۰ نفر
۲۳ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۵

این هم چند بیت شعرطنز که حقیقتا دیگر حال و حوصله سخن جدی نیست.

سرزمین ما حقا که عجب جایی‌ست
هر طرف می‌نگری شورش و غوغایی‌ست

 

شتر و بار اگر گم شد حرفی نیست
سوزنی گم شد اگر مایه رسوایی‌ست

 

هر که با کفش به مسجد برود حتماً
وقت برگشتن در پایش دمپایی‌ست

 

زن در این غم‌کده بهبود نمی‌یابد
تا در اندیشه و در کار خودآرایی‌ست

 

شب که شد ور برود با لب پایینش
روز در فکر تتوی لب بالایی است

 

پسرم گفت: پدر راست بگو آیا
واقعاً ارزش یک مرد به دانایی است؟

 

از دهانم بله خارج نشده فرمود:
پس خردمندترین مرد علی دایی است

 

گفتم امروز چه خوش‌تیپ شدی، خندید
حال آن کس که شده بور تماشایی است

 

وای ملکی که در آن ده‌نمکی جایش
برتر از اصغر فرهادی و تقوایی است

 

به ستاره نتوان چشم امیدی داشت
تا که خورشید در این شهر مقوایی است
 

در شب شعر مده گوش به شعرم چون
بهترین قسمت برنامه پذیرایی است

 

 


 

کد خبر 220363

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد US ۲۳:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۳
    18 0
    سید جان این بیت رو هم اضافه کن به شعر : مثل شب های کودکی مان شده اوضاع کارهایمان ببین همه سر پایی است
  • بدون نام IR ۰۱:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
    38 0
    استغفرا.. ! توبه کن آقا ! جای آقای سلحشور از همه اینها بالاتره!
  • احسان DE ۲۰:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۵
    13 5
    کاش روی وزن شعرتان بیشتر کار میکردید حیف بود.
  • بدون نام IR ۱۸:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۶
    1 0
    باهال بود
  • بهنام IR ۱۸:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۲۶
    5 0
    نیازی به شعر طنز نبود، تیتر مطلب رو که دیدم از خنده رودبر شدم
  • سینا از شیراز DE ۲۰:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
    1 0
    آفرین
  • مهران حیدری IR ۰۱:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۲
    0 0
    آقا سید سلام پیش بچه های انجمن شعر رشت که هستم دو بیت اول رو همیشه زمزمه میکنم منتظر یه شعر دیگه تو همین فضا هستم. دم شما گرم.

آخرین اخبار