۰ نفر
۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۰
توحید در میان ادیان مختلف چگونه است؟

ادیان به دو دسته آسمانی و غیرآسمانی تقسیم می‌شوند. ادیان غیرآسمانی، مانند هندوئیسم و بودیسم، عموما غیرتوحیدی هستند، در حالی که ادیان آسمانی (یهودیت، مسیحیت، اسلام) بر مفهوم توحید یا یگانگی خدا بنا شده‌اند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،توحید در ادیان، از بت پرستی تا یگانگی؛ مرزها و شباهت‌ها کجاست؟ در این محتوا به پرسش و پاسخ در این زمینه پرداخته می شود.

پرسش:توحید در میان ادیان مختلف چگونه است؟

پاسخ:ادیان به دو دسته‌ی آسمانی و غیر آسمانی تقسیم می شود. ادیان غیر آسمانی مانند هندوئیسم ، بودیسم، شینتو، کنفوسیوس و امثال اینها منشاء الهی و آسمانی ندارند و لذا اسم دیگر آنها ادیان غیر توحیدی می باشد. در این ادیان مسئله توحید و یگانه پرستی جایگاهی ندارد. بلکه محور و اساس اعتقادات آنها مبتنی بر بت پرستی یا انسان پرستی یا حیوان پرستی و امثال اینها می باشد و هیچ آموزهای در رابطه با خدای واحد در این ادیان وجود ندارد.

اما ادیان آسمانی که به نام ادیان توحیدی نیز یاد می شوند اساس اعتقادات آنها بر توحید و خدای یگانه استوار است. این ادیان عبارت اند از یهودیت، مسیحیت و اسلام که توسط پیامبران الهی برای هدایت بشر در زمانهای متفاوت نازل شده اند.

از میان ادیان توحیدی، توحید در دین اسلام بسیار شفاف و مستدل می باشد. در دین اسلام توحید به توحید ذاتی، توحید در صفات، توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت، توحید در حاکمیت، توحید در طاعت، توحید در تشریع، توحید در عبادت و توحید در شفاعت و مغفرت تقسیم شده است. این اقسام همگی از آیات قرآن کریم بدست آمده و کتابهای زیادی از طرف متکلمین اسلامی در باره آنها نگاشته و منتشر گردیده است.

مراد از توحید ذاتی اینست که خدای متعال یگانه و واحد است و دومی برای آن تصور نمی شود و نیز در توحید ذاتی این معنا هم نهفته است که خدای واحد و یگانه بسیط است و هیچ جزء خارجی و ذهنی ندارد. در سوره توحید (اخلاص) این مسئله که می فرماید: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَد»؛ بگو: خداوند، یکتا و یگانه است. خداوندی است که همه نیازمندان قصد او می‏کنند. (هرگز) نزاد، و زاده نشد و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است!» بسیار واضح و روشن بیان شده است.

معنای توحید در صفات اینست که صفات ذاتی خداوند مثل علم، حیات، قدرت عین ذات او می باشد و اینگونه نیست که صفات، خارج از ذات خدا بر خدا عارض شده باشد. البته این نظریه شیعه امامیه است و متکلمین اهل سنت قائل به مغایرت صفات از ذات هستند.

توحید در خالقیت به این معناست که در جهان هستی هیچ خالقی به جز خداوند وجود ندارد و تمام ممکنات و افعال و آثار آنها و حتی آنچه که از انسان صادر می شود از مخلوقات خدای متعال به شمار می آیند. آیات زیادی بر توحید در خالقیت دلالت دارند. به عنوان مثال آیه «یَأَیهَُّا النَّاسُ اذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکمُ‏ْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیرُْ اللَّهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ فَأَنیَ‏ تُؤْفَکُون[۱]‏»؛ «ای مردم، نعمتی را که خدا بر شما ارزانی داشته است یاد کنید. آیا جز خدا آفریننده دیگری هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ خدایی جز او نیست، پس چگونه از حق منحرفتان می‏کنند». هرنوع خالقی را برای عالم منتفی می داند.

توحید در ربوبیت عبارت است از اینکه مدیریت و تدبیر عالم هستی فقط از طرف خداوند انجام می گیرد و هیچ موجود دیگری مثل ستاره و یا انسان و امثال اینها در تدبیر عالم خلقت هیچ نقشی ندارد. آیه «لَوْ کاَنَ فِیهِمَا ءَالهَِةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبّ‏ِ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُون‏»؛ «اگر در زمین و آسمان خدایانی جز اللَّه می‏بود، هر دو تباه می‏شدند. پس اللَّه، پروردگار عرش، از هر چه به وصفش می‏گویند منزه است‏»، بر توحید در ربوبیت دلالت دارد.

توحید در حاکمیت از شئون توحید در ربوبیت است و معنای آن اینست که چون خداوند مالک همه هستی می باشد در تمام هستی و ازجمله نفوس و اموال انسان حق تصرّف و تسلط دارد و لازمه آن اینست که خداوند نسبت به مخلوقات ولایت داشته باشد و الا تصرف او عدوانی خواهدبود. آیه«إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیرُْ الْفَاصِلِین[۳]»؛‏ «حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا می‏کند، و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است.» و آیات دیگر دلالت بر توحید در حاکمیت دارند.

توحید در طاعت از شئون انحصار ربوبیت در خدای متعال می باشد و چون خداوند صاحب اختیار و مدیر انسان است پس حق طاعت در خدا منحصر می گردد و انسان فقط باید از خداوند متعال اطاعت کند به این معنا که مطاع بالذاتی دیگری وجود ندارد و اطاعت غیر خدا مثل پیامبران و امامان و حتی پدر و مادر که در قرآن آمده به اذن خداوند و در طول اطاعت او می باشد. و لذا می فرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ الله‏؛ «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت»

مراد از توحید در عبادت اینست که فقط خداوند مستحق عبادت است و غیر از خدا هیچ کس و چیزی نمی تواند معبود باشد و عبادت غیر خدا مستلزم شرک و با توحید در عبادت تنافی دارد. «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فیِ کُلّ‏ِ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّغُوت؛‏ «به میان هر ملتی پیامبری مبعوث کردیم، که خدا را بپرستید و از بت دوری جویید» و «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِین[۶]»؛‏ «تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می‏جوییم»‏ از آیاتی است که عبادت را مختص به خداوند متعال قرار می دهند.

توحید در شفاعت و مغفرت به این معناست که شفاعت و بخشش گناهان اختصاص به خداوند دارد و هیچ کس و چیزی دیگری قادر به این کار نمی باشد. «قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُون؛ بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیّت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما به سوی او باز گردانده می‌شوید!» و «فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ[۸]»؛ «برای گناهان خود، طلب آمرزش می‏کنند- و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد»، از آیاتی هستند که شفاعت و آمرزش گناهان را به خداوند اختصاص می دهند.

یکی از توحید مطرح در دین اسلام توحید در تشریع و قانون گذاری است و معنای آن اینست که تشریع و قانون گذاری حق مختص خداوند متعال می باشد. و آیه‌ی «وَ مَن لَّمْ یحَْکُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْکَافِرُون‏[۹]»؛ «و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی‏کنند، کافرند» و آیات دیگر بر این مطلب دلالت دارند.

برای اطلاعات بیشتر در باره توحید در دین مبین اسلام به ادرس زیر رجوع شود.

اما در دو دین یهودیت و مسیحیت بنا بر آموزه هایی که در حال حاضر در دست یهودیان و مسیحیان وجود دارند به این گستردگی و شفافیت به مسئله توحید پرداخته نشده است. و دلیل آن اینست که کتابهای این دو دین آسمانی دستخوش تحریف شده و توحید ذاتی در آموزه های آنها با غبار شرک مخلوط گردیده و از دایره توحید ناب به انحراف گراییده است و در باره توحید های دیگر و اقسام آن، در کتابهای آنها هیچ مطلبی وجود ندارد. و لذا در کتابهایی کلامی این دو دین مانند دین اسلام سخنی از توحید به میان نیامده است و اگر هم مطالبی در این باره بیان شده شرک آلود بوده و با توحید سازگاری ندارد.

یهودیت با تحریف تورات و سایر کتابها سر از تجسیم و تشبیه در آورده و برای خداوند جسم قائل شده است. و لذا خدا از دیدگاه آنان به صورت یک انسان ضعیف، ناقص و ترسو و حسود توصیف شده است. به عنوان مثال: علّت منع آدم و حوّا از درخت ممنوعه و اخراج آن دو از بهشت آن بوده که خداوند ترسیده بود که آدم با خوردن از میوه‌ی درخت ممنوعه عارف به نیک و بد گردیده، از تمام جهات مثل خداوند گردند یعنی حیات ابدی پیدا کنند. آنان به خاطر همین عقاید شان راه رفتن را به خدا نسبت داده اند[۱۲] و برای خداوند پسرانی قائل شده اند. در تورات آمده که «چون آدمیان شروع کردند به زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند، پسران خدا دختران آدمیان را دیدند که نیکو منظرند و از هر کدام که خواستند زنان برای خویشتن می‏گرفتند»

یهودیت با درج این آموزه ها در تورات از توحید فاصله گرفته و به شرک و تجسیم نزدیک شده است.

اما دین مسیحیت آشکارا حضرت مسیح را پسر خدا پنداشته و قائل به تثلیث گردیده است و تثلیث، اعتقاد به این معناست که خداوند در عین حال که یکی می‌باشد؛ در سه حقیقت پدر، پسر و روح‌القدس موجود است. این برابری در وجود اقتضاء می‌کند که هر سه از نظر صفات الهی یعنی ازلیت، قدرت و جلال با هم برابر باشند. هر یک از این اشخاص، یک موجود اصیل بوده، بدون اینکه هیچ یک فرع و تابع دیگری باشد. ولی میان آنها ایثار و تجلیل و تکریم متقابل وجود دارد.

اعتقاد به آموزه‌ی تثلیث در میان مسیحیان اولیه جایی نداشته است. بعدها به دلیل سیطره و نفوذ افکار پولس در جهان مسیحیت، شورای اسقف‌های اعظم کلیسا در نیقیه (۳۲۵ م)‌و قسطنطنیه (۳۸۱ م) و اعتقادنامه‌های شورای کالسدون (۴۵۱ م) تثلیث را رسمیت بخشیده و آن را جزئی از ایمان مسیحی قرار دادند. و مسیحیان از آن هنگام به بعد خداوند را به عنوان سه شخص که دارای «جوهر و ماده‌ی واحدی» می‌باشد، تصور نموده‌اند

کد خبر 2088970

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار