کامران فانی و حرکت خاموش اما موثر او در علم، اندیشه و فرهنگ ایران زمین / یک عمر وقف ساماندهی حافظه علمی ایران

شهبازی: ژن کتاب خاموش شد؛درگذشت کامران فانی، ادیب و کتاب‌شناسی که عمرش را وقف ساماندهی حافظه علمی ایران کرد /  از رهایی از پزشکی تا بنیانگذاری کتابداری نوین؛ روایت زندگی «آقای کتاب» که نام خود را آگاهانه در حاشیه پروژه‌های بزرگ مرجع نگه داشت / مرادی: مردی که نمی‌خواست دیده شود: راز تأثیرگذاری خاموش کامران فانی در زیرساخت‌های فرهنگ معاصر ایران/ میراث‌دار بی ادعا؛ چگونه «وسواس علمی» و «فروتنی کم‌نظیر» فانی، شالوده آثار مرجع چهل سال اخیر ایران را ساخت؟

گروه اندیشه:حوزه معلومات او آن اندازه گسترده و عمیق بود که گویی، به تجدید حیات علامه ها با وجود پیچیدگی علم روز پرداخته است. درگذشت کامران فانی ادیب، کتاب‌شناس، فرهنگ‌نویس و مترجم برجسته ایرانی در سن ۸۱ سالگی، صفحه کتاب روزنامه ایران را برآن داشت، در دو مطلب جداگانه یکی به نویسندگی مریم شهبازی و دیگری فرید مرادی، به ابعاد مختلف این اندیشمند توانمند بپردازد و  زندگی پربار فرهنگی او را واکاوی کند. 

در مطلب نخست مریم شهبازی به شیفتگی ذاتی فانی به کتاب می پردازد. شهبازی نقل می کند که فانی دلیل علاقه شدیدش به کتاب را در خانواده‌ای بدون علاقه به مطالعه، به یک «ژن کتاب» نسبت می‌داد. اگر جوانان امروز بدانند که فانی در چه رشته دانشگاهی قبول شد و در چه رشته ای ادامه تحصیل داد بی تردید تعجب خواهند کرد. شهبازی توضیح می دهد که فانی ابتدا در رشته پزشکی دانشگاه تهران تحصیل کرد، اما به دلیل دلبستگی به کتاب، آن را رها کرده و به رشته‌های ادبیات فارسی و کتابداری روی آورد. این عشق علاقه باعث شد که فانی دارای نقش زیربنایی در کتابداری نوین شود. فانی از سال ۱۳۵۹ فعالیت حرفه‌ای خود را در کتابخانه ملی ایران آغاز کرد و به عنوان یکی از پیشگامان کتابداری نوین، نقشی محوری در پروژه‌های زیربنایی مانند رده‌بندی تاریخ ایران و فلسفه اسلامی ایفا کرد. او در تدوین و پیشبرد پروژه‌های مرجع فرهنگی بزرگ کشور نظیر «دایرة‌المعارف تشیع» و «دانشنامه دانش‌گستر» نیز سهم مؤثری داشت. با وجود چیره‌دستی در ترجمه، فانی عمداً کارهای زیرساختی و بنیادی را بر تولیدات فردی و شهرت ارجح می‌دانست؛ فروتنی، اخلاق حرفه‌ای و تعهد به ماندگار کردن اندیشه‌ها، از ویژگی‌های بارز او بود.

در مطلب دوم فرید مرادی نویسنده و پژوهشگر حوزه نشر به شرح حال کامران فانی، به عنوان فردی ادیب، کتاب‌شناس و فرهنگ‌نویس فقید ایران می پردازد.  نویسنده بر حضور بی‌سروصدا، عمیق و ماندگار او در شالوده فرهنگ معاصر ایران تأکید می‌کند. او معتقد است که کامران فانی کتابداری را صرفاً نه یک تخصص بلکه آن را «شکل خاصی از زیستن با کتاب» می‌دانست. او سال‌ها در کتابخانه ملی ایران فعالیت کرد و بیش از آنکه به دنبال شهرت باشد، خود را وقف پژوهش‌های بنیادی، ریشه‌ای و زیرساختی کرد. رد پای او در مدخل‌ها، ویرایش‌ها و بررسی‌های دقیق اغلب دانشنامه‌ها و آثار مرجع بنیادی چهل سال اخیر ایران دیده می‌شود (مانند دانشنامه دانش‌گستر). او ترجیح می‌داد کار فرهنگی پیش برود، حتی اگر نامش ثبت نشود. نویسنده فانی را گنجینه‌ای از خاطرات نیم‌قرن فرهنگ ایران می‌داند که متأسفانه بخش عمده‌ای از آن‌ها ثبت نشده است. او ابراز امیدواری می‌کند که یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌های فراوان فانی جمع‌آوری و بررسی شوند تا نسل جدید با شیوه پژوهش، دقت علمی و اخلاق حرفه‌ای او آشنا شود و ایران دچار آسیب مزمن فراموش کردن بزرگان فرهنگی نشود. این دو یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد: 

مریم شهبازی: نام خود را آگاهانه در حاشیه پروژه‌های بزرگ مرجع نگه داشت

 «من از کودکی شیفته کتاب شدم. علت آن را هم دقیقأ نمی‌دانم؛ اینکه چرا در خانواده‌ای که دیگران کوچک‌ترین علاقه‌ای به کتاب نداشتند، تنها من چنین دلبستگی‌ای داشته‌ام! احتمال دارد واقعاً «ژن کتاب» وجود داشته باشد. این ژن در برخی افراد بروز می‌کند، نمایان می‌شود و پس از آن جامعه و کوشش‌های فردی به پرورش بیشترش کمک می‌کنند. با این‌ همه، همچنان نمی‌دانم چرا شیفتگی به خواندن، بیش از دیگران در من وجود دارد. یکی از علت‌ها این است که با خواندن، به دانش ما افزوده می‌شود و کتاب در واقع وسیله‌ای برای این کار است؛ ابزاری برای ضبط دانش‌ها که اندیشه را از گزند زمان حفظ می‌کند.»

این سخنان را کامران فانی شامگاه دهم اسفند ۱۳۹۴، در مراسم بزرگداشتش بر زبان آورد؛ جملاتی که نه فقط شرحی شخصی از نسبت او با کتاب، بلکه چکیده‌ای از یک زیست فرهنگی چند دهه‌ای بود. زیستی که از کودکی با کتاب آغاز شد و تا واپسین سال‌های عمرش ادامه یافت؛ بی‌وقفه، بی‌ادعا و عمدتاً دور از هیاهوی شهرت و عناوین پرزرق و برق.

کامران فانی، ادیب، کتاب‌شناس، فرهنگ‌نویس، مترجم و از چهره‌های اثرگذار فرهنگ معاصر ایران، سرانجام پس از ماه‌ها درگیری با آلزایمر و مشکلات ناشی از کهولت سن، در ۸۱ سالگی درگذشت. نام او بیش از آن‌که به یک کتاب یا عنوان مشخص گره خورده باشد، با کتاب به‌مثابه یک امر فرهنگی و اجتماعی پیوند خورده است؛ تا جایی که برخی دوستان و هم‌نسلانش، او را «آقای کتاب» می‌نامیدند.

کامران فانی، ۲۵ فروردین ۱۳۲۳ در قزوین به دنیا آمد و زندگی‌اش از نوجوانی با کتاب گره خورد. نخستین تجربه‌اش در کتابداری به دوران دبیرستان بازمی‌گشت؛ زمانی که کتابخانه مدرسه را سامان داد و کار فهرست‌نویسی آن را برعهده گرفت. همین دلبستگی زودهنگام، به‌تدریج مسیر تحصیلی و شغلی او را نیز تغییر داد. ابتدا وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد، اما پس از دو سال دریافت که علاقه واقعی‌اش در جای دیگری است. پزشکی را رها کرد و به رشته زبان و ادبیات فارسی و سپس کتابداری روی آورد؛ انتخابی که بعدها به یکی از مسیرهای مؤثر در شکل‌گیری کتابداری نوین در ایران انجامید.

دوران تحصیل فانی با بهره‌مندی از محضر استادانی چون عبدالحسین زرین‌کوب، بدیع‌الزمان فروزانفر، ذبیح‌الله صفا و پرویز خانلری همراه بود. همزمان، هم‌کلاسی بودن با چهره‌هایی مانند بهاءالدین خرمشاهی، سعید حمیدیان و حسن انوشه، او را در متن یک نسل مؤثر و پرکار فرهنگی قرار داد؛ نسلی که بعدها بسیاری از پروژه‌های مرجع کشور را پیش برد. 

فانی سال ۱۳۵۲ مدرک فوق‌لیسانس کتابداری و اطلاع‌رسانی را دریافت کرد و از سال ۱۳۵۹ فعالیت حرفه‌ای خود را در کتابخانه ملی ایران آغاز کرد؛ او در کتابخانه ملی، افزون بر عضویت در هیأت علمی، به‌عنوان مشاور ریاست و عضو شورای عالی مشاوران نیز فعالیت داشت و در طراحی و اجرای پروژه‌های زیربنایی نقشی محوری ایفا کرد و به عنوان یکی از پیشگامان کتابداری نوین در ایران به ایفای نقش پرداخت؛ به‌ویژه در حوزه رده‌بندی و سامان‌دهی دانش. «رده‌بندی تاریخ ایران» و «رده‌بندی فلسفه اسلامی» از مهم‌ترین نمونه‌های این تلاش‌ها هستند؛ کارهایی زمانبر و دقیق که بنیان حافظه علمی و فرهنگی کشور را شکل می‌دهند.

همزمان با این فعالیت‌ها، فانی در تدوین و پیشبرد پروژه‌های مرجع فرهنگی نیز نقش مؤثری داشت؛ از جمله «دایرة‌المعارف تشیع»، «دانشنامه دانش‌گستر»، «دانشنامه کودکان و نوجوانان» و «فرهنگ موضوعی قرآن». در این آثار، او گاه مسئولیت سرپرستی، گاه ویراستاری و در مواردی مشارکت مستقیم در تألیف را برعهده داشت. فانی اگرچه مترجمی چیره‌دست بود و آثاری چون «خطابه پوشکین» داستایفسکی، «علم در تاریخ» اثر برنال و «موش و گربه» گونتر گراس را به فارسی ترجمه کرد، اما در سال‌های بعد ترجیح داد توان و زمان خود را به پژوهش‌های بنیادی و زیربنایی اختصاص دهد.

او بارها گفته بود که کارهای زیرساختی را بر هر نوع تولید فردی ارجح می‌داند؛ همین نگاه سبب شد که با وجود انبوه دانش و تجربه، شمار کتاب‌هایی که به نام او منتشر شد، محدود باقی بماند. فروتنی، اخلاق حرفه‌ای و حس مسئولیت اجتماعی، از ویژگی‌های برجسته شخصیت فانی بود. او دانسته‌هایش را انباشته‌ای شخصی نمی‌دید، بلکه سرمایه‌ای عمومی تلقی می‌کرد که باید در اختیار دیگران، به‌ویژه نسل‌های جوان‌تر قرار گیرد. شاید به همین دلیل است که رد پای او را می‌توان در بسیاری از کارهای مرجع چهار دهه اخیر فرهنگ ایران دید؛ حضوری خاموش اما ماندگار.

زندگی کامران فانی، همچون سخنانش درباره کتاب، گواه این باور بود که اندیشه اگر ثبت و منتقل نشود، فرسوده می‌شود. او عمرش را صرف ثبت، نظم‌بخشی و ماندگار کردن اندیشه‌ها کرد؛ حتی اگر نام خودش، آگاهانه، در حاشیه بماند.

 فرید مرادی: خادم فروتن فرهنگ

 کامـــــــران فـــــانــــی از چهره‌هایی بود که بی‌سروصدا، اما با اثری عمیق و ماندگار در فرهنگ معاصر ایران حضور داشت. مردی که نامش شاید کمتر از وزن کارهایش شنیده شد، اما رد پای او را می‌توان در بسیاری از پروژه‌های بنیادین چهار دهه اخیر دید؛ در بسیاری از دانشنامه‌ها، فرهنگ‌ها و آثار مرجعی که شالوده پژوهش‌های علمی و فرهنگی امروز ایران را شکل داده‌اند. فانی فروردین سال ۱۳۲۳ در قزوین متولد شد، تحصیلات دانشگاهی خود را در پزشکی آغاز کرد و دو سال هم آن را ادامه داد، اما خیلی زود دریافت زندگی حرفه‌ای‌اش از مسیر دیگری می‌گذرد.

عشق و علاقه عمیقش به کتاب و فرهنگ، او را از پزشکی به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران و بعدتر هم کتابداری کشاند؛ انتخابی که به‌ جای شهرت و ثروت، راهی کم‌هیاهو اما اثرگذار پیش پایش گذاشت. کتابداری برای او صرفاً یک تخصص نبود، بلکه شکل خاصی از «زیستن با کتاب» به ‌شمار می‌آمد.

سال‌های طولانی در کتابخانه ملی ایران کار کرد و در آنجا همراه و پایه‌گذار پروژه‌های شگرفی شد که امروز بخشی از میراث پژوهشی کشور محسوب می‌شوند. فانی بیش از آن‌که اهل کار اداری یا مناسبات رسمی باشد، پژوهشگری بود که هرجا کار پایه‌ای و دقیق لازم بود، بی‌هیچ ادعایی حضور می‌یافت. فانی از آن آدم‌ها نبود که پروژه‌ها را به نام خود ثبت کند؛ ترجیح می‌داد کار پیش برود، حتی اگر نامش جایی دیده نشود. رد پای فانی را می‌توان در اغلب آثار مرجع و بنیادی چهل سال اخیر یافت؛ از دانشنامه‌ها و فرهنگ‌هایی چون دانشنامه «دانش‌گستر» گرفته تا پروژه‌های بزرگ حوزه اطلاع‌رسانی و تاریخ و ادبیات.

در بسیاری از این آثار، مدخل‌ها، ویرایش‌ها یا بررسی‌های مؤثر و تعیین‌کننده‌ای وجود دارد که حاصل دقت، وسواس علمی و دانش گسترده او به شمار می‌آید. اگر این مدخل‌ها و سهمی که او در آغاز و به سرانجام رساندن‌شان ایفا کرده است یک‌جا جمع شود، شاید تصویر روشن‌تری از حجم واقعی کار و خدمات بی‌شمار او نمایان شود.

خود را وقف پژوهش‌های بنیادی کرده بود

با آن‌که مترجم توانایی بود و ترجمه‌های دقیقی از زبان انگلیسی انجام داده بود، اما ترجمه را کنار گذاشت و خود را وقف پژوهش‌های بنیادی کرد. به‌ گمانم به این نتیجه رسیده بود که فرهنگ ایران بیش از کتاب‌های پرزرق‌وبرق، به کارهای ریشه‌ای، ماندگار و بی‌ادعا نیاز دارد؛ کارهایی که شهرت نمی‌آورد، اما زیرساخت می‌سازد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کامران فانی، فروتنی کم‌نظیرش بود. با وجود برخورداری از دانشی گسترده در حوزه‌های مختلف، از تاریخ و ادبیات گرفته تا کتاب‌پژوهی و حتی علوم قرآنی، هیچ‌گاه اهل خودنمایی نبود. نه از دانسته‌هایش سخن می‌گفت و نه علاقه‌ای به برجسته‌کردن نقش خود داشت. با وجود این هر کسی در حوزه تحقیق، کتاب یا پژوهش به مشکلی برمی‌خورد، اگر سراغ فانی می‌رفت، با همراهی تمام‌قد و بی‌منت او مواجه می‌شد.

ما دوستان نیز از این همراهی‌ها بی‌بهره نبودیم، بگذارید به یکی از تجربه‌های شخصی خودم اشاره کنم، زمانی که قصد فروش کتابخانه شخصی‌ام را به بنیاد ایران‌شناسی داشتم با موانع و کارشکنی‌هایی روبه‌رو شدم، کامران فانی بی‌درنگ وارد ماجرا شد. با صراحت و استدلال از این دفاع کرد که حاصل عمر یک پژوهشگر نباید پراکنده شود و کتاب‌ها باید به جایی بروند که به کار پژوهشگران بیایند. این روحیه همراهی و دفاع از کار فرهنگی، بخشی جدایی‌ناپذیر از شخصیت او بود.

فانی انسانی بسیار پرکار بود. در یک روز ممکن بود او را در چند مرکز پژوهشی مختلف ملاقات کنید؛ صبح زود در جایی، پیش از ظهر در نهادی دیگر و عصر در جلسه‌ای پژوهشی و حتی محفلی دوستانه اما فرهنگی. با این حال، هیچ‌گاه شتاب‌زده یا سطحی کار نمی‌کرد. پیوند او با کتاب، پیوندی دائمی بود. به طرز شگفت‌آوری همواره در حال خواندن بود و از کشف یک نکته تازه یا مواجهه با متنی جدید، شوقی عجیب و صادقانه در رفتارش دیده می‌شد؛ شوقی که با وجود وقار و سادگی‌اش، به‌وضوح قابل تشخیص بود و آن را با دوستان و همکارانش به اشتراک می‌گذاشت.

گنجینه‌ای از خاطرات فرهنگی

شاید برخی چندوجهی بودن فانی را در نتیجه آموزش‌ و بهره‌مندی‌اش از محضر اساتیدی چون عبدالحسین زرین‌کوب، ذبیح‌الله صفا، پرویز ناتل‌خانلری، بدیع‌الزمان فروزانفر و جلال‌الدین همایی بدانند. با آنکه نمی‌توان منکر نگاه و آموزش اثرگذار این بزرگان در او شد، اما به گمانم چندوجهی‌بودن فانی بیش از آن‌که حاصل آموزش باشد، نتیجه زیست پژوهشی‌اش است. بی‌تردید او از محضر استادان بزرگی بهره برده بود، اما بخش عمده دانش او حاصل مطالعه مداوم، کندوکاو متون و ارتباط فعال با منابع مختلف بود. تسلط او به زبان انگلیسی، دسترسی گسترده‌ای به منابع علمی فراهم کرده بود و همین امر دانش او را مدام پربارتر می‌کرد.

در سال‌های پیش از انقلاب، با چهره‌هایی چون بهاءالدین خرمشاهی و غلامحسین ساعدی ارتباط نزدیکی داشت و سال‌ها در فضای زنده و پویای فرهنگی آن دوره حضور فعال داشت. البته دوستی صمیمانه‌اش با استاد خرمشاهی تا همین اواخر نیز ادامه داشت. فانی گنجینه‌ای از خاطرات نیم‌قرن فرهنگ ایران بود؛ خاطراتی که متأسفانه بخش عمده‌ای از آنها گفته یا مکتوب نشد. حیف که چنین حافظه‌ای از تاریخ فرهنگی، به‌ شکل منسجم ثبت و منتشر نشد.

البته حدس من این است که به ‌احتمال زیاد یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌های فراوانی از او باقی مانده است. پژوهشگری با آن حجم مطالعه و دقت، نمی‌تواند بی‌یادداشت‌ و خاطره‌نویسی زندگی کرده باشد. هرچند این یادداشت‌ها ممکن است پراکنده، نامنظم و شخصی باشند، اما اگر با دلسوزی جمع‌آوری و بررسی شوند، می‌توانند منبعی ارزشمند برای پژوهشگران جوان باشند؛ هم از نظر محتوا و هم از حیث روش تحقیق. یکی از آسیب‌های مزمن جامعه ایران، فراموش‌کردن سریع بزرگان فرهنگی است. پس از مدتی، یادگارها رها می‌شوند و پروژه‌ها ناتمام می‌مانند. اگر روی اسناد، نوشته‌ها و آثار برجای‌مانده از چهره‌هایی چون فانی کار شود، نه‌تنها میراث آنها حفظ می‌شود، بلکه نسل جدید نیز می‌تواند با شیوه پژوهش، دقت علمی و اخلاق حرفه‌ای‌شان آشنا شود.

کامران فانی شاید کتاب‌های قطور به نام خود منتشر نکرد، اما برای همیشه در شالوده فرهنگ معاصر ایران حضوری جدی و ماندگار دارد. او از آن دست پژوهشگرانی بود که بیش از آن‌که نامشان بماند، کارشان باقی می‌ماند. و این، شاید شریف‌ترین شکل حضور در فرهنگ باشد. آشنایی من با کامران فانی به دهه شصت بازمی‌گردد و از نیمه‌های آن دهه، ارتباط‌مان عمیق‌تر شد؛ بویژه در دهه هشتاد که همکاری‌ها و رفت‌وآمدها بیشتر شد. در تمام این سال‌ها، چیزی که تغییر نکرد، صداقت، فروتنی و تعهد بی‌وقفه او به کار فرهنگی بود. متأسفانه در سال‌های پایانی عمر، ضعف حافظه به‌تدریج او را از فعالیت‌های روزمره دور کرد؛ انزوایی ناخواسته که بخش تلخی از سال‌های پایانی زندگی او را رقم زد.

۲۱۶۲۱۶

کد مطلب 2155611

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =