سارا شریعتی: پدرم از تاریخ بیزار بود/ یکی از معروف‌ترین جملاتش این است که من از «تاریخ و تقی‌زاده بیزارم»

شریعتی مانند والتر بنیامین بر مفهوم «حافظه» تکیه می‌کند، حافظه نزد شریعتی مفهوم «یادِ یادآوران» است، او معتقد است جوامع جدید، فراموش‌کارند و کار روشنفکران در این جوامع، «یادآوری» است و به یادآوردن را نقشی آگاهی‌بخش می‌داند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، سارا شریعتی در هفتمین جلسه از نشست‌های «معرفی آثار مکتوب درباره هویت مشهد» که شامگاه سه‌شنبه به همت پژوهشکده ثامن مشهد در سالن جلسات این پژوهشکده برگزار شد، با بیان این‌که باید با «خراسانیات» به ستیز فراموشی برویم، گفت: در ادبیات علوم اجتماعی مفهومی مرکزی داریم به نام «حافظه جمعی». خراسان یک «حافظه جمعی» است. مکان حافظه شناسنامه دارد، پی‌یر نورا، تاریخ‌نگار فرانسوی، یک کتاب مفصل ۷ جلدی دارد به نام «مکان‌های حافظه» که در آن یک تز اصلی دارد که این تز بسیار مهم است. جوامع مدرن، جوامع فراموشی هستند. فراموش‌کارند، مدرنیته همراه با سرعت تحولات است و این زمان تند، انسان را گیج می‌کند، انسان زمان ندارد و نمی‌تواند بسنجد و تحلیل کند، لذا فراموشی ویژگی جوامع مدرن است.

این جامعه‌شناس بیان کرد: سکولاریزاسیون هم در پیوند با فراموشی است، سکولار کسی است که فراموش کرده است، پی‌یر نورا معتقد است در این جوامع، حافظه‌ جمعی به دنبال پناهگاه‌هایی برای پناهنده‌ شدن است، پناهنده‌ شدن به نمادها، آیین‌ها، مکان‌ها و.... در جوامع مدرن افراد با این عناصر تجدیدخاطره می‌کنند، لذا مورخ باید اطلاعاتِ این مکان‌ها را جمع‌آوری و نگهداری کند.

وی گفت: موزه، حرم امام هشتم، آرامگاه فردوسی و عطار و... مکان‌های حافظه هستند. اما مفهوم حافظه‌ جمعی مشخصا و خصوصا در فاصله دو جنگ جهانی برجسته شد و به این دوره، دوره انفجار حافظه می‌گویند، در این دوره اسرائیلیان امروز که جلادان تاریخ‌اند، قربانیان تاریخ بودند و کسی نمی‌دانست در آشویتس و دیگر زندان‌ها چه می‌گذشت پس این بحث «زنده هستم تا روایت کنم» بسیار مهم شد.

تقابل دو مفهوم حافظه و تاریخ

این استاد دانشگاه بیان کرد: بعد از جنگ یک سری خاطرات باقی ماند و به دنبال آن دو مفهوم شکل گرفت: «ضد خاطرات» و «حافظه آلترناتیو». او با اشاره به اولین مفهوم ابراز کرد: ما در آثار والتر بنیامین تقابل دو مفهوم حافظه و تاریخ را شاهد بودیم، تاریخ روایت رسمی فاتحان است که آرشیو می‌شود و مجوزدار است. بنیامین می‌گوید ما قربانیان، هیچ‌گاه در این تاریخ نبوده و نیستیم. پس دوگانه «حافظه در برابر تاریخ» را مطرح می‌کند، تاریخی که مجوز ندارد و ممنوعه است.

مفهوم «ضد خاطره»

این استاد دانشگاه با اشاره به کتاب «ضد خاطرات» گفت: در این کتاب به قلم آندره مالرو «خاطره» به عنوان بخش جزئی و زنده «حافظه» مطرح شد. در کتاب «ضد خاطرات» آندره مالرو، انقلابی در فرم خاطره‌نویسی و حافظه ایجاد کرد. او در این‌که حافظه را چگونه روایت می‌کنیم تحول شگرفی ایجاد کرد. سبک خاطره‌نویسی او با سبک خاطره‌نویسی معمول بسیار متفاوت بود. او ترتیب خطی را در نوشتن رعایت نمی‌کند، او در کتاب ضد خاطراتش یک‌سری گفت‌وگوها و ملاقات‌های مهم در جنگ اسپانیا و... را می‌آورد؛ یک چیزی میان خاطره‌نویسی کلاسیک معمول و تاملات فلسفی و اگزیستانسیال در مورد انسان، که به «ضد خاطره» تعبیر شد. او می‌گوید «تاریخ مانند تانک از روی جوانی ما رد شد» لذا او در فرم خاطره‌نویسی تحولی ایجاد کرد.

مفهوم حافظه آلترناتیو

او با اشاره به دومین مفهوم مطرح شده بعد از جنگ، گفت: مفهوم دوم «حافظه آلترناتیو» است، که تحولی در محتوای حافظه‌نویسی ایجاد کرد. مالرو می‌گوید این حافظه رسمی و مجاز، حافظه ما نیست، این حافظه‌ای که همه به آن رجوع می‌کنند درست نیست. او به افرادی که ردپای‌شان در تاریخ نبود اشاره کرد، نظیر قربانیان، سرکوب‌شدگان، زنان، کودکان و فرودستان. بعد از آن دو شاخه دانشگاهی به نام «مطالعات فرودستان» و «مطالعات پسااستعماری» به وجود آمد.

این جامعه‌شناس اظهار کرد: در «خراسانیاتِ» شریعتی ما با تمام این بحث‌ها روبه‌رو هستیم. وجه حافظه امروزی که جامعه از شریعتی دارد که سخنران است و در حسینیه ارشاد سخنرانی‌های بسیاری داشته و «مذهب، علیه مذهب» را مطرح می‌کند، اما از سویی دیگر ما خود شریعتی را داریم که استاد تاریخ دانشگاه مشهد و تاریخ اسلام و ایران را تدریس می‌کرد و یکی از معروف‌ترین جملاتش این است که من از «تاریخ و تقی‌زاده بیزارم».

تاریخ قصه‌گوی دربارها است

وی با مطرح کردن این سوال که «چرا یک استاد تاریخ باید از تاریخ بیزار باشد؟»، گفت: علی شریعتی دغدغه‌های والتر بنیامین و پسااستعماری‌ها را داشت و معتقد بود تاریخ گنده‌بین است، درشت‌ها را می‌بیند، قصه‌گوی دربارها و پادشاهان است، جیره‌خوار قدرت و ثروت است. برای همین شریعتی از تاریخ بیزار بود، از سویی دیگر شریعتی مانند والتر بنیامین بر مفهوم «حافظه» تکیه می‌کند، حافظه نزد شریعتی مفهوم «یادِ یادآوران» است، او معتقد است جوامع جدید، فراموش‌کارند و کار روشنفکران در این جوامع، «یادآوری» است و به یادآوردن را نقشی آگاهی‌بخش می‌داند.

سارا شریعتی با اشاره به کتاب «نقش انقلابی یاد و یادآوران در تاریخ تشیع» تصریح کرد: تشیعی که علی شریعتی از آن صحبت می‌کند چیست؟ عقلیتی است که سرکوب شده و به قدرت نرسیده و تاریخش مجاز نیست، پس این اقلیت تنها تاریخش همان حافظه خاموشش، قصه‌ها، باورها، تاریخ شفاهی و آیین‌هایش است، لذا او هم «مفهوم حافظه» را دارد.

کتاب «کویر» و مفهوم ضد خاطره

این پژوهشگر جامعه‌شناسی درخصوص مفهوم ضد خاطرات در آثار علی شریعتی، بیان کرد: او کتاب «کویر» را دارد که همان ضد خاطرات است، این کتاب یک زندگی‌نامه خودنوشت است، داستان فردی که زندگی‌اش از کویر مزینان شروع می‌شود. اما این داستان اتوبیوگرافی نیست، روایت خطی ندارد، از وسط رها می‌شود، از نامه‌ای به دوست می‌گوید، از صفر آفرینش و معبد و… می‌گوید، این کتاب اصلا فرم اتوبیوگرافیک ندارد، خاطره‌نویسی کلاسیک نیست.

سارا شریعتی بیان کرد: جای دیگری هم در کتاب «خراسانیات؛ مجموعه آثار دکتر علی شریعتی» به همین وجهِ ضد خاطراتی برخوردم و آن هم مفهوم «نیشابور» بود. در جایی نوشته شده که یک نفر می‌گوید «افرادی منتظرند من از نیشابور برگردم اما من از نیشابور هرگز باز نخواهم گشت»، نیشابور این‌جا آن شهری نیست که در چند کلیومتری مشهد است، بلکه نیشابور این‌جا آن سوی دنیاست و یک موقعیت اتوپیایی دارد، جایی است که آن فرد به آن پناه می‌برد و هرگز از نیشابور باز نخواهد گشت لذا در این‌جا هم بازی با مفاهیم و مکان‌های خراسان را با ژانر مالرویی مشاهده می‌کنیم.

کتاب «آری این چنین بود برادر» و مفهوم «حافظه آلترناتیو»

وی افزود: ما در آثار شریعتی با «تحول در محتوا» و «حافظه آلترناتیو» هم مواجهیم، در کتاب «آری این چنین بود برادر» که از بی‌بدیل‌ترین روایت‌های تاریخی علی شریعتی است، «حافظه آلترناتیو» را می‌بینیم. در داستان ساخت اهرام ثلاثه مصر ما همیشه تاریخ رسمی این اثر بزرگ را شنیده‌ایم اما شریعتی در این کتاب، این‌ بار تاریخ را از زبان بردگان و کارگرانی که این اهرام را ساختند می‌نویسد و از زبان آنان می‌گوید که «چگونه ما این اهرام را ساختیم اما هیچ‌کس نامی از ما در تاریخ نبرده، آری این چنین بود برادر» زمانی که دوباره به این کتاب مراجعه کردم، نامه یکی از برجسته‌ترین دانشجویانم که افغان بود به دستم رسید که او را به کمپ فرستاده بودند، و نوشته بود بسیاری از بناهای کشور شما را ما ساختیم و امروز در این کمپ درگیر کتاب «آری این چنین بود برادر» هستم.

تکثر فرهنگی در خراسان

این استاد دانشگاه گفت: در کتاب «خراسانیات؛ مجموعه آثار دکتر علی شریعتی» هم، همین سبک پیش می‌رود، جلد ۱ این مجموعه یعنی خراسانیاتِ علامه حکیمی همراهِ اسلامیات بود. این دو در پیوند بودند، اما در جلد ۲ داستان متفاوت است، تصویری که این کتاب از خراسان می‌دهد یک تصویر ضدکلیشه است و جزو مفهوم «حافظه آلترناتیو» است. خراسان برای ما سرزمین عرفان و تصوف و… است و این به نوعی کلیشه است، اما در این کتاب با این مفهوم مواجهیم که ما یک تکثر فرهنگی را در خراسان داریم، از یک طرف اندیشه عرفایی نظیر بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر، از یک طرف شعرایی مثل عطار و فردوسی از طرفی خراسان یک کانون عقلانی جدی است که خیام و اندیشه نهیلیستی خیام را در خود پرورش داده. او می‌گوید این‌قدر اندیشه نهیلیستی خیام را بزرگ کرده‌اند تا ما فراموش کنیم او ریاضی‌دان و منجم بوده، تا تقویمش را فراموش کنیم. لذا خراسان هم مرکز عقلانیت است هم عرفان هم فلسفه و هم شعر.

اسطوره‌سازی و اسطوره‌شکنی

سارا شریعتی گفت: در این کتاب به راه ابریشم هم اشاره شده، مفهوم «راه» در آثار شریعتی نمادین است. راه‌ ابریشم یکی از مهم‌ترین راه‌ها در سطح جهان بوده که از مشهد هم می‌گذشته لذا هم تکثر را می‌بینیم و هم نگاه انتقادی را و یا زمانی که از حرم امام هشتم می‌گوید اشاره می‌کند که وقتی ما به حرم می‌رویم، هم خلیفه را می‌بینیم و هم قبر امام رئوف یعنی هم شهید و هم جلاد را و این یک معماری درست است که باید مورد تحقیق قرار بگیرد و در آغاز خلفایی که امام را به شهادت رساندند بعدها تلاش می‌کنند مشروعیت خود را از همین حرم بگیرند اما حرم همیشه پناهگاه مردم و توده بوده و می‌رسد به روایت حمله چنگیز به مشهد، که فرزندان چنگیز به مشهد رسیدند و مردم را قتل‌عام کردند و مردم به حرم پناه بردند. لذا کتاب روایتی دوگانه و انتقادی دارد که گاه اسطوره‌سازی و گاه اسطوره‌شکنی می‌کند. حرم را مرکز جهان می‌داند اما می‌گوید حرم در عین این‌که متعلق به زائران است، اما منبع درآمد خوبی برای جیب‌بران اطرافش هم هست، یعنی همیشه آن نگاه عینی‌گرا را دارد.

این نویسنده بیان کرد: درخصوص خراسان و یکی از عناصر هویتی مهم آن یعنی فردوسی هم در این کتاب با یک فردوسی‌ای که از بزرگترین منادیان بازگشت به خویش است مواجهیم، فردوسی‌ای که ایران و ملیت ایرانی تحقیرشده را احیا می‌کند و به ما عزت می‌دهد و مانند هومر است اما در عین‌ حال، فردوسی را نقد می‌کند که خوی اشرافی دارد، معتقد است او از شاهان می‌گوید از مردمان نمی‌گوید، او وطن‌پرستی فردوسی را هم نقد می‌کند می‌گوید سعدی عاقل‌تر بود چراکه سعدی معتقد بود «وطن آن‌جاست که کسی را با کسی کاری نباشد» وطن مقدس است چرا که حرمت و آزادی تو را حفظ می‌کند. سعدی معتقد است اگر وطن آزادی و عزت و حرمت تو را تهدید کند، باید آن را ترک کنی.

این پژوهشگر جامعه‌شناسی و تاریخ گفت: در خراسانیات شریعتی ملیت ایرانی، زبان، تشیع علوی، وطن‌دوستی، عرفان خراسانی، سربه‌داران، میراث شجریان و اخوان و… حضور دارد، اما روایتش بدیل و انتقادی است، که خراسانش محل تلاقی فرهنگ‌ها، ادیان و تکثر فرهنگی و راهی است برای پیوند شرق و غرب.

سارا شریعتی بیان کرد: «خراسانیات؛ مجموعه آثار دکتر علی شریعتی» به مفهوم «ضد خاطرات» و «حافظه آلترناتیو» شباهت دارد. یک نوع هویت‌گرایی جدید است. باید با خراسانیات به ستیز فراموشی برویم. خراسانیات یک نوع هویت‌گرایی جدید است. هویت‌ساز و هویت‌گراستیز است. با این کتاب می‌توان به ستیز هویت‌های دیگر رفت. خراسان یک فرهنگ جداست. ابن‌بطوطه می‌گوید خراسان یک راه است که شرقی‌ها آن را می‌پیمایند، عده‌ای از آن عبور می‌کنند.

خراسان اگر نباشد ما ایران فرهنگی را نداریم

در بخش دیگری از این نشست رضا سلیمان نوری، یکی از نویسندگان این کتاب گفت: خانم سارا شریعتی گفتند که خراسانیات محمدرضا حکیمی در دل اسلامیات وی قرار گرفته و مکمل آن است و من می‌گویم خراسانیات شریعتی در دل ایرانیات و آن‌چه برای ایران گفته و می‌خواسته قرار گرفته و مکمل و ترجمان ایران‌خواهی وی است.

وی در توصیف چرایی مهم بودن خراسانیات، گریزی به وضعیت کنونی کشور زد و گفت: چیزی که ما الان نیاز داریم انسجام ملی و فرهنگی است. به وضعیت رسانه‌ها کاری ندارم، اما ما مردم بودیم که در هر شرایطی کنار یکدیگر همواره دوام آورده‌ایم. ما در جنگ ۱۲ روزه دیدیم که هر کسی در هر کجای کشور در حد خودش به هم‌میهنانش کمک کرد. خراسانیات می‌تواند از پایه‌های نظری حفظ و تقویت این انسجام ملی باشد.

این روزنامه‌نگار گفت: به گواه بسیاری از زبان‌شناسان پایه زبان فارسی کنونی لهجه «دری» است که در خراسان بزرگ مورد استفاده است. خراسان فرهنگی و ایران فرهنگی در هم‌ تنیده‌اند. خراسان اگر نباشد ما ایران فرهنگی را نداریم. ما در خراسان بزرگ کرد، ترک، لر، عرب، قشقایی، بختیاری، سیاه، سفید و تنوع قومیت‌ها و فرهنگ‌ها را داریم. منظور من از خراسان بزرگ محدوده جغرافیایی است که یک طرف آن دامغان و صددروازه قدیم و طرف دیگرش سین کیانگ مسلمان‌نشین و فارسی‌زبان چین است.

خراسانیات مهم است چون خراسان مهم است

این خراسان‌پژوه گفت: خراسانیات مهم است چون خراسان مهم است و خراسان مهم است چون ایران مهم است و در اقصی‌نقاط ایران اقوام مهم به نوعی تلاش دارند پیوند خود را با خراسان فرهنگی ابراز دارند به طور مثال کردها و لرها افتخارشان داشتن شاهنامه کردی و لری است که همان شاهنامه حکیم فردوسی توسی است که به کردی و لری برگردانده و برخی شخصیت‌های قومی بدان افزوده شده است.

سلیمان نوری در ادامه با اشاره به این‌که افراد بسیاری درباره خراسان سخن گفته یا نوشته‌اند، گفت: ما دو سبک مختلف خراسانیات داریم: برخی چون علامه حکیمی می‌نوشت و تصحیح می‌کرد و بازنویسی می‌کرد و دوباره تصحیح می‌کرد، اما برخی چوپ شریعتی می‌گفت و بلافاصله گفته‌هایش چاپ می‌شد و بازگشت و تصحیحی نداشت. در سبک نخست شما هنگام جمع‌آوری امکان یکی کردن مطالب نزدیک به هم و ثبت منبع تمام موارد زیر متن کامل‌تر را دارید اما در سبک دوم چون حتی امکان وجود مطالب متناقض هست چنین امری ممکن نیست و شما تنها باید براساس کتاب مطالب را تنظیم کنید. بر این اساس در نخستین کتاب از مجموعه خراسانیات یعنی خراسانیات علامه حکیمی نظم کتاب و درنتیجه فهرست آن براساس وقایع، مکان‌ها و آدم‌ها تقسیم‌بندی شد اما در کتاب خراسانیات دکتر علی شریعتی ما مطالب و فهرست را براساس چارچوب سلسله کتاب‌های منتشره از ایشان تحت اشراف بنیاد شریعتی که نظامی خاص دارد، تنطیم و منتشر کردیم.

مجموعه آثار خراسانیات؛ نوعی دایره المعارف‌نویسی نوین است

این نویسنده بیان کرد: با توجه به این‌که تعداد زیادی از مفاخر درباره خراسان مطلبی قلمی کرده‌اند، سلسله کتاب‌های خراسانیات به شرط توانایی شمارگان زیادی را شامل می‌شود که تاکنون برنامه‌ریزی برای ۱۰ عنوان نهایی شده است. این سبک کتاب‌نویسی نوعی دایره‌المعارف‌نویسی نوین است که با توجه به شرایط کنونی جامعه که همگان دنبال اطلاعات دسته‌بندی‌شده هستند و از مطالعه زیاد برای پیدا کردن متن مورد نظر استنکاف دارند، به اجرا گذاشته شد تا اندکی از سطح اطلاعات نازل و مخدوش ارائه‌شده در فضای مجازی کاسته شود.

وی افزود: امیدوارم در آینده اهل فرهنگ سایر نقاط کشور چون آذربایجان. کرمان، اصفهان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، یزد و همه و همه نقاط فرهنگی ایران عزیز این مسیر را ادامه دهند؛ چراکه بدین‌گونه آیندگان و نسل جدید به نحو صحیح‌تری با اتفاقات، افراد و اندیشه‌ها آشنا شده و کمتر در معرض اطلاعات سطحی و اغلب نادرست فضای مجازی قرار می‌گیرند.

استخراج میراث اندیشمندان در خراسانیات

در ادامه این نشست، سیدخلیل حسینی، دیگر نویسنده این کتاب بیان کرد: خراسانیات مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، دومین کتاب از این مجموعه است. کتاب اول به خراسانیات آثار محمدرضا حکیمی اختصاص داشت. این کتاب نخست از سوی انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد و سپس از سوی انتشارات چاپخش در تهران تجدید چاپ شد. در آستانه چاپ دوم کتاب اول، مقدمه سارا شریعتی زیر عنوان «خراسانیات، در زمانه‌ دین بدون فرهنگ» قرار داشت. این پروژه از سوی ما (من و رضا سلیمان نوری) همچنان در حال پیگیری است. «راهنمای خراسان دکتر علی شریعتی»، «مجموعه آثار استاد مرتضی مطهری»، «مجموعه آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی» و «مجموعه آثار ملک‌الشعرای بهار» به عنوان خراسانیات کتاب سوم، چهارم، پنجم و ششم، ادامه این پروژه است؛ اما کتاب سوم اختصاصا کتاب راهنمای خراسان دکتر شریعتی است.

این پژوهشگر تاریخ گفت: پروژه خراسانیات، پروژه‌ای است که میراث اندیشمندان را با توجه به زمینه جغرافیایی و منطقه فرهنگی خود، استخراج می‌کند و از آن‌ها صورت‌بندی جدیدی به دست می‌دهد. اما خراسان یک مکان حافظه است، مادی و غیرمادی. انتزاعی و انضمامی، جغرافیایی و تاریخی. یک دریچه ورود جدید به آثار اندیشمندان ما از منظر مکان، اقلیم، جغرافیا و منطقه فرهنگی، در تحول زمان.

حسینی عطار ادامه داد: گشایش این دریچه، از طرفی امکان زمینه‌مند کردن اندیشه‌ها، پیوند باورها و تعلقات دین با فرهنگ و عقیده و شخصیت را مهیا می‌سازد و از سویی تاکید مجددی است بر تاثیر زمان و مکان در صورت‌بندی امروزین دین.

این نویسنده بیان کرد: یکی از چهره‌هایی که به مفهوم خراسانیات توجه دارد و به شکلی پراکنده اما آگاهانه به کار می‌برد، شریعتی است. وی نویسنده «راهنمای خراسان» است و در مجموعه آثارش ارجاعات به خراسان بی‌شمار است. تحلیل این ارجاعات و استخراج موارد پرتکرارش خود نیازمند کار مستقلی است، با این حال می‌توان سه محور را به عنوان برخی از برجسته‌ترین مواردی که شریعتی به آن‌ها اشاره دارد، برشمرد: نخست خراسان به عنوان تلاقی شرق و غرب و تکثر فرهنگی و مذهبی خراسان، دوم زبان و ادبیات خراسانی و سوم نهضت‌های آزادی‌بخش خراسان.

این پژوهشگر حوزه کتاب اظهار کرد: او بر تمایز دینی خراسان تکیه دارد و این منطقه را «گاهواره آیین مهرپرستی (میترائیسم)» و همچنین محل وجود مذاهب و فرق مختلف مذهبی می‌داند که طعمه کینه‌توزی‌ها و وحشی‌گری بی‌شمارش کرده است. از نظر وی، خراسان در ایجاد و تکامل ادبیات فارسی و غنی ساختن ثروت‌های معنوی و عاطفی ایران بیشتر از همه نقاط این سرزمین کوشش کرده است. تاریخ، ادب خراسانی را بانی زبان و ادبیات فارسی می‌داند و شاید کمتر کسی از مردمی که با تاریخ ادبیات آشنایی کافی ندارند، بدانند که «فارسی دری» که زبان ملی ایرانیان است، لهجه مردم خراسان بوده که از مرزهای زادگاه خویش فراتر رفته و در سراسر سرزمین‌های فارسی زبان جای‌گیر شده است.

سیدخلیل حسینی عطار گفت: شریعتی همچنین از نسل جوانمرد و جوان خراسانی نام می‌برد که وارث عیاران‌اند، مردان فتوت، حماسه‌های اساطیری، قهرمانی‌های تاریخی، نهضت‌های آزادی‌بخش از اشکانیان ضد یونانی تا سیاه‌علمان ضد اموی و صفاریان ضد عباسی و سربداریه ضد مغولی و حتی نادر کله‌شق تبردار کوهستان مردخیزِ اتک.

چرا شریعتی مهم است؟

وی با طرح این سوال که اما چرا شریعتی مهم است؟ چرا باید او را بشناسیم؟ خراسانیات او به چه کارمان می‌آید؟ گفت: با نگاهی به مجموعه آثار علی شریعتی و فهرست‌های راهنمای نام‌ها، جای‌ها، رویدادها، آیین‌ها و… درمی‌یابیم که در نگاه او این مفاهیم به موجودی زنده می‌مانند. وی از زبان پرفسور شاندل می‌گوید: «مورخ جامعه را در زمان و جامعه‌شناس، جامعه را در مکان بررسی می‌کند» لذا اگر خراسانیات در آثار علامه محمدرضا حکیمی در ربطِ مستقیم با اسلامیات معنا می‌یابد، این مفهوم نزد وی، مفهومی محوری و پویا دارد. همچنین در نگاه شریعتی مفاخر این سرزمین رابطه‌ای دو سویه با جامعه خود «ایران» دارند. خدمتی متقابل و داد و ستدی آگاهانه با خویشتن خویش و جامعه خود.

وی افزود: انسان با کار خویش جامعه را تغییر می‌دهد و می‌سازد و عجیب است که انسان در همان حال که می‌سازد، ساخته می‌شود. فردوسی شاهنامه را سروده است و شاهنامه این آزاده مردِ روستای خراسان را فردوسی کرده است.

سیدخلیل حسینی بیان کرد: چهارسو در همین مسیر ره می‌سپارد لذا خراسانیات دعوت به گذشته نیست، بلکه دعوت به شناخت مفاهیمی است که هویت ما را می‌سازند.

۲۵۹

کد خبر 2093266

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =