شاخص‌ترین اثر عاشورایی مولوی چیست؟/ سیمای شهیدان در مثنوی و کلیات شمس

محمد مرادی در یادداشت‌هایی به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته است. این شعر را از آغازین قدم‌های شعر فارسی پیگیری کرده و در هفدهمین قسمت آن، به سیمای شهیدان کربلا در آثار مولوی پرداخته است.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، محمد مرادی شاعر، منتقد ادبی و استاد دانشگاه در سلسله یادداشت‌هایی به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته و این گونه شعر را از آغازین قدم‌های شعر فارسی پیگیری کرده است.

بنابر روایت مهر، دقیق شدن در لحظات و دقایق و ظرایف شعر عاشورایی، از ویژگی‌های یادداشت‌های مرادی است که خواندن آن را برای علاقه‌مندان به ادبیات و شعر عاشورایی مغتنم می‌کند.

مرادی در هفدهمین قسمت از این یادداشت‌ها به سیمای امام حسین (ع) و شهیدان کربلا در آثار مولوی جلال‌الدین بلخی پرداخته است.

در ادامه قسمت هفدهم «شعر عاشورایی» را می‌خوانید:

مولوی جلال‌الدین محمد بلخی (۶۰۴_ ۶۷۲) یکی از دو شاعر بزرگ سده هفتم (در کنار سعدی)، از شاخص‌ترین سخنورانی است که پس از هجوم مغول، به عاشورا و مفاهیم آن در بستری عرفانی توجه کرده است. مولوی، در نگاه خود به شهادت امام‌حسین (ع) وارث شیوه سنایی و عطار است و چه در کلیات شمس و چه در مثنوی معنوی، امام‌حسین (ع) را نماد عاشقان و سالکان واقعی و شهادت ایشان را اوج سلوک عرفانی و صادقانه می‌داند. تقابل نیروهای یزیدی / حسینی، در کلیات شمس، نشان‌دهنده همین نگاه تمثیلی_تأویلی اوست؛ گویا در وجود هر انسانی همواره کربلایی و تقابلی از نیروهای خیر و شر، وجود دارد:

در زهد اگر موسی و هارون آیی

وآنگاه چو جبرئیل بیرون آیی

از صورت زهد خود چه مقصود تو را

در سیرت اگر یزید و قارون آیی (کلیات شمس، ص ۱۴۷۶)

از دیدگاه او، مقام حسینی (ع) مقام ابتلاء و پذیرش دشواری‌های راه حقیقت است که در سایه بی‌تعلقی شکل می‌گیرد. مجاهدت و تحمل بی‌آبی، مجالی برای پرورش روح است که در تمثیل امام‌حسین (ع)، مولوی بارها به آن اشاره کرده است:

بزن شمشیر و مُلک عشق بِستان

که ملک عشق، ملک پایدار است

حسین کربلایی آب بگذار

که آب امروز، تیغ آبدار است (همان، ص ۲۵۸)

کربلا در دیگاه مولوی، حشرگاه عاشقان است:

حشرگاه هر حسینی گر کنون

کربلایی، کربلایی، کربلا (همان، ص ۱۷۰)

شهیدان کربلا در جایگاه عاشقان واقعی، پذیرای هرگونه بیایند و فنا شدن در راه خداوند، مهم‌ترین ویژگی آنان است. به همین سبب است که مولوی، انسان‌های معمولی را که تنها به شش‌روز روزه و عبادات ظاهری دلخوش دارند، لایق مقام کربلایی نمی‌داند:

کاین شهیدان ز مرگ نشکیبند

عاشقانند بر فنا بودن

از بلا و قضا گریزی تو

ترس ایشان ز بی‌بلا بودن

شِشه می‌گیر روز عاشورا

تو نتانی به کربلا بودن (همان، ص ۸۵۶)

در غزلیات شمس، دل عاشق نماد حسین (ع) و فراق و غم نشانه یزید است (همان، ص ۸۷۹ و ۲۲۴). مولوی همچنان در غزل مشهور خود به مطلعِ «کجایید ای شهیدان خدایی»، کربلاییان و عاشقان واقعی را انسان‌هایی از خود گسسته و در زندان تن و تعلقات شکسته و از جا و جان رهیده، توصیف کرده است:

کجایید ای شهیدان خدایی؟

بلاجویان دشت آشنایی

کجایید ای سبک‌روحان عاشق

پرنده‌تر ز مرغان هوایی؟

کجایید ای شهان آسمانی؟

بدانسته فلک را در گشایی

کجایید ای ز جان و جان رهیده؟

کسی مر عقل را گوید کجایی؟

کجایید ای در زندان شکسته

بداده وامداران را رهایی

کجایید ای درِ مخزن گشاده؟

کجایید ای نوای بی‌نوایی؟

درآن بحرید کاین عالم کف اوست

زمانی بیش دارید آشنایی (همان، ص ۱۰۶۵)

بسیاری از منتقدان شعر عاشورایی، این غزل را شاخص‌ترین اثر مولوی در این موضوع دانسته‌اند که از منظر مضمونی با دیگر توصیفات او از عاشقان کربلایی سازگاری دارد. البته میان مصححان دیوان و بر اساس برخی نسخه‌های کهن در ضبط قافیه دومین مصرع (آشنایی / کربلایی) اختلاف نظر وجود دارد که باید با مراجعه به نسخه‌های اصیل و کهن، درباره آن اظهار نظر کرد.

کد خبر 2103795

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار