زبان، نه صرفاً مجموعهای از واژگان بلکه ستون اصلی هویت، ارتباط و انتقال معناست. در خانوادههای ایرانی، زبان همواره کارکردی فراتر از گفتوگو داشته است؛ حامل ارزشها، پیوند عاطفی و ابزار اصلی تربیت بوده است. اما امروز، با ظهور نسلی که از نخستین روزهای کودکی در زیستبوم دیجیتال رشد یافتهاند ــ نسل زد و نسل آلفا ــ زبان سنتی خانوادگی با چالشی بیسابقه مواجه شده است. واژگان دیجیتال، اموجیها، کدهای رمزی و اصطلاحات لحظهای که در شبکهها و پلتفرمها زاده میشوند، زبان تازهای را خلق کردهاند؛ زبانی سریع، فشرده و گاه رمزآلود. این زبان نوین هرچند ظرفیت خلاقیت، همبستگی و هویت گروهی را برای کودکان و نوجوانان تقویت میکند، اما در برابر والدین و معلمان، به دیواری پنهان بدل میشود؛ دیواری که مانع از درک متقابل و استمرار گفتوگوی بیننسلی میشود.
ویژگیهای زبان دیجیتال کودکان: سرعت، فشردگی و رمزآلودگی
زبان دیجیتال برخلاف زبان سنتی سه شاخص اصلی دارد:
۱. فشردگی واژگانی: واژگان کوتاه، مختصر و غالباً برگرفته از ترکیب حروف یا صدا.
۲. تحول سریع معنا: واژگانی که ظرف چند روز یا هفته معنایی تازه مییابند و نسل پیشین توان دنبالکردن آن را ندارد.
۳. غلبه نماد و تصویر: جایگزینی اموجیها، میمها و اصوات به جای جملهبندیهای طولانی.
پژوهشها نشان میدهد که نوجوانان امروز بهویژه در محیطهای بازی آنلاین و شبکههای اجتماعی، یک «زبان گروهی بسته» را شکل میدهند؛ زبانی که درون آن معانی مشترک شکل میگیرد و بیرونماندن از آن به معنای طرد یا بیگانگی اجتماعی است. این تحول، هرچند پیوند دروننسلی را تقویت میکند، اما فاصلهای عمیق میان کودک و والد ایجاد میکند.
پیامدهای شکاف زبانی: از سوءتفاهم خانوادگی تا تهدید حقوق بنیادین
شکاف زبانی صرفاً مسئلهای ارتباطی نیست، بلکه پیامدهای اجتماعی و حقوقی مهمی دارد:
1. کاهش گفتوگوی خانوادگی: افزایش زمان حضور کودک در فضای مجازی، نوبتهای گفتوگوی زنده والدـ کودک را کاهش میدهد. در نتیجه، بنیان اصلی انتقال ارزشها و تربیت زبانی سست میشود.
2. فروپاشی نقش راهبری والدین: ناتوانی والدین در فهم اصطلاحات فرزندان، آنان را از جایگاه راهنمای فرهنگی و معنایی دور میکند و به احساس انزوای دوطرفه میانجامد.
3. مخاطرات امنیتی: واژگان رمزآلود میتوانند پوششی برای رفتارهای پرخطر، خشونت آنلاین یا حتی سوءاستفاده باشند. ناآشنایی والدین و معلمان با این اصطلاحات، تشخیص نشانههای هشدار را دشوار میکند.
4. تهدید حق مشارکت و شنیدهشدن: حق بنیادین کودک در بیان آزادانه نظر و مشارکت در امور مربوط به زندگیاش، مستلزم زبانی مشترک با والدین و معلمان است. شکاف زبانی این حق را محدود و مشارکت کودک را بیاثر میکند.
دلایل عقبماندگی نسلی در فهم زبان دیجیتال
چند عامل کلیدی سبب میشود والدین و معلمان از زبان نوین عقب بمانند:
۱. فارق زمانی در تجربه زیست: والدینی که در عصر پیشادیجیتال بزرگ شدهاند، فاقد تجربه طبیعی از زیست آنی در فضای مجازیاند.
۲. فشارهای معیشتی و زمانی: مشغلههای اقتصادی و اجتماعی فرصت یادگیری مداوم را از والدین سلب میکند.
۳. ناتوانی نظام آموزشی: مدارس غالباً فاقد برنامهای رسمی برای آموزش و تحلیل زبان دیجیتالاند، و معلمان نیز ابزار کافی برای میانجیگری زبانی ندارند.
راهبردهای حقوقی و اجتماعی برای بازسازی زبان مشترک
برای بازگرداندن زبان مشترک میان نسلها و حفاظت از حقوق کودک، باید مجموعهای هماهنگ از سیاستها، آموزشها و ابزارهای فرهنگی اجرا شود:
۱. سیاستگذاری و مقررات: تدوین راهنمای ملی «ارتباط کودک و خانواده در فضای مجازی» و الزام دستگاههای مرتبط به تولید منابع آموزشی برای والدین. تعهد پلتفرمها به ارائه گزارشهای ساده و قابلفهم درباره ترندهای زبانی و اصطلاحات رایج برای والدین.
۲. آموزش و مدرسه: طراحی واحدهای درسی کوتاه درباره «زبان دیجیتال و سواد رسانهای» برای دانشآموزان و معلمان. برگزاری دورههای ضمنخدمت برای معلمان با هدف تقویت نقش آنان بهعنوان میانجیهای زبانی و فرهنگی.
۳. خانواده: ایجاد «قرارداد کنجکاوی»؛ والدین هر هفته زمانی را صرف پرسش و یادگیری اصطلاحات جدید از فرزندان کنند، بدون قضاوت یا سرزنش.
۴. ابزارهای فنی و رسانهای: تولید محتوای آموزشی ساده (ویدئو، پادکست، راهنماهای تصویری) برای والدین در زمینه واژگان رایج و خطرات احتمالی. همکاری نهادهای دولتی و رسانهای برای انتشار گسترده این منابع.
ملاحظات حقوقی: میان حمایت و حریم خصوصی
هرچند آشنایی والدین با زبان دیجیتال کودکان ضروری است، اما نباید به ابزاری برای کنترل فراگیر یا نقض حریم خصوصی کودک بدل شود. اصل کرامت انسانی، حق بر رشد آزاد و حق بر مشارکت معنادار باید در کانون سیاستها و مداخلات قرار گیرد. هدف نه تسلط بر زبان کودک، بلکه فهم و همراهی است.
شکاف زبانی میان نسلها پدیدهای زودگذر یا صرفاً فنی نیست؛ مسئلهای ساختاری و اجتماعی است که مستقیماً بر امنیت، مشارکت و هویت کودکان اثر میگذارد. عبور از این بحران تنها با یک رویکرد چندسطحی ممکن است: سیاستگذاری هوشمند، آموزش نوین، مشارکت فعال خانوادهها و تولید ابزارهای فرهنگی. آنچه میتواند سرنوشتساز باشد، یادگیری متقابل و گفتوگوی برابر میان نسلهاست. اگر امروز سنگهای کوچک همچون «قرارداد کنجکاوی»، «واحدهای آموزشی زبان دیجیتال» و «راهنماهای رسانهای برای والدین» گذاشته شود، فردا دیواری که میان زبانها کشیده شده است فروخواهد ریخت و زبان مشترک به پلی استوار میان نسلها بدل خواهد شد؛ پلی برای امنیت، مشارکت و کرامت کودکان ایران.
حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
نظر شما