل قوا و پیش‌روی دو کیلومتری‌‎ ‎سپاهیان اسلام گزارش شد. به عرض رسید که مشکل ما در جبهه آبادان است.‌‎ ‎امام با دقت به بحث عنایت نشان می‌دادند. زمانی که کلمه «آبادان» را با لهجه‌‎ ‎خوزستانی نقل کردم؛ حضرت امام بلافاصله فرمودند: «چه گفتی؟!» من فورا ‌بیانم را اصلاح کردم که آن بزرگوار با اشاره سر فرمودند ادامه دهید. در آن‌‎ ‎زمان یواش‌یواش سیستم سپاه در جنگ جای پای خود را یافته و جایگاه‌‎ ‎خود را پیدا می‌کرد ما چندین عملیات محدود و نسبتا موفق را تجربه کرده و‎ ‎از این رو با امیدواری و اعتماد بیشتری نسبت به آینده حرف می‌زدیم. این‌‎ ‎موضوع باعث خوشحالی حضرت امام و شادی بچه‌ها بود. در مجموع یکی‌‎ ‎از پرافتخارترین خاطره‌های دوران زندگی اینجانب، همین خاطره گزارش در‎ ‎حضور آن بزرگوار در این جلسه است که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.‌

۲۵۹

کد خبر 2082340

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 11
  • نظرات در صف انتشار: 27
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • فرید IR ۰۰:۱۷ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    9 2
    روحشان شاد ویادشان گرامی باد
  • ایمان چراغی IR ۰۱:۲۵ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    8 1
    روحش شاد و یادش گرامی
  • سپهری IR ۰۱:۵۳ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    7 1
    شهادت مبارک سردار
  • ناشناس IR ۰۴:۲۹ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    6 1
    روح تمام دلاور مردان عرصه جنگ و شهادت شاد و پیوسته یادشون گرامی تا عمر داریم مدیون خون شهدا هستیم🙏🌷
  • عشایرایرانی IR ۱۶:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    7 0
    روحت شاد راهت پررهروسرداراستراتژیست وژنرال بی بدیل مادرگیتی مثل شما وحاجی زاده، سردارقاسم، بابایی، همت و،،،رانخواهد زایید
  • یکی IR ۱۶:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    5 1
    عبادان عربي
  • مهسا IR ۱۷:۱۰ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    7 1
    مگر با لهجه خوزستانی گفتی ایراد چی بود
  • آلا IR ۱۷:۱۴ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۶
    12 2
    مثلا لهجه خوزستانی ایرادش چی بود که باید اصلاح میکردید لطفا نظرم تایید بشه
  • منصور IR ۰۴:۱۷ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۷
    7 0
    منظر از لفظ آبادان بالهجه خوزستانى چى بود؟ ايا منظور همان اسم آبادان به زبان عربى كه عبادان اسمشه؟ يا لهجه آبادانى كه بهش ميگن آبودان؟
  • مصطفی IR ۱۳:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۴/۰۷
    7 1
    در لهجه محلی آبادان را (عبادان )مینامند ..خدا بیامرزد امام راحل را و همچنان شهدای ایران ما که تمام روح و جان خود را در خدمت این سرزمین و این مردم اهدا کردند
  • امین IR ۱۳:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۲
    0 0
    رو این شهید بزرگوار و همه شهدای دفاع از ایران شاد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

آخرین اخبار