چطور حجاب را برای دخترانمان دوست‌داشتنی کنیم؟

امام سجاد (ع) در دعای اول صحیفه سجادیه با لحنی لطیف می‌فرمایند:  «آفریدگان را به قدرت خود آفرید و به خواست خویش بر آنان جامه هستی پوشانید؛ آنگاه ایشان را به راهی که می‌خواست رهنمون کرد و به جاده محبت خود روان گردانید.» 

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در دنیایی که فرزندان ما امروزه با انبوهی از تناقض‌ها، جذاب‌ترین مدل‌های رسانه‌ای و نگاه‌های متضاد درباره هویت و هنجارهای اجتماعی روبه‌رو هستند، خانواده‌های مذهبی با چالشی ظریف و عمیق مواجه‌اند: «چگونه می‌توان دختران کوچک را نه تنها با حجاب آشنا کرد، بلکه آن را در وجودشان زنده، پذیرفتنی و محبوب ساخت؟» این سؤال، مرز باریکی بین تحمیل و الهام، بین تنبیه و تربیت، بین رفتار مکانیکی و ایمان زنده است. اگر با بی‌احتیاطی از این مرز گذر شود، شاید نه تنها فرزند ما حجاب را نپذیرد، بلکه دلش از تمامی ارزش‌های دینی دور شود.

به گفته منیره‌سادات طباطبایی، استاد حوزه و پژوهشگر دینی، کلید موفقیت در این مسیر، جایگزینی «اجبار» با «تربیت آگاهانه» است. تجربه ثابت کرده که آموزش خشک و فرمان‌محور نمی‌تواند حجاب را در وجود کودک جاودانه کند. بلکه باید فضایی فراهم شود که فرزند، حجاب را نه به‌عنوان یک بار سنگین، بلکه به‌عنوان بخشی از هویت معنوی و اجتماعی خود ببیند. در ادامه، با هم نه مهارت کلیدی را مرور می‌کنیم که والدین می‌توانند با آن‌ها، چراغی در مسیر تربیت دختران مذهبی خود روشن کنند.

منیره‌سادات طباطبایی، استاد حوزه و پژوهشگر دینی، در گفت‌وگویی 9 نکته مهم برای انس دادن دختران خردسال و نوجوان با حجاب را تشریح کرده است.

اول: حجاب با عشق خدا شروع می‌شود

بچه‌ها، به‌ویژه دختران، جان‌هایی عاطفی و پذیرا دارند. این پذیرایی زمانی به بلوغ معنوی می‌رسد که ما حجاب را نه تنها به‌عنوان یک فرمان، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای از محبت خداوند در نظر بگیریم. اگر کودکی بفهمد که حجاب یک محدودیت نیست، بلکه گونه‌ای حفاظت الهی برای انسان است، آنگاه با آن هم‌آوا می‌شود.

امام سجاد (ع) در دعای اول صحیفه سجادیه با لحنی لطیف می‌فرمایند:  «آفریدگان را به قدرت خود آفرید و به خواست خویش بر آنان جامه هستی پوشانید؛ آنگاه ایشان را به راهی که می‌خواست رهنمون کرد و به جاده محبت خود روان گردانید.»

این کلام، باید الگوی ما در تربیت باشد: نه تحمیلِ سخت، بلکه روان‌سازیِ مسیر با عشق.

اما در عمل، چقدر از توصیه‌های ما به فرزندان‌مان از سر محبت است و چقدر از سر عجله، ترس یا اجبار؟ اگر حجاب در خانواده تنها بهانه‌ای برای «تو باید انجام بدهی» باشد، کودک به‌سرعت حس خواهد کرد که دین، یک سیستم سرکوب‌گر است، نه یک منبع زندگی. در مقابل، اگر کودک بفهمد که «من حجاب را رعایت می‌کنم چون خدا دوستم دارد و مرا محافظت می‌کند» آنگاه این پوشش در وجودش جاودانه می‌شود.

دوم: شخصیت دینی کودک را بسازیم، نه صرفاً پوشش‌اش را

یکی از پارادوکس‌های جالب در کشورهای با حکومت اسلامی این است که گاهی رعایت حجاب در جامعه غیردینی ساده‌تر است تا در جامعه‌ای که ظاهراً دین‌محور است. چرا؟ چون در جوامع غیردینی، والدین تنها منبع آموزش دینی هستند و بچه‌ها با دقت و صمیمیت از خانواده یاد می‌گیرند. اما در جامعه‌ای مانند ایران، بچه‌ها با تناقض‌های فراوان روبه‌رو می‌شوند: خانمی که حجاب دارد ولی بدزبان است، دختری که دینی صحبت می‌کند ولی رفتارش غیراخلاقی‌ست.

این تناقض‌ها، دین را در ذهن کودک زنده نمی‌گذارند. وقتی دین یک موجود زنده نیست، حجاب هم نمی‌تواند زنده باشد. در چنین شرایطی، کودک با خود می‌گوید: «این حجاب متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش است؛ برای مردم قدیم بود، نه برای من!»

راهکار چیست؟ این است که ما شخصیت دینی کودک را بسازیم، نه صرفاً پوشش‌اش را. باید حجاب را به‌گونه‌ای منطقی و عاطفی تبیین کنیم که هیچ تناقضی - نه در مدرسه، نه در رسانه، نه در خیابان - نتواند به آن آسیب بزند. وقتی فرزند ما درک کند که حجاب یک حفاظت است، نه یک محدودیت، دیگر نیازی به نگرانی از نفوذ محیط نیست.

سوم: هیچ چیز شیرین‌تر از تشویق دینی نیست

آیا تا به‌حال پرسیده‌اید از والدینی که دختر نوجوانشان به حجاب اهمیت نمی‌دهد: «آیا در کودکی‌اش، برای رعایت نماز یا حجاب به او هدیه دادید؟ آیا در ولادت ائمه (ع) جشن کوچکی برایش گرفتید؟» احتمالاً پاسخ، منفی خواهد بود.

روان‌شناسان معتقدند کودکان در سنین ۳ تا ۵ سالگی و سپس ۶ تا ۱۱ سالگی، بیشترین حساسیت را نسبت به آموزش‌های دینی دارند. این همان زمان طلایی است که می‌توان با یک هدیه کوچک، یک تحسین دل‌گرم‌کننده، یا یک جشن خانوادگی برای ولادت حضرت فاطمه (س)، در وجود کودک، عشق به شعائر دینی را ریشه‌دار کرد.

انجمن روانشناسی آمریکا حتی بر این نکته تأکید دارد که ضمیر ناخودآگاه انسان، به‌طور ذاتی به دین تمایل دارد. این تمایل، مانند بذری است که اگر در خاک مناسب، یعنی محیطی پر از عشق، معنا و تشویق کاشته شود، حتماً جوانه می‌زند. حجاب نیز از این قاعده مستثنی نیست.

چهارم: با ائمه (ع) مثل دوست صحبت کن!

کودکان با شخصیت‌های انتزاعی ارتباط نمی‌گیرند، مگر اینکه آنها را زنده ببینند. درست است که شیعیان به ائمه (ع) احترام عمیقی داریم، اما آیا ما این احترام را به‌صورتی قابل درک برای بچه‌ها منتقل می‌کنیم؟

خانواده‌ها می‌توانند با زیارت اماکن مقدس، شرکت در هیئت‌های مذهبی ساده یا حتی گفتن داستان‌های کوتاه از زندگی ائمه (ع)، پیوندی عاطفی و صمیمی بین فرزند و اولیای دین رقم بزنند. مثلاً به کودک بگوییم: «ائمه (ع) نامه‌های خدا را برای ما آورده‌اند. پس قرآن، نامه خدا است؛ نهج‌البلاغه، نامه امام علی (ع)؛ صحیفه سجادیه، نامه امام سجاد (ع).»

وقتی کودک این بزرگان را به‌عنوان دوستانی که برایش نامه می‌نویسند ببیند، نه فقط به عنوان افرادی دور و مقدس، آن وقت حجاب برایش معنای دیگری پیدا می‌کند: این پوشش، نشانه‌ای از وفاداری به دوستان الهی‌اش است. در نتیجه، نه تنها حجاب را نمی‌اندازد، بلکه از آن به‌عنوان منبعی برای عزت نفس دینی خود یاد می‌کند.

پنجم: چرا بعضی‌ها از حجاب دوری می‌کنند؟

یکی از غم‌انگیزترین مشاهدات در میان نوجوانان این است: بسیاری از آنها که از حجاب اجتناب می‌کنند، خودشان را مذهبی می‌دانند، اما چون از کسی با حجاب، رفتاری نامناسب دیده‌اند - مثل تحقیر، بدزبانی یا ریاکاری - در ذهنشان حجاب با آن رفتار منفی گره خورده است.

این، آسیبی عاطفی است که ریشه در تناقض‌های ظاهری جامعه دارد. بنابراین وظیفه خانواده این نیست که فقط بگوید «حجاب واجب است»، بلکه باید الگوهای منفی را از ذهن کودک پاک کند. اگر کودک شنید که «همه مذهبی‌ها ریاکارند»، نباید سکوت کرد؛ باید توضیح داد که «مذهبی بودن یعنی عبادت و اخلاق، نه فقط پوشیدن چادر.»

همچنین کسانی که در ظاهر مذهبی‌اند از معلم تا مبلغ، وظیفه سنگین‌تری دارند: رفتارشان باید آیینه‌ای از ظرافت دین باشد، نه آنچه که موجب دوری کودک از دین شود.

ششم: فرشته‌ها تو را تشویق می‌کنند!

کودکان سه تا پنج ساله در عالم تخیل زندگی می‌کنند. این همان زمانی است که می‌توان از این تخیل، برای تزریق ارزش‌های دینی استفاده کرد. در فرهنگ ما، همیشه از «فرشته دندان» یا «فرشته نماز» یاد شده؛ این‌ها ابزارهایی طلایی برای تربیت هستند.

مثلاً وقتی دختر ۵ ساله‌تان چادر کوچکی سر می‌کند، به او بگویید: «فرشته‌ها الان دارند برای تو دست می‌زنند!» اگر پرسید: «چرا نمی‌شنومشان؟» جواب دهید: «مثل وقتی که دلت درد می‌کند و ما نمی‌بینیم؛ چون فرشته‌ها در دنیای دیگری هستند.»

حتی می‌توان به کودک یاد داد که برای فرشته‌ها نامه بنویسد یا در ولادت ائمه (ع)، یک گل برای حضرت زهرا (س) به مسجد ببرد. این‌گونه کارها، دین را برای کودک زیبا، دوست‌داشتنی و ملموس می‌کند.

هفتم: دوستت، آینه‌ای از خودت است

از سن شش سالگی به بعد، کودک حس گروه‌بندی پیدا می‌کند. در این مرحله، هم‌بازی‌هایش نقش حیاتی در شکل‌گیری شخصیت دینی‌اش دارند. خانواده باید بکوشد که فرزندش دوستانی داشته باشد که هم‌عقیده و باحجاب باشند، چه در مدرسه، چه در گروه‌های آموزشی، چه در معاشرت‌های فامیلی.

در عین حال، اگر با خانواده‌ای رابطه داریم که دخترانشان حجاب ندارند، این مسئله را نباید نادیده گرفت. بلکه باید برای کودکمان تفکیک واضحی ایجاد کنیم: «ما به آنها احترام می‌گذاریم، چون صله رحم واجب است، اما حجاب را فراموش نکن چون خدا آن را دوست دارد.»

کودکان هزاران سؤال در سر دارند. سکوت، به معنای راهنمایی نیست؛ بلکه فرصتی است که رسانه‌ها و محیط بیرون، آن سؤالات را پاسخ دهند. والدین باید اولین معلمِ تفکیک‌گر برای فرزند خود باشند.

هشتم: پایه‌های باور را در کودکی بسازید

اگر دختری در ۱۴ سالگی حجاب ندارد، ریشه این موضوع را باید در کودکی او جست‌وجو کرد. روان‌شناسان تأکید دارند که سه سالگی، ائلین مرحله تربیت دینی است. این همان زمانی است که کودک باید آن‌قدر تغذیه دینی ببیند که در آستانه نوجوانی، وقتی با فرمان‌ها و آزادی‌ها در تعارض قرار می‌گیرد، به باورهای محکمِ خود برگردد.

موفق‌ترین مادرها کسانی هستند که وقتی از فرزندشان می‌پرسند: «چرا حجاب داری؟»، پاسخ بگیرند: «چون خدا گفته.» نه «چون مدرسه می‌گوید» یا «چون مجبورم». این یعنی کودک، خدا را حی و ناظر دیده و حجاب را نشانه‌ای از طاعت به او می‌داند.

برای این منظور باید از کودکی، صفات زیبای خداوند مانند مهربانی، حمایت، نگهداری را به فرزند آموخت، نه فقط ترس از عذاب.

نهم: نقش پدر در انس دختران با حجاب 

نباید به فرزند خود بگویید: «حجاب راحت است.» چون برای دختری که می‌بیند برادرش آزادانه با لباس کوتاه بیرون می‌رود، حجاب سخت است؛ و این واقعیتی است که باید شناخت.

در چنین لحظه‌هایی، پدر به‌عنوان نماد جنس مخالف، نقشی کلیدی دارد. تشویق او، هدیه کوچکی در روزی که دخترش حجاب زیبایی داشته، یا حتی گفتن جمله‌ای ساده مثل «من به تو افتخار می‌کنم»، می‌تواند شیرینیِ حجاب را در وجود دختر جاودانه کند.

وقتی کودک بفهمد که این سختی، ارزشمند است و در چشمان پدرش، آن را ستایش می‌بیند، آنگاه نه تنها حجاب را تحمل می‌کند، بلکه آن را عنوانی از شرافت خود می‌داند.

کد مطلب 2159433

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین