مجید تفرشی: تیمورتاش حتما در بالا کشیدن رضاشاه نقش بسیار مهمی داشت

در فاصله ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۹، بر طبق اسناد موجود در آرشیوهای جهانی، تیمورتاش در تلاش است تا یک نظم و دوران جدیدی را برای پایان بخشیدن به نابسامانی آخر دوران قاجار انجام بدهد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، تیمورتاش سیاستمداری مهم است که در بین عوام مردم بسیار مشهور است. شاید بتوان او را به کاردینال ریشیلو، صدراعظم قدرتمند فرانسه که به عالیجناب سرخپوش معروف است و نقش مهمی در به قدرت رسیدن لوئی سیزدهم داشت، تشبیه کرد. تیمورتاش نیز مانند ریشیلو نقش پررنگی در به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی داشت، به گونه‌ای که او را با عنوان تاج‌بخش می‌شناسند با این وجود اما به همان سرنوشت محتومی رسید که اغلب تاج‌بخش‌ها دچار می‌شوند. به مناسبت نهم مهرماه سالروز درگذشت این شخصیت با دکتر مجید تفرشی، تاریخ‌نگار، سندپژوه و پژوهشگر امور بین‌المللی در خصوص خاستگاه، جایگاه و منش سیاسی تیمورتاش به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

خاستگاه و جایگاهی که تیمورتاش از آن برخاست، کجاست و منش سیاسی او چگونه بود؟

در مورد عبدالحسین تیمورتاش (معززالملک/ سردار معظم خراسانی) کم مطلب گفته نشده است، اما واقعیت این است با این همه مطلب که در مورد تیمورتاش گفته و نوشته شده هنوز بخش‌های مهمی از زندگی تیمورتاش مغفول مانده و نوشته نشده است و کمتر مورد توجه واقع شده است. به‌ویژه اینکه مطالب آرشیوهای غیرایرانی و علی‌الخصوص آرشیوهای بریتانیایی و روسی در مورد تیمورتاش کمتر مورد ملاحظه واقع شده است. ابعاد کمتر شناخته شده یا حتی ناشناخته در مورد زندگی او وجود دارد. شما به نقش تیمورتاش در به سلطنت رسیدن رضاشاه اشاره کرده‌اید ولی تیمورتاش قبل از این و بعد از آن هم بسیار در تاریخ ایران مهم بوده است.

تیمورتاش از یک خاندان محلی معروف اشراف و بانفوذ بود و پدرش، میرزا کریم دادخان نردینی او را برای تحصیل در امور نظامی و سیاسی به روسیه فرستاد. او در مدرسه نیکلایفسکی، از بهترین مدارس سنت پترزبورگ روسیه تحصیل کرد. این حضور تیمورتاش در سنین بسیار پایین نوجوانی و جوانی در روسیه باعث شد تا با فرهنگ و روش زندگی روسیه اشرافی در دوران قبل از انقلاب اکتبر آشنا شود و در ضمن در آن جامعه نفوذ نیز داشته باشد، آن هم نه فقط در بین اشراف روسیه بلکه در بین نخبگان روسیه که بعضا بعد از انقلاب اکتبر هم به کار خود ادامه دادند. بنابراین تیمورتاش را نباید فقط در چهارچوب فرهنگ و قالب تزاریزم دید. حتی در دوران بلشویزم هم بی‌تاثیر نبوده است. علی‌رغم این‌که آن نظام به‌کلی متلاشی شد ولی آشنایی و وقوف و ورود تیمورتاش به روسیه تزاری و بعد اتحاد جماهیر شوروی جدید نیز ادامه پیدا کرد.

وقتی که تیمورتاش در روسیه حضور داشت، تقریبا ارتباط او با ایران محدود است و کاملا در فرهنگ روسیه حل شده است. به همین دلیل زمانی که به ایران برمی‌گردد، ضمن این‌که به دلیل ثروت پدری بسیار ثروتمند است و از جهت فرهنگی با فرهنگ روسیه بسیار عجین است و آن پروتکل‌ها و آداب اشرافی را دارد ولیکن با فرهنگ ایرانی بیگانه است. حتی مواردی مثلا در خاطرات قاسم غنی وجود دارد که در مکاتبات و گفت‌وگوهایش به دلیل این‌که آداب و رسوم ایرانی را بلد نبود، مورد تمسخر واقع می‌شد.

مثلا یک نمونه در مورد او ذکر شده است که با علمای خراسان مکاتبه می‌کند و اول نامه می‌نویسد؛ «حضرت ختمی مرتبت»، درواقع می‌خواست یک کلمه ثقیل بنویسد که مورد مسخره واقع می‌شود. تیمورتاش بسیار باهوش و زودآموز یا به قول انگلیسی‌ها fast learner بود، این حالت سبب شد که پله‌های ترقی را خیلی زودتر از بقیه طی کند.

در این دوره برای تیمورتاش می‌توان دو یا سه ویژگی ذکر کرد. این ویژگی‌ها هم به تیمورتاش کمک کرد و هم به او لطمه زد. یکی از این ویژگی‌ها مسئله عیاشی و زن‌بارگی اوست.

مجید تفرشی: تیمورتاش حتما در بالا کشیدن رضاشاه نقش بسیار مهمی داشت

تیمورتاش که از خانواده ثروتمندی بود، پس چرا او را برای آموزش به روسیه می‌فرستند؟

بجنورد یعنی منطقه‌ای که تیمورتاش در آن ساکن بود، بیشتر تحت تاثیر روسیه قرار داشت. یعنی شما خوانین خراسان مرکزی و جنوبی را در نظر بگیرید، بخصوص خوانین شمال خراسان مانند سرخس و بجنورد را، این خوانین اساسا با روسیه مراوده داشتند و روسیه در آن زمان، جزئی از اروپای مرکزی نبود. یعنی تصور ما از روسیه، روسیه بعد از تزار است. در آن زمان روسیه تزاری بخشی از اروپا محسوب می‌شد و برای آن‌ها هم راحت‌تر بود و هم از جهت فرهنگی نزدیک‌تر و ارزان‌تر بود که فرزندان‌شان را برای تحصیل به آن‌جا بفرستند. معمولا حتی فرزندان‌شان را برای تحصیل به مدارس کم‌ارزش روسیه هم می‌فرستادند، اما پدر تیمورتاش او را به یکی از اشرافی‌ترین مدارس روسیه فرستاد. یعنی آن زمان کمتر فرزندان‌شان را به اروپا، فرانسه، انگلیس و… می‌فرستادند و بیشتر فرستادن به روسیه باب بود، روسیه هم سهل‌الوصول‌تر بود و هم از جهت فرهنگی ملموس‌تر و نزدیک‌تر.

در آن‌جا چه آموزشی می‌دیدند؟

آموزش نظامی و سیاسی و دیپلماتیک می‌دیدند، ولی عمدتا آموزش نظامی می‌دیدند. روسی را در حد زبان مادری می‌آموختند و زبان فرانسه و انگلیسی را نیز نه در حد زبان روسی ولی این دو زبان نیز آموزش داده می‌شد.

وقتی تیمورتاش به ایران می‌آید، خود را برخلاف پدرش از آن محدوده ملکی و زراعی محلی خودشان خارج می‌کند و طبیعتا با تهران و مشهد مربوط می‌شود و حتی قبل از کودتا یعنی در فاصله بین جنگ جهانی اول و کودتا به عنوان یکی از رجال شاخص شناخته می‌شود. نمونه بارز حضور تیمورتاش نیز به عنوان حاکم گیلان است که در نهضت جنگل نیز ماجراهایی دارد.

تیمورتاش در سرکوب نهضت جنگل نقش دارد، اقدامی که به او نسبت می‌دهند و احتمالا درست است ولی به آن شاخ و برگ داده‌اند. در مسئله اعدام دکتر حشمت طالقانی، معروف است که دکتر حشمت از نهضت جنگل بریده است و درواقع کم آورده است. البته در ادبیات حماسی جنگل می‌گویند به دام افتاده و تا لحظه آخر وفادار بوده است اما به نظر می‌رسد که بریده و قهر کرده است. می‌گوید، می‌خواهم بروم و زندگی کنم که وقتی دستگیر می‌شود به او امان‌نامه می‌دهند، ولی اعدامش می‌کنند. در تاریخ ایران از این امان‌نامه دادن و اعدام کردن به تلخی یاد می‌شود. دو نفر در آن‌جا بودند که هر دو نفر مغضوب رضاشاه می‌شوند؛ یکی از این دو نفر تیمورتاش است و دیگری سرتیپ میرزا عبدالجوادخان قریب (متین‌الملک) بود که سرتیپ قریب بعدها مغضوب می‌شود و تا سال ۱۳۵۵ و اواخر حکومت محمدرضا شاه هم زنده بود و اشعار طنز و هجو علیه حکومت می‌گفت.

این‌ها هر دو از مسببین در قتل دکتر حشمت طالقانی بودند ولی از آن داستان به بعد تیمورتاش هم بین آزادی‌خواهان مغضوب می‌شود و هم بین نخبگان حاکم در ایران اسم و رسم پیدا می‌کند. تا آن زمان حکمران گیلان بود ولی شهرت زیادی نداشت. در فاصله ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۹، بر طبق اسناد موجود در آرشیوهای جهانی، تیمورتاش در تلاش است تا یک نظم و دوران جدیدی را برای پایان بخشیدن به نابسامانی آخر دوران قاجار انجام بدهد. مهم‌ترین اسنادی که من دیدم، در مورد حضور تیمورتاش در عملیات کودتا نیست بلکه حاکی از آن است که تیمورتاش شخصا در کودتا نبود اما قبل از کودتا چندین بار با مقامات مختلف خارجی، بخصوص شوروی و بریتانیا دیدار کرد. گاهی تنها و گاهی با افراد دیگری، ازجمله سید ضیاءالدین طباطبایی، برای آماده‌سازی و افکارسنجی آن‌ها برای بررسی یک اقدام ناگهانی مورد حمایت بریتانیا. البته این موضوع خیلی مهم است زیرا در بریتانیا در مورد این‌که یک اقدام صورت بگیرد، اختلاف‌نظر وجود داشته است. نقش تیمورتاش برای متقاعد کردن هرمان نورمن، وزیرمختار بریتانیا در ایران کلیدی است، که در جهت سیاست وینستون چرچیل جوان، وزیر جنگ و برخلاف سیاست جرج کرزن وزیر خارجه وقت آن کشور، بیاید وارد کار شود و یا سکوت کند و یا حمایت ضمنی کند. نقش تیمورتاش در این برهه حساس تاریخ‌ساز در تاریخ ایران گفته نشده است.

تیمورتاش در مورد تسهیل‌گری و آماده‌سازی مقدمات خارجی کودتا نقش مهمی داشت. تیمورتاش در خود کودتا مثل بقیه فعال نبود ولی بلافاصله بعد از استقرار کودتا از صبح چهارم اسفند دوباره حضور او مشخص است. یعنی قبل از کودتا بود. آن روز ظاهرا نبود یعنی سندی مبنی بر حضور او نداریم ولی از چهارم اسفند دوباره حضور او مشهود است.

مجید تفرشی: تیمورتاش حتما در بالا کشیدن رضاشاه نقش بسیار مهمی داشت
موزه جنگ / خانه تیمورتاش

رویکرد کلی تیمورتاش در مورد نهضت جنگل چه بود و این‌که می‌گویند نهضت جنگل با روس‌ها ارتباط داشتند و جدایی‌طلب بودند و این‌که تیمورتاش انگار یک ملی‌گرا و ایران‌گراست، از کجا می‌آمد و نگاهش به نهضت جنگل چه بود؟

بخشی از داستان در مورد تیمورتاش و نهضت جنگل و روس‌ها را می‌دانیم و بخشی دیگر را باید تحلیل کنیم؛ یعنی بخشی فکت و بخشی دیگر تحلیل است. نهضت جنگل چند فاز دارد و افراد مختلفی هم در آن نقش دارند. نمی‌توان خطی نگاه کرد. در برابر ابتدای نهضت اتحاد اسلام مذهبی‌ها و سنتی‌ها حامی میرزا هستند. خود میرزا هم شعائر دینی دارد، در میانه راه درواقع گروه‌های چپ و گروه‌های سوسیال دموکرات و احسان‌الله‌خان و خود حیدرخان عمواغلی ورود می‌کنند و عملا نهضت را تحت کنترل خودشان درمی‌آورند یعنی می‌ربایند. تا جایی حکومت جدید شوروی یعنی دولت لنین روی نهضت جنگل حساب ویژه باز می‌کند و همین چپ‌ها هم در آن جلسه بی‌حساب و کتاب نبودند بلکه با ماموریت بودند و لنین و اطرافیانش را متقاعد می‌کنند که باید از نهضت جنگل حمایت کنند. از یک جایی یعنی از ۱۹۲۰ به بعد یعنی یک سال قبل از کودتا به‌تدریج افراد مختلفی ازجمله کسانی بخصوص تئودور رُتشتین، اولین وزیر مختار رسمی شوروی در ایران که قرار است که به ایران بیاید... پس از بررسی و دقت فراوان در مکاتبات خویش به ولادیمیر لنین، که روابط دیرینه و نزدیکی با او داشت، بسیار توصیه می‌کند که اوضاع برای نهضت جنگل مساعد نیست و روی اسب بازنده شرط‌بندی نکن و نظر لنین را برمی‌گرداند. درواقع شدت عمل تیمورتاش علیه نهضت جنگل همزمان با تغییر نظر شوروی است. این‌که این‌ها هماهنگ بودند یا هماهنگ شدند، نمی‌دانیم؛ اما به هر حال عملا همراه بودند. یعنی تیمورتاش هم با روس‌ها ارتباط داشته است و این می‌تواند یک اتفاق تصادفی یا هدف‌مند باشد، اما همزمان اتفاق می‌افتد و روس‌ها نظرشان بر روی نهضت جنگل تغییر می‌کند و نهضت جنگل هم از این زمان رو به افول کامل می‌رود.

در مورد کودتای ۱۲۹۹ و عوامل آن نظرات مختلفی مطرح شده است. یک نظر که دکتر همایون کاتوزیان می‌گوید این است که در هیات حاکمه انگلیس برای کودتا اختلاف‌نظر وجود داشته است. نظر شما در این مورد چیست؟

نظر تاریخ‌نگاری رسمی جمهوری اسلامی این است که تمام بریتانیا صددرصد طرف کودتا بودند و یک نظر دیگر هم نظر کسانی است که می‌گویند روح انگلیس از این ماجرا اطلاع نداشت که من با هر دو نظر مخالف هستم. تصور ما از بریتانیا یک امر واحد است که همه یک‌ جور فکر می‌کنند و یک جور عمل می‌کنند، اصلا این‌گونه نبوده است. در لندن اختلاف‌نظر بسیار جدی بین وزارت جنگ و وزیرخارجه وجود داشت با رقابت سیاسی شدید. لرد جرج کرزن و سر وینستون چرچیل جوان، این‌ها با هم اختلاف نظر و هم‌چشمی شدید سیاسی داشتند. دعوای سیاسی بر سر قدرت داشتند و ایران هم یکی از محل‌های دعوا بود.

کرزن اصرار داشت که قرارداد ۱۹۱۹ اجرا شود، قراردادی که به دلایل مختلف شکست خورد. چرچیل وزیر جنگ بریتانیا می‌گفت ایران باید سریع تغییر اساسی بدهد، برای این‌که خطر بلشویسم هست، مسئله خلیج‌فارس هست، مسئله هند هست. مسئله نفت هست. به دلایلی می‌گفت این وضع ادامه پیدا نمی‌کند و باید اوضاع ایران عوض شود. نورمن، وزیرمختار آن زمان بریتانیا در ایران یک دیپلمات یاغی بود. از کرزن پیروی نمی‌کرد و نظر او بیشتر به چرچیل نزدیک بود. بنابراین در دیدارهایی که تیمورتاش، سیدضیاء و دیگران با او انجام می‌دهند، عملا با همراهی سازمان امنیت نظامی انگلیس که در شمال و شمال غرب بود که با تیمورتاش آشنا بودند، ازجمله ژنرال ادموند آیرونساید. در این متقاعد کردن سفارت بریتانیا در پیش‌برد نقشه کودتا، حتما تیمورتاش نقش بسیار مهمی در این آماده‌سازی داشته است.

یعنی تیمورتاش در آن طیفی قرار می‌گیرد که معتقد است باید کودتا بشود؟

بله، اصلا مذاکره می‌کند که قاجاریه به این صورت نمی‌تواند ادامه دهد، خطرات مختلفی هست. حتی خطر روس‌ها را گوشزد می‌کند. آن زمان جنگ داخلی روس‌های سفید و بلشویک‌ها بود و پیامد آن به ایران کشیده شد و بسیار ایران را ناامن کرده بود. یک بار انزلی را اشغال کرده بودند. تمام این‌ها باعث می‌شود که تیمورتاش در مذاکراتش با انگلیسی‌ها به این موضوعات توجه کند که باید عملی انجام شود.

برگردم به روز بعد از کودتا، در روز بعد از کودتا تیمورتاش با هوشمندی مرعوب شرایط موجود نمی‌شود. یعنی که سیدضیاء نخست‌وزیر شده است. تیمورتاش تقریبا در همان روزهای اول با زیرکی در ناراحتی دربار قاجار که سیدضیاء رئیس‌الوزرا که رجال قاجاری را دستگیر و شکنجه و با احمدشاه بدرفتاری کرد، با استفاده از تردیدهای لندن، جاه‌طلبی رضاخان و آزردگی احمدشاه از وضع موجود و رییس‌الوزرای گستاخ نقش خودش را به عنوان کسی که می‌خواهد عمر دولت سیدضیاء را کوتاه کند، محکم می‌کند و عملاً هم موفق می‌شود. یقیناً یکی از مهم‌ترین کسانی که در این بده‌بستان بین دربار و رضاخان برای کوتاه کردن عمر دولت سیدضیاء عمل می‌کند، تیمورتاش است. یعنی عملاً در بالا بردن رضاخان به عنوان فرمانده قزاق نظامی کودتا به وزیر جنگ، از وزیر جنگ به نخست‌وزیر و از نخست‌وزیر به پادشاه، در همه این مراحل تیمورتاش چه در روی صحنه و چه در پشت صحنه بیشترین نقش را دارد و طبیعتاً این لقبی که در آغاز سلطنت به عنوان نقش دوم مملکت به او داده‌اند، بی‌جهت و تعارف نیست.

به هر حال رضاشاه قبل از آن رضاخان بود و در جاهای دیگر هم حضور داشت آیا او و تیمورتاش یکدیگر را از قبل می‌شناختند؟

می‌شناختند با این‌که ارتباط و آشنایی داشتند، دوتاست. ممکن است که آوازه همدیگر را شنیده باشند ولی ارتباط مستقیم با هم نداشتند.

آیا تیمورتاش جزء کسانی نبود که رضاخان را به انگلیسی‌ها پیشنهاد بدهد؟

خیر، همان‌طور که گفته شد او بیشتر با آیرون‌ساید و دیگران مستقیما چندان مرتبط نبود. تیمورتاش در پیشنهاد دادن رضاخان به انگلیسی‌ها نقشی نداشت اما حتما در بالا کشیدن رضاشاه نقش بسیار مهمی داشته است. این‌که قبل از کودتا با رضاخان آشنایی داشته یا خیر، اطلاعات من ناقص است و من اطلاعی ندارم. اما بعد از کودتا برای تثبیت قدرت رضاخان و در ادامه رضاشاه و علی‌الخصوص در بین افراد جبهه‌های مختلف چه با سیاستمداران و چه با نخبگان یعنی زمین‌داران و اشراف و چه با روزنامه‌ها و افکار عمومی تیمورتاش برای جاانداختن رضاخان به عنوان ناجی ایران و یک شمشیر نجات‌بخش و این‌که ایران به یک نادر و نظم نوین نیاز دارد و یا تعابیری که با آن آشنا هستیم، نقش زیادی دارد و عملا از مدت‌ها قبل مراحل آماده‌سازی را انجام داده است تا جایی که حتی گفت‌وگوهایی که چه قبل از سلطنت و چه بعد از سلطنت رضاخان با علما در قم دارد، برای مصوبات و قوانین، تیمورتاش روزهای زیادی به قم می‌رود و با علمایی مانند حائری و آیت‌الله اصفهانی که از اصفهان به قم آمده است، گفت‌وگو می‌کند و تائیدیه می‌گیرد. یعنی این قدرت چانه‌زنی و مذاکره است که بعدا خیلی بیشتر در مسائل بین‌المللی دیده شد، به رضاخانی که جاه‌طلب و زورمدار بود اما قدرت گفت‌وگو نداشت، کمک می‌کند. یعنی سواد و مجال گفت‌وگو نداشت و در حال آموزش گفت‌وگو بود. تیمورتاش در واقع وجه مدنی حکومت نظامیان بود.

چرا خود تیمورتاش به جای رضاخان قدرت را در دست نمی‌گیرد؟

خودش زمینه‌اش را نداشت.

۲۵۹

کد خبر 2122920

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار