در روزهایی که آسمان ایران پر از آژیر بود و خانهها لبریز از اضطراب، چشمهای بیپناه بسیاری، نه به رسانهها، بلکه به چهره والدین خیره مانده بودند تا معنای جنگ را از چروکهای صورت آنها بخوانند. جنگ ۱۲روزه ایران و رژیم صهیونیستی، صرفاً یک نبرد نظامی نبود؛ این جنگ، مرزهای جدیدی از جنگ روانی، رسانهای و اضطراب اجتماعی را تعریف کرد و کودکان ایرانی، در سکوت و بیپناهی، به خط مقدم این میدان نامرئی رانده شدند. در چنین بزنگاههایی، اگر سلامت روان کودک حفظ نشود، نهتنها یک آسیب شخصی، که یک زخم ملی پدید میآید؛ چرا که روانِ فروپاشیده امروز، جامعه بیثبات و بیهویت فرداست.
مطالعات جهانی در حوزه سلامت روان کودک در بحرانها نشان میدهد که کودکان، برخلاف ظاهر خاموششان، آسیبپذیرترین گروه در مواجهه با جنگهای نویناند؛ جنگهایی که علاوه بر گلوله و انفجار، با تصاویر، اخبار، شایعات، و موجهای احساسی، ذهن و روان کودک را هدف قرار میدهند. طبق گزارش سال ۲۰۲۳ سازمان جهانی بهداشت (WHO)، کودکانی که در طول جنگ در معرض صداهای آژیر، اخبار تهاجمی، و تنشهای والدین قرار میگیرند، دچار علائمی نظیر:
1. اختلال خواب؛
2. بیقراری و گریههای ناگهانی؛
3. کاهش تمرکز؛
4. کابوسهای شبانه؛
5. اضطراب جدایی؛
6. ترس از مرگ خود یا والدین، میشوند. متأسفانه، بسیاری از این نشانهها نادیده گرفته میشود یا به اشتباه، “لوس شدن” تلقی میگردد، حال آنکه اینها نشانههایی از یک روان در حال فروپاشی است.
جنگ اخیر جمهوری اسلامی ایران با رژیم اشغالگر صهیونیستی، نهتنها فرصت غرور ملی، که آزمونی دشوار برای انسجام روانی جامعه بود. در این جنگ، رسانههای معاند با بمباران اطلاعاتی، تلاش کردند نه فقط زیرساختها، که ذهن مردم و مخصوصاً کودکان را درهم بشکنند. اینجاست که نقش والدین، معلمان، رسانههای رسمی و سیاستگذاران آموزشی، بهعنوان مدافعان روان نسل آینده پررنگ میشود. سکوت، انکار یا بیاعتنایی، تنها راه را برای فروپاشی روان کودک هموارتر میکند.
راهکارهای علمی، فرهنگی و ملی برای حفظ سلامت روان کودک در جنگ
۱. توضیح واقعیت، متناسب با سن کودک: روایتهای کودکپسند از واقعیت را جایگزین اخبار خشونتآمیز کنید. سکوت، اضطراب میآفریند. واقعیت را با واژههای ساده اما دقیق، به زبان کودکانه توضیح دهید.
۲. ایجاد “روال روزانه” و حس ثبات:کودک به ساختار نیاز دارد. در دوران بحران، حفظ نظم خواب، غذا، بازی و مطالعه، به او حس کنترل و امنیت میدهد.
۳. همدلی فعال و شنیدن بیقضاوت: بگذارید از ترسها، سوالها و رویاهایش بگوید. نشنیدن، منجر به سرکوب عاطفی و بروز اختلالات رفتاری در آینده خواهد شد.
۴. القای حس غرور ملی و امید: او را با قدرت دفاعی کشور، مقاومت مردم، نقش دانشمندان ایرانی و تاریخ غرورآفرین وطن آشنا کنید. وطندوستی، تکیهگاه روان است.
۵. دوری از نمایش اخبار خشونتآمیز: تماشای اخبار انفجار، موشک، و خون برای ذهن کودک بسیار آسیبزاست. از منابع کودکمحور استفاده کنید.
۶. بازی، هنر و داستاندرمانی: از نقاشی، نمایش، موسیقی و داستان برای تخلیه هیجانات و بازسازی روان کودک استفاده کنید. هنر، ابزار صلح روانی است.
۷. استفاده از الگوهای فرهنگی و دینی: داستانهایی از صبر، شجاعت و ایمان (همچون داستانهای شهدای نوجوان، یا قصه حضرت زینب و امام حسین) برای القای مفهوم «مقاومتِ معنوی» سودمندند.
توصیه به نهادهای مسئول
1. وزارت آموزشوپرورش، باید برنامه ویژه «روانآموز در بحران» را طراحی و اجرا کند؛ با همکاری روانشناسان، معلمان و والدین.
2. صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، لازم است تولید برنامههای کودکمحور برای تابآوری روانی را در اولویت قرار دهد.
3. نهادهای مذهبی و فرهنگی، باید در خط مقدم ایجاد آرامش، تقویت ایمان و بازسازی امید باشند.
4. انجمنهای علمی روانشناسی کودک و حقوق کودک باید پژوهشهای میدانی و پیشنهادهای مداخلهگرایانه ارائه دهند.
کودک ایرانی، امروز نهفقط وارث یک خاک، که وارث یک تاریخ و مسئول آیندهای است که باید آن را بسازد. در جنگ ۱۲ روزه، ما پیروز شدیم؛ اما اگر سلامت روان کودکانمان را نسازیم، این پیروزی بر ویرانههای نسلی خواهد بود که دیگر امید، امنیت و تعلق را نمیشناسد. سلامت روان کودک، نه یک دغدغه لوکس، که یک مؤلفه راهبردی در امنیت ملی است. در عصر جنگهای شناختی، باید از روان کودک همانقدر مراقبت کرد که از مرز. و اگر امروز، با آگاهی، محبت، آموزش و وطندوستی، روان کودکانمان را بسازیم، فردای ایران، نه فقط آباد، که آرام خواهد بود.
حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
نظر شما