شعر کودکانه امام حسین (ع)؛ داستان هیئت و گهواره تشنه

 این شعر کودکانه و دلنشین، با زبانی ساده و تصاویری ملموس، داستان پسربچه‌ای را روایت می‌کند که در هیئت به عزاداران آب می‌دهد و آرزو می‌کند کاش در کربلا بود و به امام حسین (ع) و یاران تشنه‌اش آب می‌رساند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، داستان هیئت، گهواره‌ای کوچک و دل دریایی آب! بیایید با هم شعری بخوانیم از امام حسین (ع) و عشق بزرگ او که حتی کودکان هم قهرمانش هستند.

یک نفر نوحه می خواند
با صدایی پر از سوز
آب یخ توی هیئت
پخش میکردم ان روز

درکنار خیابان
خیمه پاره‌ای بود
بچه سبز پوشی
توی گهواره‌ای بود

تشنه بود آب میخواست
من به او آب دادم
بعد گهواره‌اش را
یک کمی تاب دادم

کاش در کربلا بود
یک نفر پیش ان‌ها
با همین آب یخ‌ها
با همین استکان‌ها

صبح تا شب یک سره
دوک می ریسد ننه

میگذارد زیر فرش
پول‌هایش را همه ی

می‌شمارد وقت خواب
دست رنجش را مدام

کاروان کربلا
می نماید ثبت نام

یک دوهفته دیگر او
می شود حاجت روا

چون کبوتر می کشد
پر به سوی کربلا

منبع: حوزه

کد خبر 2084169

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار