به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل ازایبنا، رضا دستجردی در باره کتاب «احساسات سیاسی» بهقلم مارتا سی. نوسباوم فیلسوف آمریکایی و مدرس دانشگاه شیکاگو با ترجمه سامان صفرزائی، از تازههای شیرازه کتاب نوشت: این نظریه در دل سنت فلسفه سیاسی لیبرال شکل میگیرد، اما در عین حال، نقاد همان سنت نیز هست. نوسباوم با تأثیر از جان رالز، به عدالت بهمثابۀ انصاف باور دارد، اما معتقد است پروژه رالز در کتاب A Theory of Justice و بهویژه Political Liberalism در یک بُعد حیاتی دچار نقص است: بیتوجهی به نیروی احساسات در حفظ و تداوم نهادهای عادلانه. نوسباوم، برخلاف رالز که ثبات نهادهای عادلانه را در گرو اجماع معقول میان افراد عقلانی و خودمختار میداند، بر این باور است که این نهادها تنها زمانی تداوم مییابند که احساسات شهروندان با ارزشهای دموکراتیک همسو شوند. به عبارتی، مردم نهتنها باید به عدالت باور داشته باشند، بلکه به آن احساس عشق و تعلق نیز پیدا کنند. از نظر نوسباوم، رالز هرچند در بخشهایی از Liberalism and the Limits of Justice به عواطف اشاره میکند، اما از تحلیل منسجم هیجانات غفلت میورزد. این شکاف، به زعم نوسباوم، امکان سوءاستفاده از احساسات در راستای اهداف غیرلیبرال را باز میگذارد.
نوسباوم در این کتاب، همچون آثار پیشین خود، احساسات را صرفاً واکنشهایی گذرا یا غیرعقلانی نمیداند. او با بهرهگیری از سنت ارسطویی و روانشناسی شناختی، احساسات را بهمثابۀ داوریهای ارزشی تفسیر میکند. به عنوان نمونه، ترحم به معنای درک رنج دیگری و باور به ارزش رفع آن رنج است. از این منظر، احساسات نه در تقابل با عقل، بلکه نوعی داوری عقلانیاند که در بستر زیستی و فرهنگی شکل میگیرند. بنابراین، پرورش احساسی، نوعی آموزش اخلاقی و مدنی است. نوسباوم با این تعریف، پایهای نظری برای آنچه «احساسات سیاسی» مینامد، بنیان مینهد؛ احساساتی که برای انسجام دموکراتیک ضروریاند.
یکی از مهمترین مفاهیم این کتاب، «عشق سیاسی» است؛ عشقی که نه احساساتی افراطی، بلکه مبتنی بر احترام متقابل، برابری و همبستگی انسانی است. نوسباوم از سنتی ریشهدار در فلسفه و ادبیات سیاسی غرب بهره میگیرد که در آن، عشق به انسانیت یا به میهن، نقشی اخلاقی و سیاسی ایفا میکند. او از جان استوارت میل، والت ویتمن و حتی موتسارت به عنوان نمونههایی از تلاش برای خلق هویتی مدنی بر پایه احساسات مثبت یاد میکند. اما در عین حال، میان عشق سیاسی و ناسیونالیسم کور تفاوت میگذارد. از دید او، عشق سیاسی سالم، بر کثرتگرایی، احترام به اقلیتها و احساس مسئولیت جمعی تأکید دارد. نوسباوم در اینجا استدلالی بسیار مهم را پیش میکشد: «احساسات عمومی باید هدایت، پالایش و بازسازی شوند. اگر نهادهای دموکراتیک احساسات را به حال خود رها کنند، فضا برای ظهور ترس، نفرت و تحقیر آماده خواهد شد».

نوسباوم در بخشهای میانی کتاب، بهطرز خیرهکنندهای طیفی از ابزارهای فرهنگی، هنری و اجتماعی را برای پرورش هیجانات سیاسی بررسی میکند. او به مدارس، جشنهای ملی، نمادها، موسیقی، ادبیات و حتی معماری بهمثابۀ ابزارهای تربیت احساسات عمومی مینگرد. بهعنوان نمونه، تحلیل او از سرود ملی هند، نمونهای درخشان از تلفیق هویت قومی و وحدت ملی است. همچنین، مثالهایی از معماری بنای یادبود هولوکاست یا موزههای حقوق بشر، نشان میدهد که چگونه فضاهای عمومی میتوانند احساسات اخلاقی همچون اندوه، همدلی یا غرور اخلاقی را برانگیزانند. نوسباوم با اشاره به قدرت ادبیات، از آثار دیکنز و رالف الیسون نام میبرد و نشان میدهد که چگونه داستانها در شکلگیری عاطفی شهروندان نقش ایفا میکنند. از اینرو، دموکراسی نهفقط نظامی قانونی، بلکه پروژهای فرهنگی است.
نوسباوم برای اثبات عملی بودن نظریهاش، به سراغ تاریخ معاصر میرود. او رهبرانی چون نلسون ماندلا، فرانکلین روزولت و مهاتما گاندی را مثال میزند که بهجای بهرهبرداری از ترس و نفرت، بر احساساتی چون بخشش، غرور جمعی و شفقت تأکید کردند. در تحلیل او از ماندلا، این نکته برجسته میشود که چگونه سیاست عاطفی میتواند در شرایط شکننده پس از آپارتاید، از فروپاشی ملی جلوگیری کند. ماندلا، با دعوت به «عشق به دشمن»، نهتنها ثبات سیاسی، بلکه افق اخلاقی جدیدی برای آفریقای جنوبی ترسیم کرد. این نمونهها در خدمت این استدلال کلی نوسباوم قرار میگیرد که رهبران دموکراتیک نیازمند نوعی فضیلت عاطفیاند که بتوانند احساسات عمومی را هدایت کنند، نه صرفاً قوانین را تصویب کنند.
از بخشهای پرقدرت کتاب، تحلیل نوسباوم از احساسات منفیای چون ترس، انزجار و تحقیر در سیاست امروز است. او نشان میدهد که چگونه این احساسات، در قالب گفتمان ضدمهاجر، اسلامهراسی، نژادپرستی یا پوپولیسم راستگرا، به ابزارهایی برای حذف دموکراسی بدل شدهاند. از نظر نوسباوم، ترس، وقتی با حس بیقدرتی و تهدید خارجی ترکیب شود، میتواند به نفی حقوق اقلیتها و تحکیم اقتدارگرایی منجر شود. سیاستمدارانی که ترس میفروشند، اغلب با زبان احساسات منفی حرف میزنند و به همین دلیل، بر عقلانیت دموکراتیک پیروز میشوند. نوسباوم در برابر این روند، تأکید میکند که نهادهای لیبرال نباید تنها با اتکا به قانون و منطق، به جنگ احساسات منفی بروند؛ بلکه باید خودشان تولیدکننده احساساتی مثبت، قدرتمند و پایدار باشند.

یکی از نکات برجسته کتاب، تلاش نوسباوم برای بازتعریف نسبت عقل و احساس در سیاست است. برخلاف سنتی که این دو را متضاد میداند، او معتقد است که عقلانیت واقعی، بدون هدایت عاطفی نمیتواند راهگشا باشد. در این نگاه، احساسات از جنس دادههای بیسامان نیستند، بلکه حامل ارزشها و داوریهای اخلاقیاند. از همین رو، تربیت سیاسی نباید تنها به آموزش حقوق و قانون محدود شود، بلکه باید آموزش فضایل عاطفی چون ترحم، خویشتنداری و حس تعلق را نیز در بربگیرد. نوسباوم با تکیه بر نظریههای روانشناختی همچون نظریه appraisal در شناخت احساسات، میکوشد بنیاد علمی و معرفتشناختی این ادعا را نیز مستحکم سازد.
«احساسات سیاسی» را باید در تداوم پروژه فکری نوسباوم در سه دهه اخیر خواند. آثار پیشین او مانند Love’s Knowledge، Upheavals of Thought، Hiding from Humanity disgust. Shame and the law و Creating Capabilities همگی در تلاشاند تا نقش عواطف را در اخلاق، عدالت و سیاست بازتعریف کنند. نوسباوم، با الهام از ارسطو، آدام اسمیت و رالز، پروژهای اخلاقمحور را دنبال میکند که هدف آن، بازسازی هنجاری انسان مدرن است. در این پروژه، عواطف نه تهدیدی برای عدالت، بلکه امکانی برای تعمیق آناند.
کوتاه سخن آنکه، کتاب «احساسات سیاسی» تجلی نوعی سیاست اخلاقی در دنیای معاصر است. نوسباوم ما را به بازاندیشی درباره ستونهای دموکراسی فرامیخواند، بدین شکل که آیا عدالت صرفاً با قانون و نهاد تحقق مییابد یا به نیرویی عاطفی و درونی برای پایداری نیاز دارد؟ مولف ما را بهسوی گونهای از شهروندی سوق میدهد که نهتنها آگاه، بلکه حساس و همدل است؛ بهسوی دولتی که نهتنها ضامن قانون، بلکه پرورشدهنده فضیلتهای عاطفی است؛ و بهسوی سیاستی که عشق، همبستگی و شفقت را نه ضعف، بلکه نشانه بلوغ اخلاقی میداند.
«احساسات سیاسی» در ۵۹۴ صفحه بههمت شیرازه کتاب ما منتشر شده است.
۲۱۶۲۱۶
نظر شما