سارا ارزانی بیرگانی _ خبر آنلاین خوزستان _مسجدسلیمان.
بخش اول: از دامان کوههای تاراز تا اوج آواز
زادروز و تبار: بهمن علاءالدین در ۲۰ مهرماه ۱۳۱۹ در شهر مسجدسلیمان چشم به جهان گشود. او از تیره زیلایی، طایفه بهداروند از ایل هفتلنگ بختیاری بود. زندگی در خانوادهای پرجمعیت و سنتی و کوچهای دوران کودکی به شهرهایی مانند لالی، او را از همان اوان رشد، با خمیرمایه اصلی فرهنگ و موسیقی ایلش آشنا کرد.
تحصیلات و معلمی: وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه در دبیرستان امیرکبیر مسجدسلیمان، به سپاه دانش پیوست و به عنوان نخستین معلم در مناطق محروم زنجان به آموزش کودکان پرداخت. علاءالدین سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و تا زمان بازنشستگی، به عنوان معلم و دبیر در شهرهای ایذه، باغملک و اهواز به خدمت خود ادامه داد. این حرفه، نشاندهنده عشق او به دانشاندوزی و انتقال فرهنگ به نسلهای بعد بود.
بخش دوم: خلق حماسههای موسیقایی؛ از "مال کنون" تا "هیجار"
فعالیت هنری مسعود بختیاری را میتوان به دو دوره متمایز تقسیم کرد:
دوره اول: همکاری با رادیو اهواز
از سال ۱۳۵۰،همکاری او با رادیو اهواز و نوازنده چیرهدست، استاد منصور قنادپور، آغاز شد. در این دوره، آثاری با ارکستر شهری و به دو زبان فارسی و لری خلق شد که ترانه "دختر لچک ریالی" و "تنگ بلور" از جمله ماندگارترین آنها هستند. اگرچه این آثار در قالب موسیقی شهری ارائه شدند، اما صدای ناب و مخملی علاءالدین، قلب تمامی هموطنان به ویژه بختیاریها را تسخیر کرد.
دوره دوم: تولد دو اثر حماسی
پس از انقلاب و یک دوره سکوت،آشنایی با استاد عطا جنگوک، آهنگساز برجسته، نقطه عطفی در زندگی هنری او ایجاد کرد. ثمره این همکاری، خلق دو شاهکار بیبدیل بود:
· آلبوم "مال کنون" (۱۳۶۵): این آلبوم که به باور بسیاری از کارشناسان، مهمترین و پرفروشترین آلبوم در تاریخ موسیقی نواحی ایران به شمار میرود، موسیقی بختیاری را به کرسی نشاند و مخاطبان فراوانی را از تمامی اقوام جذب خود کرد. موفقیت "مال کنون" آنچنان بود که حتی پس از گذشت نزدیک به چهار دهه، هنوز محبوبیت خود را حفظ کرده است.
· آلبوم "هیجار" (۱۳۷۱): این اثر نیز با استقبال گستردهای روبرو شد و جایگاه مسعود بختیاری را به عنوان نماد موسیقی اصیل بختیاری تثبیت کرد.
وی در ادامه، آلبومهای "تاراز"، "برافتو"، "آستاره" و پس از درگذشتش، آلبومهای "بهیگ" و "ویر" را نیز منتشر کرد.
بخش سوم: چرا مسعود بختیاری را باید "فردوسی قوم لر" نامید؟
این لقب گرانقدر، بر اساس چند ویژگی برجسته به او تعلق میگیرد:
· احیای زبان و ادبیات لری بختیاری: مسعود بختیاری همچون فردوسی که زبان فارسی را زنده کرد، با دقت نظر و آگاهی عمیق، به احیای آوازهای بومی با اشعاری جدید پرداخت. او از آوازهای کهن مانند "برزگری" (آواز کشاورزان)، "صیادی" (آواز شکارچیان) و حتی نغمههای سوگ "گاگریو" با اشعاری نو و متناسب با زمانه بهره میبرد و آنها را از فراموشی نجات داد.
· طبیعتگرایی و بازتاب فرهنگ اصیل: واژگانی چون "مَه" (ماه)، "اَفتَو" (آفتاب)، "آستارَه" (ستاره)، "کَوْگ" (کبک)، "کُه" (کوه) و "بارون" در اشعار او موج میزنند. این امر، نه تنها بازتابدهنده زندگی عشایری او، بلکه نشان از تلاش برای حفظ گنجینه لغات و ارتباط ناگسستنی قوم لر با طبیعت دارد.
· خلق یک زبان مشترک موسیقایی: او توانست در طول ۳۵ سال فعالیت هنری خود، یک زبان مشترک موسیقایی بین همه لرهای بختیاریها ایجاد کند، به گونهای که صدای او به بخشی از هویت جمعی این قوم تبدیل شد.
بخش چهارم: زندگی شخصی و درگذشت
مسعود بختیاری، این عاشق راستین ایل، هرگز ازدواج نکرد. برخی منابع، دلیل این امر را وفاداری او به یک عشق قدیمی و ناکام دانستهاند. او فردی گوشهگیر بود و از حضور در تجمعات پرهیز میکرد. پس از بازنشستگی، در کنار خانواده خواهر خود در کرج زندگی میکرد.
سرانجام، این آوازخوان بیهمتا پس از یک دوره بیماری، در بامداد جمعه، ۱۲ آبانماه ۱۳۸۵ در سن ۶۶ سالگی، به علت نارسایی قلبی در کرج درگذشت. خبر درگذشتش، موجی از اندوه در میان بختیاریهای داخل و خارج از کشور ایجاد کرد. پیکر او در بقعه امامزاده طاهر کرج، در جوار دیگر هنرمندان ملی ایران چون غلامحسین بنان و هوشنگ گلشیری به خاک سپرده شد. همچنین به رسم ایل، تندیسی یادبود به نام "مافهگه" برای او در منطقه کوهستانی تاراز نصب شده است.
میراث یک اسطوره :
مسعود بختیاری، تنها یک صدا یا یک نام نیست؛ او یک موسسه فرهنگی است. او ثابت کرد که موسیقی محلی، نه تنها میتواند در سطح ملی بدرخشد، بلکه قابلیت همترازی با استانداردهای جهانی موسیقی را دارد. از او به عنوان "خسرو آواز بختیاری"، "آخرین راوی زندگی کوچنشینی" و "پدر شعر و موسیقی بختیاری" نیز یاد میشود. امروز، صدای او که از عمق تاریخ و فرهنگ این مرز و برم بلند شده است، همچنان زنده و جاری است و به راستی میتوان گفت: "هیشکی نتره چی علاءالدین بخونه" (هیچکس نمیتواند مانند علاءالدین بخواند).






نظر شما