به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، کتاب «خاطرات امجهاد، روایت یک عمر همراهی با خلیل ابراهیم الوزیر» با ترجمه مهدی فردوسیزاده و از سوی انتشارات ایران منتشر شده است. این اثر، زندگینامه خودنوشت انتصار الوزیر (امجهاد)، همسر خلیل ابراهیم الوزیر (ابوجهاد)، از بنیانگذاران اصلی «جنبش فتح» فلسطین است. خلیل ابراهیم الوزیر، سیاستمدار و تئوریسین فلسطینی، در ۱۰ اکتبر ۱۹۳۵ در شهر رمله به دنیا آمد و از نخستین فرماندهان شاخه نظامی «فتح»، موسوم به «العاصفه»، بود. او از چهرههای تأثیرگذار در سازماندهی مبارزات مردمی علیه اشغال سرزمین فلسطین به شمار میرفت و سرانجام در آوریل ۱۹۸۸ در تونس، طی عملیات نیروهای کماندو اسرائیلی، به شهادت رسید.
کتاب حاضر روایت زندگی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنی است که از کودکی با خلیل ابراهیم الوزیر (ابوجهاد) آشنا شد و در کنار او مسیر فعالیتهای مقاومت فلسطین را دنبال کرد. امجهاد، نخستین زن عضو جنبش فتح، در این خاطرات به سالهای تبعید، روند شکلگیری جنبش فتح، نقش زنان در فعالیتهای سیاسی و نظامی فلسطین و وقایع مرتبط با ترور همسرش میپردازد.
انتصار الوزیر (امجهاد)، همسر خلیل ابراهیم الوزیر، در این کتاب شرح زندگی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را در کنار همسرش خلیل ابراهیم الوزیر روایت میکند. انتصار الوزیر نخستین زن عضو جنبش فتح بود و در مقطعی مسئولیت نیروهای «طوفان» را بر عهده داشت.
کتاب با روایت نخستین دیدار این دو در دوران کودکی آغاز میشود. امجهاد در ادامه، به روابط خود با خلیل ابراهیم الوزیر و همکاری مشترکشان در چارچوب جنبش فتح میپردازد. او در بخشهایی از کتاب تجربههای فردی خود را در کنار فعالیتهای سیاسی همسرش بازگو میکند. انتصار الوزیر در ژوئیه ۱۹۹۴، پس از سیودو سال تبعید، توانست به وطن خود غزه بازگردد.

ارتش اسرائیل با تانکهای خود به خیابانهای غزه وارد شد
خانواده الوزیر، خانوادهای اصیل از غزه بودند که پس از اشغال این منطقه، هر یک به ناحیهای متفرق شدند. بخشی از خانواده در غزه ماندند و بخشی دیگر به رمله رفتند. پدر انتصار الوزیر در غزه ماند و پدر خلیل ابراهیم الوزیر (عموی انتصار الوزیر) در رمله ساکن شد. انتصار الوزیر در پنجسالگی به رمله سفر کرد و برای نخستین بار پسرعموی خود، خلیل ابراهیم الوزیر را دید. در این سفر، انتصار الوزیر پنجساله برای نخستین بار پسرعمویش خلیل ابراهیم الوزیر را میبیند. آنها پس از بهبودی وضعیت جسمی مادر انتصار، به غزه بازمیگردند و انتصار الوزیر وارد مدرسه جامع غزه در مقطع کلاس اول میشود.
انتصار الوزیر از روزهایی یاد میکند که در سال ۱۹۵۶، ارتش اسرائیل به طور کامل بر نوار غزه و شبهجزیره سینا مسلط شد. مقاومت در هم شکسته بود و ارتش اسرائیل با تانکهای خود به خیابانهای غزه وارد شد. سربازان اسرائیلی هر روز به خانههای مردم محل هجوم میبردند و تمام خانه را جستوجو میکردند تا سلاحی بیابند یا در صورت حضور افراد وابسته به گروههای فلسطینی، آنان را دستگیر کنند. در برابر این هجوم و اشغال سربازان اسرائیلی، مقاومت مردمی فلسطین نیز آغاز شد؛ آنها خواستار عقبنشینی ارتش اسرائیل و استقلال غزه بودند.
درنهایت، شورای امنیت وابسته به سازمان ملل متحد، مصوبهای برای عقبنشینی ارتش اسرائیل صادر کرد. پس از عقبنشینی نیروهای اسرائیلی، صحبتهایی درباره احتمال اشغال دوباره غزه مطرح شد و پرسشهایی در میان مردم مطرح شد که چرا در غزه سلاح در دسترس نیست؟ چه میشد اگر مقاومت میکردیم و میجنگیدیم؟
جنبش فتح، طلوع مقاومت در فلسطین
در ژوئیه ۱۹۵۸، خلیل الوزیر همراه با یکی از دوستانش، ابوعمار، به ایده اولیه تشکیل جنبش رسیدند و تصمیم گرفتند جنبش فتح را آغاز کنند. آنها به مردم فلسطین فکر میکردند که بدون آنکه خودشان بخواهند و آغازگر جنگی باشند، خانه و کشورشان تصاحب شده است. جوانان فلسطینی را میدیدند که از استعمار و اشغال خانهها و محلههای خود به ستوه آمده بودند و هر لحظه منتظر قیام علیه کشور متجاوز بودند. خلیل الوزیر و ابوعمار تصمیم گرفتند جنبشی میهنپرستانه و ملیگرا تشکیل دهند.
در ابتدای کار، آنها جذب و سازماندهی جوانان را در قالب دستههای نظامی آغاز کردند. انتصار الوزیر اولین زنی بود که به دعوت خلیل الوزیر عضو جنبش فتح شد. پس از آن دختران زیادی اشتیاق مبارزه و انقلاب نشان دادند و میخواستند عضو جنبش شوند. خلیل الوزیر از ایده و پیشنهاد انتصار الوزیر مبنی بر حضور زنان و دختران در جنبش استقبال کرد، چراکه به نقش زنان فلسطینی در انقلاب و قیام ایمان داشت.
انتصار الوزیر سپس به عنوان دبیر تشکل زنان در جنبش فتح، شروع به فعالیت کرد و باشگاه دختران فلسطینی را افتتاح کرد؛ باشگاهی که آموزش نظامی، خیاطی، گلدوزی و ماشینتایپ را نیز شامل میشد. در سال ۱۹۶۶، آنها توانستند هزاران دختر را جذب کنند و نقش زنان در کنار مبارزان فلسطینی نمایان شد. بسیاری از زنان مسئولیت اعتراضات و راهپیماییهایی که برگزار میشد را برعهده داشتند.
همراه و همپای مبارزه
خلیل ابراهیم الوزیر به همراه تعدادی دیگر در تدارک ایجاد و تشکیل جنبش فتح بودند. آنها در حال برنامهریزی برای قیام و آغاز مبارزه بودند. با توجه به علاقهای که انتصار الوزیر به شرکت در این جنبش نشان داد، خلیل ابراهیم او را نیز به گروه خود افزود و او را با ساختار، پیشرفت کار و سختیهای مسیر مبارزه آشنا کرد.
انتصار الوزیر و خلیل ابراهیم الوزیر که به یکدیگر علاقهمند بودند، تصمیم گرفتند در کنار هم راه مبارزه را آغاز کنند و در این مسیر همراه یکدیگر باشند. آنها سرانجام در ۱۹ ژوئیه ۱۹۶۲ با یکدیگر ازدواج کردند. از همان ابتدای زندگی مشترک، آنها همراه و همپای یکدیگر در مبارزات بودند. انتصار الوزیر نهتنها از مبارزات خلیل حمایت میکرد، بلکه خود نیز در مواردی همراه او حضور داشت و او را یاری میکرد. روز پس از عروسی، خلیل ابراهیم یک ماشین تایپ به خانه آورد و انتصار مسئول تایپ بیست نسخه از چارت سازمانی جنبش فتح شد.
حضور زنان، در خط مقدم مبارزات
جنگ الکرامه در ۲۱ مارس ۱۹۶۸ نقطه عطفی در تاریخ مبارزه فلسطینیان بود. ارتش اسرائیل با هدف نابودی پایگاههای فداییان در اردن تجمع کرده بود. در شهر کرامه، رهبران جنبش فتح ازجمله ابوعمار، ابوجهاد، صلاح خلف و ممدوح صیدام حضور داشتند و در جلسات طولانی تصمیم گرفتند در برابر دشمن مقاومت کنند، هرچند برخی پیشنهاد عقبنشینی داده بودند. در شب پیش از نبرد، ابوجهاد برای تأمین سلاح به سوریه رفت و صبح روز بعد نیروهای اسرائیلی از چند محور حمله کردند. رزمندگان فتح و نیروهای ارتش اردن با شجاعت مقابله کردند و پس از چند ساعت نبرد سنگین، دشمن مجبور به عقبنشینی شد و دهها تانک و خودروی زرهی خود را در میدان نبرد جا گذاشت. این شکست ارتش اسرائیل، که تا آن زمان «شکستناپذیر» شناخته میشد، روح تازهای در جهان عرب دمید.
پس از این نبرد، نقش زنان در انقلاب پررنگتر شد. اردوهای آموزشی شبانهروزی برای دختران برپا گردید؛ آموزش نظامی، استفاده از سلاح و نظم تشکیلاتی بخشی از برنامهها بود. در همان سال، آمنه الحسن (ام ایمان) نخستین گروه زنان در اردن را تشکیل داد و کمیتههایی برای رسیدگی به خانواده شهدا تأسیس کرد. جنگ الکرامه آغاز حضور گسترده زنان در مبارزه و نقطهای روشن در تاریخ مقاومت فلسطین بود.
ترور رهبر جنبش فتح، در نیمهشب
نیمههای شب، در حالی که خلیل ابراهیم مشغول انجام کارها و امور جنبش فتح بود، ناگهان چهار مرد مسلح با صورتهای نقابزده قفل در را شکستند و وارد خانه شدند. خلیل ابراهیم هنگام مواجهه با آنها، کلت خود را درآورد و شلیک کرد، اما پیش از رسیدن گلولهها، چند تیر به قلب، دست و سینهاش اصابت کرد. نظامیان مانع شدند تا انتصار بتواند بالای سر او برود. یکی از آنها پیکر نیمهجان خلیل ابراهیم را گلولهباران کرد و دیگران نیز به نوبت او را تیرباران کردند.
۲۵۹






نظر شما