آیا ایران اسلامی شد، یا اسلام، ایرانی؟

پس از ورود اعراب به ایران، رفته‌رفته عناصر فرهنگ و تمدن ایرانی کم‌رنگ شد و جایش را به نمودهای فرهنگ اسلامی داد؛ با این وجود ایرانیان از حذف تمام و کمال مناسک و نشانه‌های غنی تمدن ایرانی جلوگیری کردند و موفق شدند بخش قابل‌توجهی از آن را حفظ کنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، کتاب «تداوم حضور ایران در دوران پس از ساسانی» تالیف احسان یارشاطر و دیگران از سوی نشر مروارید منتشر شده است. این کتاب پس از نامه استاد احسان یارشاطر به سیزدهمین کنفرانس دوسالانه جورجولوی دلاویدا، کنفرانس جوجولوی دلاویدا، اهدای جایزه به سیزدهمین برنده، حضور ایران در جهان اسلام، دانشمندان ایرانی در جهان اسلام، دیوان غربی شرقی، مفاهیم زمان در تصوف ایرانی، مینیاتورهای ایرانی: نگاره یا نقاشی؟، نقش ایران در تاریخ‌نگاری اسلامی دوران پیش از مغول و نفوذ زبان و ادبیات فارسی در میان ترکان می‌پردازد.

این کتاب حاصل مشارکت شماری از پژوهشگران برجسته ایران‌شناس و شرق‌شناس درباره تداوم حضور ایران در دوران پس از ساسانی، یعنی آغاز دوره اسلامی است. در ابتدا احسان یارشاطر در نوشته‌ای تفصیلی به نوع و ابعاد حضور ایران در این دوره پرداخته است. او بیان می‌دارد تأثیر سه فرهنگ عمده در تکوین تمدن اسلامی آشکار است: فرهنگ عرب، فرهنگ ایرانی و فرهنگ یونانی. هرچند فرهنگ‌های دیگری هم مؤثر بوده‌اند. یارشاطر نقشی که مردم ایران در توسعه و تحکیم تمدن اسلامی ایفا کرده‌اند را ارزیابی می‌کند و بر این نقش نوری تازه می‌دمد؛ همچنین این عقیده را که فرهنگ اسلامی پس از نیل به اوج خود در قرن نهم میلادی در بغداد وارد دورانی از رکود و افول شد، به چالش می‌گیرد.

درحقیقت به عقیده او دورانی نو و بسیار خلاق در خراسان و فرارود آغاز شد که خصوصیت عمده آن گزینش زبان فارسی به عنوان ابزار و واسطه بیان ادبی است. الگوهای ادبی و فکری ایرانی همراه با نوعی جهان‌بینی عرفانی از آناتولی تا هند گسترش یافت. با فرارسیدن نیمه قرن شانزدهم این شیوه ادبی و فکری و عرفانی را در سه امپراتوری که بخش عمده جهان اسلام را شکل می‌دادند، یعنی امپراتوری عثمانی و صفوی و گورکانی رواج یافت و پرورانده شد. یارشاطر برخی فرضیه‌های کهن و نظریات تازه را درباره اینکه آیا «اسلام ایرانی شد» یا «ایران اسلامی» نیز به چالش می‌گیرد.‌

آیا ایران اسلامی شد، یا اسلام، ایرانی؟

چالش برخی فرضیه‌های کهن و نظریات تازه

در شش فصل بعدی کتاب، نویسندگانی چون جرج صلیبا، آنه ماری شیمل، گرهارد بوئرینگ، اولک گرابار، کلیفورد ادموند بازورث و گرهارد درفر به شناخت و تحلیل بخش‌هایی از این حضور مانند دانش و دانشمندان، شاعران، اهل تصوف، نقاشی و نقاشان، تاریخ‌نگاری و تاریخ‌نگاران و زبان و ادبیات فارسی توجه کرده‌اند.

در تاریخ سی ساله اهداء جایزه جور جولوی دلاویدا یقیناً هیچ‌یک از دریافت کنندگان برجسته از لحاظ تسلط بر عرصه وسیع علمی خود به اندازه پروفسور احسان یارشاطر سزاوار این افتخار نبوده‌اند قاطعیت و ظرافت و دقت علمی او که حوزه صلاحیت آن شامل تمامی طیف مطالعات ایرانی از زبان شناسی کلاسیک تا ادبیات معاصر است. همچنان موجب غنای این رشته است. یارشاطر پس از اخذ درجه دکتری در ادبیات فارسی کلاسیک در دوران اسلامی از دانشگاه تهران درجه دکتری دیگری در زبان‌شناسی و مطالعات پیش از اسلام زیر نظر پروفسور دبلیو بی هنینگ از دانشگاه لندن دریافت کرد بهره‌مندی از این آموزش سنتی با تأکید جدی بر منابع اولیه عربی و فارسی به همراه تعلیم و تجربه انتقادی و تحلیلی غربی همان چیزی است که احسان یارشاطر را از معاصران خود متمایز می‌سازد.

آثار فراوان او درباره همه عرصه‌های تمدن ایرانی شامل کارهای پیشتاز و اصیل در زمینه‌هایی متنوع همچون انحطاط شعر کلاسیک فارسی در قرن پانزدهم میلادی و ریشه‌های نهضت مزدکی در دوره ساسانی است. تلاش‌های خستگی‌ناپذیر و پیشتازانه او در راه سازمان دادن حرفه‌ای کردن سامان دادن نهادینه کردن و اشاعه بینش در همه زمینه‌های مرتبط با مطالعات ایرانی شامل بنیاد نهادن و سردبیری مجله راهنمای کتاب تأسیس و مدیریت بنیاد ترجمه و نشر کتاب ایجاد و سردبیری سلسله متون فارسی سلسله میراث ایران و سلسله ادبیات معاصر ایران عضویت در هیأت‌های دبیران مجموعه دست نوشته‌های ایرانی تاریخ ایران کمبریج سردبیری جلد سوم که در حکم یادمانه شاخص دانش‌پژوهی اوست و طرح ترجمه طبری است.

دانشنامه ایرانیکا تابناک‌ترین اثر احسان یارشاطر

تابناک‌ترین اثر احسان یارشاطر انتشار دانشنامه ایرانیکا است و این برجسته‌ترین اقدام در حوزه مطالعات ایرانی است که تاکنون انجام شده است. دانشنامه ایرانیکا که بر پایه کارشناسی صالح‌ترین دانش‌پژوهان جهان تنظیم شده است اساسی‌ترین کار علمی خاورمیانه‌ای است که تاکنون در ایالات متحده انجام شده است. در زمانی که جریان‌های نامساعد بر شناسایی ارزیابی منصفانه و حتی بر بقای بیشتر چیزهایی که ارمغان فرهنگ ایرانی به میراث تمدن بشر است تأثیری نامیمون می‌گذارد این دانشنامه زمینه ای برای حفاظت روشمندانه و قدردانی از آن ارمغان برجای می نهد.

اقدام بسیار متهورانه احسان یارشاطر در تصدی دانشنامه ایرانیکا در گزینش موضوع سیزدهمین کنفرانس دو سالانه جور جولوی دلاویدا بازتاب می‌یابد. در زمانی که ویروس مرگبار شووینیسم جدید بسیاری از پیگیری‌های عالمانه ما را به یغما می برد و آلوده می‌سازد، یافتن عرصه‌ای و گردهم آوردن گروهی از همکاران دانش‌پژوه برای بحث درباره حضور ایران در جهان اسلام عملی شجاعانه است. انجام چنین کاری با دقتی و سواس‌آمیز با انصافی ستودنی و به دور از تعصبی قوم محورانه و بی جهت نشانه‌ای از کمال است.

آیا ایران اسلامی شد، یا اسلام، ایرانی؟

پس از ورود اعراب به ایران، رفته‌رفته عناصر فرهنگ و تمدن ایرانی کم‌رنگ شد و جایش را به نمودهای فرهنگ اسلامی داد؛ با این وجود ایرانیان از حذف تمام و کمال مناسک و نشانه‌های غنی تمدن ایرانی جلوگیری کردند و موفق شدند بخش قابل‌توجهی از آن را حفظ کنند. در خلل این تحولات تاریخی و فرهنگی، مسلمانان نیز از ایرانیان تأثیر بسیار پذیرفتند که در کتاب تداوم حضور ایران به این تاثیرات پرداخته شده است. بدین منظور در ابتدا ریشه‌های حضور اعراب در ایران و جایگاهشان از زمان هخامنشی تا امپراتوری ساسانیان بررسی شده است. هنگامی که به مطالعه‌ی فرهنگ و تمدن ایران باستان و همچنین اعراب در آن دوران می‌پردازیم، نشانه‌های تأثیر متقابل تمدن ایران و سرزمین‌های عربی بر یکدیگر را به‌وضوح مشاهده می‌کنیم. این کتاب به تفصیل به این موضوع پرداخته و نمودهای این تأثیرپذیری را از گذشته تا کنون مورد مطالعه قرار داده است.

تشریک مساعی دین وحدت‌گرای اسلام

تقریباً در عرض سراسر تاریخ اسلام تشریک مساعی دین وحدت‌گرای اسلام و اجزاء گوناگون فرهنگی آنکه از شبه قاره هند تا شبه جزیره ایبریا در زندگی اجتماعات اسلامی وارد شده موجب پدید آمدن مباحثات و تنش‌های پرشوری شده است. این مباحثات تحت تأثیر ملی‌گرایی قرن بیستم به آسانی و به صورتی زهرآگین مورد سوء تعبیر واقع می‌شود برخورد آغازین غرور قبیله‌ای عربی و خودستایی‌های دیوانسالارانه ایرانی که اساس مباحثه شعوبیه بود به عنوان خصومت ملی نمایانده شده و دریافت ها با مشاهدات شووینیستی نوین بازتاب مضامین تاریخی غلط گذشته بوده است.

برداشت‌های متمایل به سوء تعبیر دوران‌های اولیه در اثر پیش‌انگاری‌ها و فرضیات ذاتی شرق‌شناسی نوین تشدید شده است. تمرکز علم مداری غربی بر خاورمیانه که از اواخر قرن هجدهم آغاز شد و ادامه آن تا میانه قرن بیستم با عبور از صافی لایه‌های آشکار یا مغفول مجادلات مذهبی و یا برتری‌جویی نژاد پرستانه‌ای پالایش یافته است که برای توجیه سلطه امپریالیستی اروپاییان بر جهان به وجود آمده بود. از این دیدگاه اسلام نخست به عنوان مذهبی فرودست و دروغین نمایانده می‌شد. همین که منابع فرهنگ اسلامی شناسایی و مطالعه شد، این تمایل جای خود را به منسوب کردن عناصر تشکیل دهنده تمدن پر تحرک اسلامی به تمدن‌های همسایه و قدیمی‌تر داد که در وهله نخست عبارت بودند از تمدن‌های یونان ایران و هند. فیلهلنیسم یا یونان دوستی رومانتیک اروپایی در قرن نوزدهم که یونان را به عنوان منبع نبوغ غربی می‌شناخت نیرو و انگیزه‌ای قوی به این تمایل می‌بخشید. تأثیرات و داده‌های تفکر یونانی در فلسفه و علوم اسلامی به نخستین کانون توجه مستشرقین اروپایی بدل شد. درست در همان زمان که یونان دوستی رومانتیک توجه به برجسته‌سازی نقش یونان باستان را در شکل دادن تمدن اسلامی بر می‌انگیخت تفکر اروپایی زیانبخش‌تری در اواخر قرن نوزدهم - یعنی برتری نژاد آریا - به تمرکز توجه بر ایران و هند کمک کرد.

آیا ایران اسلامی شد، یا اسلام، ایرانی؟

انگیزه‌های نژادگرایانه کمک مؤثر به آگاهی از ایران باستان

تا جایی که به ایران مربوط می‌شد محافل علمی غربی در اواخر قرن نوزده و اوائل قرن بیستم با ناپایداری در برابر انگیزه‌های نژادگرایانه کمک مؤثری به آگاهی از ایران باستان و پیش از اسلام کرد. با این حال دانش‌پژوهان می‌توانستند بر این حقیقت شکوه کنند همچنان که بر تولد لوفر دانشمند انسان‌شناس در مقدمه کتاب جالبش سینو - ایرانیک یا چینی ایرانی آورده است که اگر آگاهی ما درباره فرهنگ ایران باستان به همان اندازه‌ای می‌بود که درباره مصر یا بابل باستان آگاهی داریم یا حتی اگر به همان اندازه‌ای می‌بود که درباره هند یا چین می‌دانیم درک ما از توسعه فرهنگی در آسیا احتمالاً با آنچه در حال حاضر هست بسیار متفاوت بود.

افت و خیز جریان‌های اساسی ایدئولوژیک در شرق‌شناسی غربی در گیر واکنشی علیه برجستگی و اهمیت ایران در ایجاد تمدن اسلامی شد. هم زمان با گسترش نفوذ امپریالیستی اروپائیان در شمال آفریقا و آسیای غربی و هماهنگ با آن دفاعی رمانتیک از اشرافیت وحشی عربی رایج شد. کمتر کسی از اسلام‌شناسان اروپایی به جهان اسلام ماورای سرزمین‌های عربی توجه می‌کرد. بدین ترتیب ایران و حضور آن در دنیای فرهنگ اسلامی قربانی مضاعف گرایش‌های نژادگرایانه اروپائیان و غافل ماندن بعدی مستشرقین عرب‌شناس و اسلام‌شناس شد.

ارمغان‌های ایرانیان به سفره تمدن اسلامی

اکنون محفل علمی غرب نوید گذار از تفکر نژادگرایانه و امپریالیستی خود را سر می‌دهد اما بازتاب اسف بار آن رفتارها در خاورمیانه هنوز سایه‌ای شوم می‌گستراند رفتارهای رایج میان عرب‌ها ترک‌ها و ایرانی‌ها تصورات مضحک خلوص و برتری‌نژادی را باز می‌تاباند و بسیاری از پژوهش‌های علمی از آن آلوده می‌شود. ادعاهای مبالغه‌آمیز درباره برتری قومی که با عناوین «عرب گرایی» ترک‌گرایی یا خلوص آریایی به نمایش گذاشته می‌شود همیشه با خصومتی نه چندان مستور نسبت به همسایگان و حقیر شمردن شایستگی‌های آنان همراه است.

این گونه گرایش‌های جانبدارانه خواه با سیاست‌های فرهنگی آشکار و خواه با انگیزش‌های مالی پنهان حتی در برخی محافل دانشگاهی آمریکایی و اروپایی نیز ترویج می‌شود. با توجه به همین پیشینه نگران‌کننده است که کتاب حاضر به عنوان الگویی از صحت و واقعیت عالمانه تلقی می‌شود. این کتاب عقاید مبالغه‌آمیز و نامنطبق با تاریخ یک ایرانی شووینیست را تسکین نخواهد داد. اما همه خوانندگان را به درکی ظریف‌تر از کیفیت ارمغان‌هایی که ایرانیان به سفره تمدن اسلامی و از این طریق به جهان بشریت عرضه کرده‌اند رهنمون خواهد شد.

سلطه مغول و تجدید حیات یک تمدن اسلامی ایرانی

در بخشی از کتاب تداوم حضور ایران: در دوران پس از ساسانی می‌خوانیم: تمیز میان دو مرحله‌ی تمدن اسلامی یعنی مرحله‌ی نخست یا عربی، و مرحله‌ی دوم یا ایرانی مهم است. بسیاری از اسلام‌شناسان یا در نتیجه‌ی تمرکز روی قرون اولیه‌ی اسلام و یا به دلیل عدم تسلط نسبی بر زبان‌هایی به غیر از عربی، نتوانسته‌اند این تفاوت را دریابند. اما، وقتی به تمامی گستره اسلام پرداخته شود و محدودیت‌های زبانی یا منافع ناچیز منطقه‌ای مانع دریافت تصویری جامع از آن نشود درکی متفاوت از فرهنگ اسلامی، مبانی آن، و تحول آن امکان‌پذیر می‌شود. البته، این نکته از دید تاریخدانان دقیق‌تر فرهنگ اسلام پنهان نبوده است. مثلاً بارتولد در سال ۱۹۱۸، بدون آنکه به تأکید لازم برسد نوشت: «معمول است که بالاترین نقطه‌ای را که فرهنگ اسلامی به آن دست یافته است و همچنین آغاز نزول آن را به قرن یازدهم [میلادی] نسبت می‌دهند. در حقیقت پیشرفت در بسیاری از شاخه‌های زندگی فرهنگی به هر تقدیر در ایران تا چند قرن بعد ادامه یافت.» اچ. ای. گیب نیز (به‌رغم تعصب مصرانه‌ی ضدایرانی‌اش)، به تحولات پس از عباسیان چنین اشاره می‌کند: در این حال در دوران سلطه‌ی مغول یک تمدن اسلامی ایرانی تجدید حیات یافت و از بعضی جهات درخشان، رشد کرد. این تمدن که در معماری و هنرهای مُستظرفه، از جمله نقاشی‌های مینیاتور؛ بسیار پیشی گرفته بود؛ از لحاظ روحانی و معنوی ریشه در تصوف داشت. فرهنگ ایرانی الگوی زندگی فکری امپراتوری اسلامی تازه‌ای قرار گرفت که در دوسوی [ایران] در آناتولی و بالکان، و در هندوستان رشد می‌کرد.

نگاهی به زندگی احسان یارشاطر

احسان یارشاطر، زاده ۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان، یکی از شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار در حوزه ایران‌شناسی است. آثار احسان یار شاطر از جمله مهمترین منابع در تاریخ ایران شناسی به شمار می‌روند و به دلیل تخصصی که در زمینه زبان و ادبیات فارسی داشتند، مورد تحسین و تقدیر قرار گرفته‌اند. یار شاطر تحصیلات عالی خود را در دانشگاه تهران ودانشگاه لندن گذرانده و به عنوان یکی از فارغ التحصیلان برجسته این دانشگاه‌ها شناخته می‌شود. کتاب‌ها، مقالات و پژوهش‌های وی توجه زیادی را از سوی محققان و دانشمندان در سراسر جهان به خود جلب کرده است و این امر منجر به همکاری بسیاری از ویراستاران و نویسندگان مختلف به ویژه از نقاط مختلف جهان با او شد. از جمله فعالیت‌های یارشاطر می‌توان به نویسندگی شانزده جلد کتاب تاریخ ادبیات فارسی اشاره کرد که هر یک به بررسی عمیق آثار ادبی و فرهنگی ایران پرداخته است.

یار شاطر به عنوان یکی از چهره‌های فرهیخته و اثرگذار در حوزه ایران‌شناسی و ادبیات فارسی شناخته می‌شود. او در سال ۱۳۳۲ به ایران بازگشت و به عنوان دانشیار در رشته زبان اوستا و فارسی باستان مشغول به کار شد. او همچنین پس از بازنشستگی ابراهیم پورداوود، مسئولیت تدریس رشته فرهنگ ایران باستان را بر عهده گرفت. به عنوان یک مروج ادبیات، در سال ۱۳۳۳ بنگاه ترجمه و نشر کتاب را تأسیس کرد و به همکاری با مجله سخن پرداخت که زمینه‌ساز نشر بهتر و وسیع‌تری از آثار ادبی در کشور شد. وی از اعضای هیئت امنای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که نشان از علاقه‌اش به تعلیم و تربیت نسل جوان داشت.

احسان یار شاطر به عنوان بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا (دانشنامه‌ای جامع و معتبر در زمینه ایران‌شناسی) شناخته می‌شود. او همچنین مؤسس مرکز مطالعات ایران‌شناسی در دانشگاه کلمبیا بوده است. تسلط وی بر ادبیات و تاریخ ایران بر هیچکس پوشیده نیست و یادداشت‌های ارزشمندی از او در این زمینه به جای مانده است. از جمله فعالیت‌های او، تألیف شانزده جلد کتاب تاریخ ادبیات فارسی است که هر یک به بررسی عمیق آثار ادبی و فرهنگی ایران پرداخته اند. وی به خاطر تلاش‌های بسیارش در زمینه ایران‌شناسی، جایزه بیتا و جوایز دیگر را دریافت کرده است. احسان یار شاطر در ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ چشم از جهان فروبست.

کتاب «تداوم حضور ایران در دوران پس از ساسانی» تالیف احسان یارشاطر و دیگران در ۳۶۰ صفحه و قیمت ۴۴۰ هزار تومان از سوی نشر مروارید منتشر شده است.

۲۵۹

کد خبر 2089261

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =