به گزارش خبرآنلاین، معاون وزیر امور خارجه و رئیس مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امور خارجه در بخشی از سخنرانی مراسم افتتاحیه کنفرانس بینالمللی «سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت» گفت: مقاومت تنها یک آرمان نیست، یک هدف نیست؛ بلکه یک طرز تفکر و یک شیوه کنش هوشمندانه در مقابل سلطهگران و سلطهجویان است.
متن سخنرانی معاون وزیر امور خارجه به شرح زیر است:
بسیار مفتخرم که امروز در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، میزبان شما عزیزان هستیم. پیش از هر چیز، صمیمانهترین عرض سلام و خیرمقدم خود را خدمت خانواده معزز و بزرگوار شهید والامقام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی، ابراز میدارم که امروز با حضور خود به این محفل غنا بخشیدند؛ انشاءالله که در ادامه از فرمایشات ارزشمند ایشان بهرهمند
خواهیم شد.
همچنین خیرمقدم عرض میکنم خدمت جناب آقای دکتر عراقچی، وزیر محترم امور خارجه، که حضورشان در این آیین افتتاحیه نشاندهنده اولویت راهبردی پیوند میان میدان و دیپلماسی در سیاست خارجی کشور است. من قصد اطاله کلام ندارم و به عنوان میزبان، بیشتر مشتاقیم که از سخنان سرکار خانم زینب سلیمانی و وزیر محترم خارجه استفاده کنیم. اما صرفاً از باب ادای احترام به مقام والای سردار شهید و تبیین ضرورت برگزاری این کنفرانس در ششمین سالگرد عروج ایشان، چند کلمهای را عرض میکنم.

حضار گرامی؛
از سردار شهید سلیمانی در تعابیر مقام معظم رهبری و هر جا که سخن از ایشان است، به عنوان نماد و تبلور «مکتب مقاومت» یاد میشود. شهید سلیمانی این مکتب را در صحنه عمل به «محور مقاومت» تبدیل کرد و جریانی را در منطقه به وجود آورد که غیرقابل از بین رفتن است. سؤالی که امروز در محافل تخصصی بینالمللی مطرح میشود این است که چرا این جریان با حذف فیزیکی فرماندهانش از بین نمیرود؟ پاسخ در ماهیت این مکتب نهفته است. مکتب مقاومت یک آرمان، یک طرز تفکر و یک هدف مقدس است. چنین واقعیتی با بمباران نابود نمیشود و متکی به یک فرد هم نیست که با شهادت رهبرانش از هم بپاشد.
مکتب و آرمان مقدس را نمیشود با گلوله از بین برد. اتفاقاً برعکس؛ مقاومت اگرچه سلاح دارد، اما سلاح اصلیاش «خون شهدا» است. این همان تعبیر ماندگار حضرت امام (ره) است که فرمودند: «خون بر شمشیر پیروز است». امروز در این سالن، برای یادآوری این قدرتِ نرمِ برخاسته از ایثار گرد هم آمدهایم.
دیپلماسی هم بخشی جداییناپذیر از همین مکتب است. ما معتقدیم مفهومی به نام «دیپلماسیِ مقاومت» وجود دارد که در کنار «میدان» حرکت میکند. میدان و دیپلماسی همدیگر را تکمیل میکنند و هر دو در راستای یک هدف واحد، یعنی تامین منافع ملی و امنیت منطقه، هستند. در تجربیات اخیر، به ویژه در جنگ ۱۲ روزه که به تعبیر جناب آقای دکتر عراقچی، مصداق «دیپلماسی زیر آتش» بود، شاهد بودیم که چگونه دستگاه دیپلماسی و نیروهای مسلح در یک جبهه واحد برای وادار کردن دشمن به پذیرش یک شکست ذلیلانه تلاش کردند. این به ما آموخت که جایی که زمان مذاکره است باید با کرامت مذاکره کرد و جایی که زمان جنگ است، باید با استواری ایستادگی کرد.
شهید قاسم سلیمانی را نمیتوان صرفاً یک فرمانده نظامی دانست؛ او در معنای دقیق کلمه معمار نوعی از «امنیت درونزا و شبکهای» در غرب آسیا بود. امنیتی که نه کالایی وارداتی، بلکه محصول کنش جمعی بازیگران منطقه و در تضاد بنیادین با نظم امنیتی آمریکامحور قرار دارد. ترور ایشان توسط ایالات متحده، دقیقاً در همین چارچوب قابل فهم است. این اقدام نه نشانه اقتدار، بلکه نشانه ضعف ساختاری نظمی بود که ابزارهای مشروع خود را از دست داده و به تروریسم دولتی متوسل شده است.
در این بستر، شهید سلیمانی را میتوان کنشگر یک «نظم پساغربی» در حال تکوین دانست؛ نظمی که محصول برهمکنش بازیگران منطقهای و قدرتهای نوظهور است. پیوند میان مقاومت منطقهای و تحولات ساختاری نظام جهانی، نقطهای کلیدی در فهم میراث ایشان است. میراثی که در نهایت، صرفاً متعلق به میدان نبرد نیست؛ بلکه به حوزه دیپلماسی، نظمسازی و آینده سیاست خارجی ایران نیز تعلق دارد.
یکی از این گزارههای معیوب که صبح و شب در تمامی رسانههای جریان اصلی با بسامد بالا تکرار میشود تا ما آن را باور کنیم، این است که عصر مقاومت پایان یافته است؛ تلاشی برای شکست روانی جبهه استقامتکنندگان در برابر زورگویی و هژمونیطلبی ایالات متحده و متحدانش. اگرچه جبهه مقاومت، بهعنوان جبهه حق در مقابل باطل، با چالشهایی روبهروست، اما باید دانست که اولاً این چالشها صرفاً مختص جبهه مقاومت نیست و بهرغم تمامی سانسورها و نیرنگهای رسانهای، امروز بیش از هر زمان دیگری برای من و شما روشن است که جبهه باطل تا چه میزان در چالشهای جدی فرو رفته و حتی علیه خود شوریده است؛ پیرامون علیه مرکز و مرکز علیه پیرامون. این جبهه در محیط بیرونی دچار اضطرار است، برخلاف جبهه مقاومت که مشمول آرامش، سکون و طمأنینه است.
ثانیاً باید همه بدانیم که مقاومت یک مکتب برساخته توسط این و آن نیست؛ همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، با یک چالش دچار فروریزش سختافزاری نمیشود. مقاومت یک ارزش ذاتی و دارای حسن ذاتی است و مادامی که اشغال و تهاجم باطل وجود دارد، مقاومت و استقامت نیز وجود خواهد داشت. ما در منطقه پسااشغال قرار نداریم که بتوان از منطقه پسامقاومت سخن گفت؛ مادامی که اشغال هست، مقاومت نیز هست.امیدوارم عزیزانی که در این نشست شرکت میکنند، به این پرسش مهم بپردازند که روایت از آینده مقاومت، مبتنی بر گزارههای جدید در حال شکلگیری، چگونه خواهد بود.
315





نظر شما