به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علیرضا معزی، محمد قوچانی و محمد مهاجری در بخشی از یادداشت مشترک خود در روزنامه سازندگی با اشاره به تخریب عراقچی توسط ۳ جریان سیاسی پس از جنگ ۱۲ روزه نوشتند؛
۱. تندروهای بنیادگرایی که هرگز عراقچی را به سبب برجام نمیبخشند و نقش او را در پیشنهاد و پیشبرد مذاکرات غیرمستقیم اخیر در تداوم تجربه برجام میدانند و اگر حمایت رهبری نبود در مجلس و دیگر نهادهای عالی امنیتی علیه عراقچی شمشیر از نیام میکشیدند. همانها که اخیراً عراقچی خطاب به ایشان یادآور شد که نمیتوان هم به اسنپبک اعتراض کرد وهم منتقد برجام بود!
۲. تندروهای تجدیدنظرطلب که مذاکره را کافی نمیدانند و قائل به تسلیم هستند و میخواهند با بالا بردن دستها به صلحی ناپایدار برسند چراکه صلح پایدار فقط با بازدارندگی به دست میآید و نه چنانکه ترامپ خواسته است، تسلیم بیقیدوشرط که زمینه جنگی دیگر را فراهم میکند.
۳. دشمنان ایران بهخصوص صهیونیستها که با هرگونه مصالحه میان ایران و غرب حتی آمریکا مخالف هستند و در رأس آنان بنیامین نتانیاهو قرار دارد که افتخارش نابودی برجام و طبیعتا برجامیونی چون سیدعباس عراقچی است و به همین سبب بهجز فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای، دنبال نابودی دیپلماتهای ایران هم هست.
۴. تنها راه مقابله با این مثلث تخریب، احیای دیپلماسی در نهاد دیپلماسی به عنوان قوه عاقله دولت و حاکمیت است. سیدعباس عراقچی نسبت به اسلاف صالح خود این فضیلت را دارد که هم امید ملت پشت سر اوست و هم اعتماد حاکمیت. این موازنه مثبت نباید به هیچوجه مخدوش شود. همه ما میدانیم که سیاست خارجی ایران در نهادهای بالادستی حاکمیت ازجمله شورای عالی امنیت ملی تعیین میشود و وزارت امور خارجه، مجری سیاست خارجی کشور است، البته وزیر امور خارجه میتواند هم در تصمیمسازی نقش داشته باشد و هم در تصمیمگیری ایفای نقش کند و این با موقعیت او در کلیت حاکمیت نسبت دارد.
بهعنوان مثال وزیری مانند عراقچی باید جامع موقعیت دو وزیر قبل از خود باشد تا بتواند، میدان و دیپلماسی را با هم همراه کند چنانکه هم آغاز مذاکره با آمریکا و هم اعلام آتشبس با اسرائیل واجد چنین جامعیتی بود. این جامعیت باید با خلاقیت در شرایط پساجنگ ادامه یابد. ملت از وزیر خارجه انتظار دارد که «وزیر صلح» باشد نه «وزیر جنگ»! و البته صلحی پایدار است که مقتدرانه، عزتمندانه و شرافتمندانه باشد. عراقچی میتواند در مشورت با دیپلماتهای دیگر، راهی برای پایان دادن به وضعیت «نه صلح، نه جنگ» بیابد که از جنگ بدتر است و موجب بیثباتی اجتماعی شده است. بدیهی است، مقصود از راه جدید نه تسلیم و نه حتی «مذاکره برای مذاکره» که مصالحهای مبتنی بر مصالح ملی است.
حفظ دانش هستهای و توان بازدارندگی ایران در رأس این مصالحه است تا ایران بتواند، جلوی جنگی دیگر را بگیرد. به نظر ما جامعه دیپلماسی ایران این توان را دارد که بتواند راهی سوم میان جنگ و تسلیم را پیش پای دولت قرار دهد؛ و در این راه اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل میتوانند، یاریگر وزارت امور خارجه باشند. باید با نقد و نظرهای معقول به دولت پیشنهادهای برای عبور از این گره دیپلماتیک داد و به جای هدف قرار دادن شخص به تقویت نهاد دیپلماسی کشور پرداخت. راهحلهای فنی برای سه مساله غنیسازی، بازدارندگی موشکی و مسائل منطقهای به جای توصیههای کلی و راهحلهای تخیلی، میتواند در دستورکار احزاب و جناحهای سیاسی کشور قرار گیرد.
۲۹۲۱۵







نظر شما