«اکنون پشتم شکست و چارهام اندک شد.»(۱)
مرثیهٔ امامان علیهمالسلام برای حضرت عبّاس
در ماجرای دفن پیکرهای شهیدان، آمده است که امام سجّاد علیهالسلام بهسوی پیکر عموی خود، حضرت عبّاس، رفت، بر او بوسه زد و فرمود:
«ای ماه بنیهاشم، دنیا پس از تو نابود باد! سلام و درود من بر تو، ای شهید پاکباخته و پذیرفته درگاه الهی، و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد.»(۲)
همچنین در زیارتنامهای که از ناحیه مقدّسه صادر شده، چنین آمده است:
«سلام بر ابوالفضل العبّاس، فرزند امیر مؤمنان، آنکه جان خود را فدای برادر کرد، و از پیش، برای فردای خود آماده شد. او که خود را سپر برادر ساخت، با دستهای بریدهاش بهسوی آب شتافت تا برای حسین آب بیاورد. خداوند قاتلانش را لعنت کند، همچون زید بن رُقَاد جُهَنی و حکیم بن طُفَیل طائی.»
مرثیهٔ اُمّالبنین علیهاالسلام برای حضرت عبّاس و فرزندانش
در روایتی از امام صادق علیهالسلام چنین نقل شده است:
اُمّالبنین، مادر این چهار برادر شهید، هرگاه به بقیع میرفت، با سوزناکترین و آتشینترین مرثیهها، فرزندانش را میگریست. مردم گرد او جمع میشدند تا ندبههایش را بشنوند. مروان (بن حکم) نیز، در میان کسانی بود که میآمد و پیوسته با شنیدن مرثیههای او میگریست.(۳)
گفتهاند اُمّجعفر کبری نیز ـ درحالیکه بیناییاش را از دست داده بود ـ برای امام حسین علیهالسلام ندبه میخواند و میگریست. مروان، که والی مدینه بود، شبها بهطور ناشناس میآمد و در کناری میایستاد تا ندبههای سوزناک او را بشنود.(۴)
سماوی مینویسد: من از مرثیههای مادرش، فاطمه اُمّالبنین، که ابوالحسن اَخفَش در شرح کامل آن را نقل کرده، بسیار تأثّر میپذیرم. او هر روز به بقیع میرفت و مرثیه میخواند و فرزند عبّاس، عُبَیداللّه، را نیز همراه خود میبرد. مردم مدینه گرد میآمدند، از جمله مروان بن حکم، و با شنیدن مرثیههای سوزناک او میگریستند.
از جمله این مراثی که رضوان خدا بر او باد چنین سروده است:
یَا مَنْ رَأَی الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَی جَمَاهِیرِ النَّقَدِ
وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ
ای آنکه عبّاس را در میان انبوه سپاه دیدی،
شیر نری از نسل پهلوانان، گرداگردش فرزندان حَیّ بودند.
◦ أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ
وَیْلِی عَلَی شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
به من خبر رسید که دست بریدهاش با سری شکسته بر خاک افتاده بود،
سرش با عمود آهنین شکافته شد؛ وای بر من و بر مصیبت فرزندم!
مرثیههای اُمّالبنین علیهاالسلام برای حضرت عبّاس علیهالسلام
از جمله ابیات سوزناک اُمّالبنین چنین است:
لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ
لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
اگر شمشیرت در دستت بود، هیچکس جرئت نزدیکشدن به تو را نداشت!
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ
تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
ای وای، تو مرا به یاد شیران بیشه میاندازی! آیا مرا اُمّالبنین میخوانید؟
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَی بِهِمْ
وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
من روزگاری مادر پسرانی بودم که به آنها میبالیدم،
أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَی
قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار شیرمرد، چون عقابان کوهستان، که امروز همگی در خون غلتیدهاند.
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ
فَکُلُّهُمْ أَمْسَی صَرِیعاً طَعِینَ
همهشان صید نیزهها شدند، و دستان دشمنان، اندامهایشان را درید.
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَکَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
آیا واقعاً چنین است که عبّاس، آن یَل یمین، دستبریده بر خاک افتاده است؟ ایکاش میدانستم!
(۵)
سیّد الأمین در وصف او میگوید:
اُمّالبنین زنی شاعر و فصیح بود. هر روز به بقیع میرفت و عُبَیداللّه، فرزند حضرت عبّاس، را نیز با خود میبرد و در سوگ چهار پسرش، بهویژه عبّاس، سوزناکترین مرثیهها را میخواند. مردم گرد او جمع میشدند و از سوز دلش اشک میریختند. مروان بن حکم، با آنکه دشمن خاندان بنیهاشم بود، نیز همراه مردم میآمد و با شنیدن ندبههایش، بیاختیار میگریست.
از جمله اشعار او در رثای فرزندش عبّاس، ابوالحسن اَخفش در شرح کامل المبرد نقل کرده است. وی میگوید: این اشعار بهدلیل نام «عبّاس» که یکی از اسامی شیر است، لطف و گیرایی بیشتری دارد. او همچنین اشعار نونیّه را نیز ذکر کرده است.
مرثیهٔ نسل حضرت عبّاس برای او
فضل بن محمّد بن فضل بن حسن بن عُبَیداللّه بن عبّاس بن علی علیهالسلام، در رثای جدّ خود حضرت عبّاس علیهالسلام چنین سروده است:
احق الناس ان یبکی علیه
فتی ابکی الحسین بکربلاء
کسی که امام حسین را در کربلا گریان ساخت،
شایستهترین کس برای سوگواری است!
اخوه و ابن والده علی
ابوالفضل المضرج بالدماء
او، ابوالفضل، غرق در خون شد، درحالیکه برادرش و پدرش علی، ناظر آن بودند.
و من واساه لایثنیه خوف
و جادله علی عطش بماء
درحالیکه عطشان بود، با دستِ بریدهاش آب آورد.
یاد او، شفای دلهاست از رنجها و بیماریها.
و ابوالفضل ان ذکرهم الحلو شفاء النفوس من اسقام
قتل الادعیاء اذ قتلوه اکرم الساربین صوب الغمام
(۶)
ابوالفضل، اگر از او یاد کنی، جانت آرام میگیرد.
او همان بود که ابرها از نامش شرم دارند!
و آنان که او را کشتند، فرزندان حراماند!
*این متن ترجمه بخشی از کتاب « العباس ابوالفضل ابن امیرالمومنین سماته و سیرته» است که استاد فاضل سید محمد رضا حسینی جلالی تالیف نمودهاند و توسط عتبه العباسیه المقدسه در سال ۱۴۴۲ در کربلا منتشر شده است.
یادداشتها:
۱.مقتل الحسین. خوارزمی. ج۲ صص۳۰- بحارالانوار ج ۴۵ص ۴۲)
۲.کامل الزیارات ص ۳۲۵
۳.بحارالانوار . مجلسی ج ۴۵ص۴۰- مقاتل الطالبیین . ابوالفرج اصفهانی ص۹۰
۴.الامالی الخمیسیه. السجری ج ۱ص۱۷۵
۵.ابصار العین.السماوی.ص۳۱
۶.دیوان الکمیت. ص ۵۰۶
*. اشعار «دالیّه» و «نونیّه» از معروفترین قالبهای شعری در رثای اهلبیت علیهمالسلاماند، که نامشان برگرفته از حرف پایانی ابیات است (دال و نون).
محمدرضا حسینی جلالی
ترجمه یاسر احمدوند
نظر شما