به گزارش خبرآنلاین، نویسنده و تحلیلگر آزاد اهل رژیم صهیونیستی، اوری گلدبرگ، که قبلا مشاور امنیتی در دستگاههای دولتی این رژیم بود، در مقالهای برای الجزیره، به موضوع قابلتاملی اشاره می کند. او در مقالهی خود، که عمدتا لحن کنایی و طعنهزن دارد، این نتیجهگیری را ارایه می دهد، که علیرغم همهی مواضع گروهها و احزاب به اصطلاح اپوزیسیون در رژیم صهیونی، علیه بنیامین نتانیاهو، هیچکدام از این دار و دستهها هیچ اشارهای به مسوولیت این رژیم در قبال جنایت بزرگ و بیسابقهی آن علیه مردم فلسطین نمی کند.
به گزارش ایرنا، به عبارت دیگر، به باور این نویسنده اسرائیلی، همه این «اختلافات» در نهایت در تاکتیک است و کلیت جامعه صهیونیستی در راهبرد، کاملا همنظر و همرای هستند، و از این رو، جنایتکاری چون نتانیاهو، بهترین تجلی ارادهی جمعی صهیونیستهاست. گلدبرگ معتقد است که در انتخابات آتی هم نتانیاهو(در صورت مجبورنشدن به کنارهگیری از سیاست)، باز با رای بالا انتخاب خواهد شد، چرا که رژیم اسرائیل طوری چیده شده که در نهایت به نتانیاهو می رسد.
بدیهی است که بازنشر این مقاله، از باب آشنایی با نظرات جریانهای درونی رژیم است و مفاد آن الزاما مورد تایید ایرنا نیست.
اسرائیل هفتههاست که درباره «جنگ» در غزه سخنی به میان نیاورده. مگر نه اینکه آتشبس برقرار است؟ کشته شدن بیش از ۳۵۰ فلسطینی از جمله بیش از ۱۳۰ کودک در خلال این به اصطلاح «آتشبس» - و همچنین این واقعیت که اسرائیل آنها را کشته - مسئله ای حاشیهای و بیاهمیت تلقی میشود. فلسطینیها میمیرند، زیرا وجودشان برای همین است. بحثی در کار نیست.
اما درخواست عفو نخستوزیر بنیامین نتانیاهو، داستان دیگری است. به نظر میرسد این موضوع، تنها چیزی است که همه در اسرائیل، در هر جناح سیاسی، درباره آن صحبت میکنند. هیچ چیز بهتر از این، عصر نتانیاهو را بازتاب نمیدهد (دختر من ۲۲ ساله است و به سختی اسرائیلی را تجربه کرده که تحت رهبری نتانیاهو نبوده باشد). آنهایی که از نتانیاهو خشمگین هستند، اشاره میکنند که این حتی یک درخواست عفو نیست. رئیسجمهور اسرائیل (در حال حاضر اسحاق هرتزوگ، رهبر سابق اپوزیسیون در مقابل نتانیاهو) اختیار قانونی عفو «مجرمین» را دارد. اما مجرمین کسانی هستند که در دادگاه به خلافکاری محکوم شدهاند. محاکمه نتانیاهو هنوز ادامه دارد.
در تاریخ اسرائیل، تنها یک بار قبل از محکومیت (در واقع قبل از محاکمه) عفو اعطا شده است. این عفو به کارکنان شینبت (سازمان امنیت داخلی اسرائیل) اعطا شد که در سال ۱۹۸۴ به یک اتوبوس که توسط فلسطینیها ربوده شده بود، یورش بردند و دو نفر از ربایندگان را تا سر حد مرگ کتک زدند. تحقیقات داخلی درباره آنچه بعدها به ماجرای اتوبوس ۳۰۰ معروف شد، توسط رهبری شینبت دستکاری شد.
دو سال بعد، توافق بیسابقهای حاصل شد که نه تنها اعضای شینبت متهم (اما هرگز محکوم نشده) به قتلهای فراقضایی را بخشید، بلکه به رهبران شینبتی که تحقیقات مربوط به این حادثه را دستکاری کرده بودند، اجازه داد تا بدون آنکه تحت تعقیب قرار گیرند، استعفا دهند. در آن پرونده، به «شرایط امنیتی ویژه» استناد شد. نتانیاهو اساساً درخواست کرده که همان شرایط مجدداً احصاء شود.
با این حال، او صرفاً درخواست عفو نکرده است. او از رئیسجمهور (نقشی عمدتاً تشریفاتی) خواسته به نام «وحدت ملی» و «تحولات شگفتانگیز» مورد انتظار (از سوی نتانیاهو) در غرب آسیا، محاکمه را متوقف کند. از دیدگاه هواداران متعصب او، این محاکمه اساساً نباید آغاز میشد. آنها هم مصونیت از پیگرد قانونی و هم اعلام محاکمه بیاعتبار به دلیل «سستی» اتهامات وارده را تبلیغ کردهاند. اکنون، در میانه یک جنگ بیپایان (به تحریک و کارگردانی نتانیاهو)، هوادارانش ادعا میکنند که حضور تماموقت او در راس امور ضروری است.
آنها محاکمه او را انتقامجویی شخصی نظام قضایی اسرائیل توصیف میکنند، نتیجه اصلاحات «حیاتی» قضایی و حقوقی که نتانیاهو مدتها قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز به اجرای آن کرد. این هواداران، در پارلمان و رسانه، جنجال در پاسخ به درخواست نتانیاهو را نمایش کاملی از نفرت «دولت عمیق» اسرائیل نسبت به نتانیاهو و به طور کلی نسبت به اسرائیل میدانند.
آنها با شور و اشتیاق به درخواست نتانیاهو پاسخ دادهاند؛ از وزیر حفاظت از محیط زیست، ایدیت سیلمان، که هشدار داد اگر هرتزوگ محاکمه را متوقف نکند، دونالد ترامپ "مجبور خواهد شد علیه نهاد قضایی اسرائیل مداخله کند"، تا وکیل شخصی نتانیاهو، امیت حداد، که اصرار دارد محاکمه باید متوقف شود تا نتانیاهو بتواند "به کار التیام ملت بپردازد" و اسرائیل را از بحران فعلی عبور دهد.
بین این دو اردوگاه، «مصلحتگرایان» همیشگی قرار دارند، کسانی که در هر مرحله میگویند حقیقت فقط در میانه راه یافت میشود. این افراد، میانهروهای بدنام اسرائیلی، خواستار یک معامله اعتراف به گناه یا نوعی توافق بزرگ دیگر هستند. اکثراً یک معامله سیاسی میخواهند که به معنای خروج نتانیاهو از سیاست در ازای اجتناب از محکومیت باشد. برخی دیگر چندان به دنبال راهحل نیستند، بلکه به چارچوببندی کلی مسئله علاقه دارند و خواستار یک رویکرد «متعادل» هستند که از اتهام فساد به نتانیاهو خودداری کرده و در عوض بر مسئولیت او در قبال رویدادهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به ویژه عملکرد نادرست ارتش اسرائیل و سایر مراجع دولتی متمرکز شود. در همه موارد، روایت مطلوب، روایت وحدت است، و وحدت تنها در صورتی حاصل میشود که هر دو «طرف» توافق کنند که کمتر از ۱۰۰ درصد آنچه در ابتدا میخواستند را به دست آورند.
وجه اشتراک این رویکردهای به ظاهر متضاد این است که همه کاملاً بر نتانیاهو متمرکز هستند. به عنوان مثال میانهروها را در نظر بگیرید. نتانیاهو نامه بیسابقهای صادر کرد، نامهای که اساساً خواستار تعلیق هنجارهای نهادی و قانون دولتی به نفع خودش بود. توجیه ارائه شده در بهترین حالت انتزاعی بود - یک «مصلحت»، «تحولات شگفتانگیز»، وحدت ملی - و در بدترین حالت، دستکاریای سودجویانه. ممکن است کسی فرض کند که درخواست نتانیاهو توسط مدافعان سوگندخورده «اعتدال» به شدت رد میشد. با این حال، به محض اینکه نتانیاهو نامه را علنی کرد، این میانهروها بلافاصله آن را قانونی پذیرفتند و سعی کردند مصالحه خود را در رابطه با آن قرار دهند.
در مورد لیبرالها نیز همینطور است. استیو ویتکوف و جرد کوشنر آمریکایی در بزرگترین تظاهراتی که قبل از اجرایی شدن آتشبس برگزار شد، سخنرانی کردند و جمعیت ۱۰۰هزار نفری را خطاب قرار دادند. این معترضان خود را مخالفان سرسخت نتانیاهو میدانستند و اختلافات خود با او را در یک مسئله متمرکز کردند: شکست (و عدم تمایل) او در بازگرداندن گروگانها. وقتی کوشنر از نتانیاهو نام برد، جمعیت هو کردند. برای سه روز - مدتزمانی بسیار طولانیتر از توجه اسرائیلیها به، مثلاً، یک اعدام مستند فلسطینیها - رسانههای اسرائیلی درگیر این سؤال بودند که آیا هو کردن درست بود؟ آیا به دلیل اینکه او نخستوزیر بود، نادرست محسوب میشد؟ آیا ثابت میکرد که اعتراضات علیه او صرفاً بر اساس نفرت از خود او (و به طور غیرمستقیم، از هوادارانش) است؟ آیا نتانیاهو تجسم شریری بود که باید هو میشد، و بیاعتنایی به ادب مجاز بود؟ در آن روزها فلسطینیها دهها و صدها نفری میمردند.زیرساختهای اسرائیل همچنان در حال از هم گسیختن بود، اقتصاد اسرائیل نیز چنین بود. نتانیاهو، واکنش به نتانیاهو، موضعگیری در مقابل نتانیاهو – اینها تمام چیزی بود که لیبرالهای اسرائیلی میخواستند درباره آن بحث کنند.
برای هواداران نتانیاهو، کسی جز او وجود ندارد. او «مرد آنها» است، کسی که آنها را در مقابل نخبگانی نمایندگی میکند که احساس میکنند اسرائیل به حق، متعلق به آنهاست. او تنها کسی است که با جسارت و حیلهگری خود، نبرد را به سوی دشمنان اسرائیل برد و آنها را به زانو درآورد. او کسی است که پارادایمی را که اسرائیل را به رحمت جهان میسپرد، درهم شکست. اکنون اسرائیل هر آنچه میخواهد انجام میدهد، و تنها اسرائیل است که میتواند آن خواستهها را بیان کند. او بینظیر است، و هیچ قانون یا قاعدهای نباید در مورد او اعمال شود، چرا که او مأموریت تاریخی خود را انجام میدهد و قوم یهود را نجات میدهد. حتی اگر او همه این کارها را انجام ندهد، هواداران آشکارش میگویند (و بنابراین افکار هواداران پنهانش را بازتاب میدهند)، چرا به فرد دیگری رای دهیم؟
اما در ماهیت، آنها به سختی با او تفاوت دارند. هیچ رهبر «اپوزیسیون» یهودی هرگز چشماندازی را بیان نکرده که با آنچه نتانیاهو قبلاً محقق کرده، متفاوت باشد. همه آنها از حق اسرائیل برای «نابودی» حماس و حمله به هر «دشمن» دیگر، به صلاحدید کامل اسرائیل، حمایت میکنند. همه آنها نمایندگان فلسطینی پارلمان اسرائیل را از جلسات «هماهنگی» خود محروم میکنند و از یک دولت «صهیونیستی» (به خوانش «تماماً یهودی») سخن میگویند که جایگزین نتانیاهو خواهد شد. آنها ممکن است نتانیاهو را به خاطر موقعیت رو به افول بینالمللی اسرائیل مقصر بدانند، اما هیچ یک مسئولیت اسرائیل را در نابودی غزه نمیپذیرد، چه رسد به نسلکشی. دو رهبر «اپوزیسیون» که نخستوزیر بودند، مجموعاً کمتر از ۱۸ ماه در این سمت خدمت کردند. نتانیاهو نزدیک به دو دهه است که نخستوزیر است. مسلماً، او کمی بیبندوبار و شاید کمی دیوانه است. اما هنوز هم بهتر از هر وارث خودخواندهای، کار خود را میداند.
نتیجه ساده است. نتانیاهو نه تنها مؤثرترین سیاستمدار در اسرائیل است. او تنها سیاستمدار در اسرائیل است. اگر در ماههای آینده انتخابات برگزار شود و او تحت تعقیب قرار نگرفته باشد، منتظر باشید که به عنوان رهبر بزرگترین حزب و به عنوان نخستوزیر ظاهر شود. در اصل، «هیچ کس مانند او "اشاره به خدا" ندارد. برای اسرائیلیها با هر گرایش سیاسی، تنها نتانیاهو وجود دارد.
310310






نظر شما