اولین «جشنواره مستقل فیلمنامه نویسی انقلاب اسلامی» در حالی پایان یافت که حال همه ما خوب بود و ملالی نبود جز این خوب بودن فرمایشی.
اختتامیه در حالی آغاز شد که دبیر جشنواره در سخنانی کوتاه و متین از لزوم آشتی اهالی سینما و ایجاد مودت و همدلی در راستای بازگشایی «خانه سینما» عزیز گفتند.
مسعود احمدیان از حال بد اهالی همین سینما گفت . سینمایی که خانه صنفی اش را از دست داده است و... دبیر جشنواره بسیار مورد تشویق قرار گرفت و همین برای مشتعل شدن برخی دیگر آتشی فراهم آورد که....
رییس محترم سازمان سینمایی پس از یادآوری بخشی از خاطرات خود که مربوط به پیش از انقلاب و بانوان توریست عریان در شهر مشهد میشد ؛ نقبی هم به کار گروه تعیین شده برای حل و فصل جریانات اخیر زده و از قرار گرفتن در مسیر تهمتها و افتراها گلایه کردند. اما مدیریت محترم فارابی به محض قرار گرفتن در پشت تریبون با عصبانیتی که البته دور از انتظار هم نبود؛ از اینکه دبیر جشنواره صحبتهای خود را با چنین سخنانی آغاز کرده ابراز تاسف و عذرخواهی بسیار کرد. بخصوص از جناب عبدخدایی و میهمانان دیگر که کامشان چنین تلخ شده بود ، بازهم عذرخواهی کردند!!
آقای میرعلایی با همان لحن تند ، ضمن این یادآوری مهم که خودشان را یک سینماگر می دانند؛ از همه سینماگرانی که این روزها حالشان خوب نیست خواست سری به بندرعباس بزنند ، ببینند آن جا چه خبر است تا حالشان خوب شود. به زانو در آمدن 1+5 در برابر ایران را ببینند ، تا حالشان خوب شود . مقاومت ایران در برابر تمام قدرت های مستکبر دنیا را ببینند ، تا حالشان خوب شود و......جناب میرعلایی البته تازیانه مهربانی خود را نثار سایت ها و روزنامه ها یی کردند که به اندازه ای که حد و اندازه وشایستگی این جشنواره با چنین عنوانی بود ؛ از آن پشتیبانی و حمایت نکردند.البته این بزرگواری و سعه صدر را داشتند که از این نشریات کذایی و لابد آدم های ..... نامی نبرند.
اما از آن جایی که ماه متاسفانه دربست پشت ابر نمی ماند ؛ آن آقایی (حسین قره نویسنده فیلمنامه «موج و ماه») که جزو شش برگزیده نهایی جشنواره بود، از آقای میرعلایی و بقیه حضار تقاضا کرد و اجازه خواست که اگر کسانی هستند که حالشان خوب نیست بپذیریم و اجازه دهیم که درباره بدحالیشان صحبت کنند. همین فرد همه را ارجاع به قصه فیلمش داد ، که چگونه یک کودک گمشده در بحبوحه پیروزی انقلاب آنقدر دست به دست می شود تا درنهایت به آغوش خانواده اش می رسد ؛ که منظورش پیروزی انقلاب اسلامی بود که با کمک همگان به بار نشست.
برنده بعدی بی هیچ سخنی جایزه خود را گرفت و نشست و همین شد که جناب شاه مرادی زاده که الحق به دلیل سرعت عمل در فیلم سازی باید نام ایشان را در گینس ثبت کرد؛ داد سخن برآوردند که به هر حال این فیلم ساز خوب بود و خوشمزگی های دیگر به لهجه شیرین مشهدی.ولی یک منبع موثق بیان کرد که آن فرد برنده زیر لب این بیت را خواند و رفت : سکوتم از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست .
این را هم باید افزود که جناب محمد سلوکی که مجری مراسم بود ، چندباری در مقام آشتی دادن برآمد و خواست لبی برگونه ای بنشاند که البته مدیریت محترم فارابی ، دبیر جشنواره را از پرسنل خدوم ورفیق قدیمی خود معرفی کرده که نیازی به ماچ و بوسه ندارند و به معنای دیگر آشتی آشتی هستند....
در پایان باید اذعان داشت نخستین جشنواره فیلم نامه نویسی انقلاب اسلامی درس های بزرگی داشت که می توان برای یادآوری اهمیت آن به چند نکته اشاره داشت.
1- حال همه ما خوب است ، چون خانه سینما تعطیل نشده است و همه چیز کابوسی بیش نبوده است .
2- حال همه ما خوب است چون توانستیم برای اصغر فرهادی به کوری چشم تمام دشمنان خارجی و داخلی یک جشن ملی باشکوه برگزار کنیم و خبر این موفقیت بزرگ را بیست و چهار ساعته در تمام شبکه های تلویزیونی ، رادیویی ، ماهواره ای و البته رسانه های مکتوب و غیر مکتوب خود اعلام کنیم .
3- حال همه ما خوب است ، چون عضو کوچکی از خانواده بزرگ سینما هستیم و بیان مشکلات خانه در رویا تعطیل شدهی ما خط قرمز نیست .
4- حال همه ما خوب است چون هدیه جناب رییس جمهور را تنها وقتی توانستیم دریافت کنیم که کارت صنفی خانه سینما را نشان دادیم .
5- حال همه ما خوب است چون جشنواره ای را به چشم دیدیم که ستارگان و میهمانان تاپش به تمامی از مدیران و روسای دولتی بودند و حتا هیات انتخاب و داوریاش هم حضور نداشتند و تمام گناه بی رونق بودن خود را به گردن خبرنگارانی انداخت که هنر خبر رسانی نداشتند.
6- حال همه ما خوب است چون همه چیز آرام است و زندگی فقط صدسال اولش غم است .
5757
نظر شما