۰ نفر
۲۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۲
ترکیه و نقش  قوام‌السلطنه در نجات آذربایجان

با پایان گرفتن غائله پیشه‌وری که در مطبوعات ترکیه با بازتاب وسیع و پر از تحسین و شادی همراه بود، موضع‌گیری نسبت به قوام هم تغییر کرد و مطبوعات ترکیه به تمجید از وی به‌عنوان یک سیاستمدار آگاه و میهن‌پرست پرداختند.

مسئله خودسری فرقه دموکرات آذربایجان و تلاش این فرقه وابسته به شوروی برای به چالش گرفتن حاکمیت دولت ایران در آذربایجان در ترکیه نیز به عنوان همسایه ایران بازتاب گسترده‌ای داشت و به جز برخی محافل معدود و خاص پان‌ترک، جامعه سیاسی ترکیه ماجرای فرقه دموکرات را به عنوان یک جریان مصنوعی وابسته به شوروی ارزیابی کرده و با نگرانی از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران در آذربایجان حمایت می‌کرد. در این میان در  ترکیه توجه زیادی هم به نقش احمد قوام نخست‌وزیر ایران وجود داشت. مطبوعات ترکیه تا پیش از ماه‌های پایانی بحران آذربایجان، موضع قوام نسبت به فرقه دموکرات و شوروی را ضعیف می‌دیدند. بنابراین نسبت به وی رویکردی همراه با شک وتردید و ابهام داشتند. ازجمله روزنامه «سون‌پستا» هم در مقاله‌ای [به] مورخ ۱۹۴۶/۴/۱۱ [۲۲ فروردین ۱۳۲۵] به قلم سلیم راغب‌ایچ و با عنوان «عالم سیاست + از ایران چه خبر؟»، نقش قوام درمقابله با سیاست شوروی را همراه با تردید و عدم قاطعیت ارزیابی می‌کند. در بخشی از این مقاله نوشته شده است:

«هیات حاکمه کنونی ایران خود را موظف می‌داند سیاست مرددی را تعقیب نماید. ایران مجبور شده یکی از این دو گزینه را ترجیح دهد: ۱ـ نسبت به سازمان ملل متحد اعتمادی داشته، سیاستی تعقیب نماید که بر وفق مرام سازمان مزبور باشد. ۲ـ با روسیه بسازد. قوام که جانشین حکیمی شده در وضع و موقعیتی نبوده است که این دو سیاست را با هم تعقیب کند؛ زیرا تحمل نداشت برای انجام تشریفات در جامعه ملل منتظر بماند. ایران برای دستیابی به هدف خود باید یک ارتش متحد و قوی داشته باشد، چون ایران چنین قدرتی ندارد، از این ‌رو از یک‌سو، راه سازش با روسیه را پیش گرفت و از سوی دیگر از پشتیبانی ملل متفق بی‌نیاز نبود. علت عدم سازش کامل با روسیه این بود که ایران برای تسهیل کارهای خود رفتار مناسبی از سوی مسکو ندید. به همین جهت قوام‌السلطنه نمی‌دانست چه بکند. آیا ایران و بخصوص آذربایجان از حضور نیروهای شوروی تخلیه شده است؟ حکومت کُرد چه معنی دارد؟ قرارداد نظامی بین کردستان و آذربایجان یعنی چه؟ به موجب سازشی که در ماه آوریل بین ایران و دولت شوروی به عمل آمده آیا روابط طبیعی بین عاقدین برقرار شده است؟ به هر حال تا مطالب فوق‌الذکر روشن نگردد و پرسش‌های بالا بی‌پاسخ بماند، ایران معمایی خواهد بود.»

اما با پایان گرفتن غائله پیشه‌وری که در مطبوعات ترکیه با بازتاب وسیع و پر از تحسین و شادی همراه بود، موضع‌گیری نسبت به قوام هم تغییر کرد و مطبوعات ترکیه به تمجید از وی به‌عنوان یک سیاستمدار آگاه و میهن‌پرست پرداختند.

ازجمله روزنامه «تصویر»، چاپ استانبول در شماره ۶۱۲ مورخ ۱۹۴۶/۱۲/۱۰ [۱۹ آذر ۱۳۲۵] در مقاله‌ای با عنوان «قوام‌السلطنه آخرین نقش خود را بازی می‌کند» به غائله آذربایجان پرداخته، در این مورد می‌نویسد:

«قوام‌السلطنه به کارها سر و صورت می‌دهد. دیگر نزاکت سیاسی و فرمانبرداری در مقابل درخواست‌های بیگانگان که برای ظاهر بود به پایان رسیده است. نخست‌وزیر پایتخت می‌خواهد در کشور خود حکومت کند. آن کشور که از مرز قفقاز و دریای خزر تا خلیج‌فارس امتداد یافته ایران نام دارد. قوام‌السلطنه برای جلوگیری از خطرات احتمالی به مناسبت انتخابات، دستور داد نیروهای ژاندارمری به محل مأموریت خود در آذربایجان منتقل شوند. این یک تصمیم درست بود که قدری هم دیر اتخاذ شده است، اساسا واقعه زیر ثابت می‌نماید که مردم نیز چنین تصمیمی را تصویب نموده‌اند: هنگام ورود نیروهای دولتی به زنجان، ساکنان شهر ـ که از دموکرات‌ها ظلم دیده بودند ـ نظامیان تهران را مثل ناجی استقبال و به هیجان آمده، خواستند عده‌ای از منسوبان حزب توده را تکه‌تکه کنند و به این وسیله انتقام خود را بگیرند و سربازان تهران با اشکال توانستند آنان را از چنین عملی باز دارند. به مجرد این‌که ارتش ایران در مرز آذربایجان دیده شد، سفیرکبیر شوروی در تهران فورا به قوام‌السلطنه خاطرنشان کرد دولت شوروی این اقدام را خصمانه تلقی خواهد کرد. سفیر شوروی علل زیادی را ذکر کرد و سرانجام حرف خود را به این ترتیب پایان داده است که اگر دسته‌های نظامی شما پیش‌روی را ادامه دهند، دولت شوروی چنین رفتاری را فشار هواداران انگلیس و آمریکا به حساب خواهد آورد و برای حمایت از منافع شوروی، ارتش سرخ را به آذربایجان خواهد فرستاد. این نمونه خوبی از مداخله مستقیم نسبت به امور داخلی یک دولت مستقل است. در هر حال قوام‌السلطنه آخرین نقش خود را بازی می‌کند.»

روزنامه «ملیت»، چاپ ازمیر ـ که از مطبوعات بسیار مهم ترکیه است ـ هم نسبت به پیروزی دیپلماسی ایران در برابر شوروی واکنشی جالب نشان داد و در سر مقاله خود در ۱۹۴۶/۱۲/۲۶ [۵ دی ۱۳۲۵]، با عنوان «شخصیتی بزرگ از شرق» در این باره می‌نویسد:

«جناب اشرف آقای احمد قوام‌السلطنه امروز نه فقط برای ایران بلکه یک سیمای سیاسی بین‌المللی است. هویت سیاسی نخست‌وزیر ایران و شخصیت او مربوط به امروز و دیروز نیست. او یک سیاستمدار کهنسال است و در کشور خود چه در اواخر دوره قاجار و چه در دوره پهلوی نقش‌های مهمی بازی کرده است. قوام‌السلطنه از ثروتمندترین افراد و از ملاکان مهم ایران است. او روزی که به زمامداری رسید، به ‌عنوان شخصیتی دوستدار انگلیس شناخته شده بود؛ این امر برای یک رجل مهم دولت فقط با یک شرط ممکن است مزیتی به حساب آید و آن شرط این است که مملکت و ملت خود را دوست بدارد. در یک دوره که وطنش در بحران شدیدی بود قوام از طرف شاه دعوت شد و در بدو امر در اغلب محافل چنین به نظر رسید که قوام حتی شرط دوست داشتن میهن را هم مسامحه کرده و همچنین تلقی شد که مشارالیه سیاست خود را تغییر داده، حالا متوجه شوروی شده است. حقیقتا نسبت به قوام ـ که برای نجات ایران از پنجه بزرگ‌ترین دشمن خود تمام جد و جهد خود را صرف کرده ـ تحت شرایط آن وقت فوق‌العاده مشکل بود که این ظن و تردید حاصل نشود و البته خارج از امکان و احتمال نبود که شخصی که نسبت به خاندان پهلوی محبوبیت زیادی نداشته و تقریبا ٢٥ سال در حال عزلت بوده، تحت‌تأثیر احساسات و ضعف بشری قرار نگیرد. روس‌هایی که به کشور پنجه انداخته‌اند، افتراق‌جوینده‌های آذربایجان، توده‌ای‌ها ایران را به هرج و مرج بی‌اندازه سوق داده بودند. انگلیس و آمریکا هم ـ که در اعلامیه مشترک تهران تمامیت و استقلال ایران را امضا کرده بودند ـ در برابر حرص و استیلای متفق خود شوروی، حقیقتا مقاومت جدی و واقعی نشان نمی‌داد. تشبثاتی که در قسمت‌های مختلف شورای امنیت سازمان ملل متحد هم انجام می‌گرفت، در یک کیفیت نظری باقی‌مانده بود. ...نخست‌وزیری که قدرت حکومت مرکزی تهران را مجددا برقرار کرد، اکنون دریافته است که نوبت اعزام قوای ایران به طرف تبریز است که آرزوی هر فردی است. گویا از این جهات نخست‌وزیر ایران با اقدامات یک ساله اخیر خود ثابت کرد که لیاقت داشتن صفت یک رجل مهم سیاسی را دارد. انتظار داریم این مرد بزرگ بالاخره موفق به خدمت به وطن و استقلال آن گردد، زیرا خوبی کشور همسایه ما از هر نقطه‌نظر خوبی ما نیز است.»

در مجموع با نگاهی به مطبوعات ترکیه می‌توان گفت این نشریات نقش ویژه‌ای برای قوام‌السلطنه قائل بودند و آزادی آذربایجان را ناشی از سیاست مدبرانه و میهن‌پرستانه قوام می‌دانستند. و در یک کلام رسانه‌های ترکیه نخست‌وزیر ایران را به‌ عنوان شخصیتی که کشورش و تمامیت ارضی آن را نجات داده و مهم‌ترین خطه ایران را به این سرزمین بازگردانده و به نفوذ شوروی پایان داده و نیز خائنان به وطنش را سرکوب کرده و مورد مجازات قرار داده است، مورد تحسین قرار می‌دادند.

۲۵۹

کد مطلب 2155773

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 13 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین