جام جم آنلاین نوشت:

 یک سال قبل زنی به نام سارا توسط پلیس دستگیر شد. این زن متهم است شوهرش را با ضربه چاقو به قتل رسانده‌ است. این زن بعد از بازداشت به قتل اعتراف کرد، اما مدعی شد قصدی برای قتل نداشته و ضربه چاقویی که به سینه شوهرش زده کاملا اتفاقی بوده‌ است؛ ادعایی که قضات قبول ندارند.

روشن، نماینده دادستان تهران که در جلسه دادگاه حضور داشته‌است، می‌گوید: سارا و شوهرش برسر خرید موادمخدر با هم درگیر شدند. این ادعای سارا که شوهرش او را زده‌ درست است. البته همین موضوع هم سارا را عصبانی کرده و باعث شده او با ضربه چاقو شوهرش را بکشد. او می‌گوید: بعد از درگیری و زمانی که سارا با چاقو شوهرش را زخمی‌ می‌کند با اورژانس تماس می‌گیرد، اما ضربه شدید بوده و از دست تکنسین‌های اورژانس هم کاری بر نمی‌آید و مرد جوان فوت می‌کند. البته این زن ادعا کرده خودش چاقو را برای قتل برنداشته و ضربه حین درگیری و کشمکش وارد سینه مقتول شده ‌است، در حالی که این حرف با توجه به نحوه ورود چاقو به بدن مقتول ممکن نیست. این ضربه به سینه مقتول وارد شده و به صورت اریب و از بالا به پایین وارد شده‌است. این نحوه ورود نشان می‌دهد سارا بر چاقو تسلط داشته و دستش را بلند کرده و از بالا به پایین ضربه را وارد کرده ‌است.

سارا خود معتاد به شیشه بوده‌ است، عصبانیت آنی و سریع او می‌تواند یکی از عوارض مصرف مواد مخدر باشد. او به گذشته سارا اشاره می‌کند و می‌گوید: سارا دختری بزهکار بوده‌ است، چراکه به گفته خودش مدتی در دبی با مردان غریبه زندگی کرده و از این راه امرار معاش می‌کرده‌است. او با شوهرش در خیابان آشنا شده و بعد با هم ازدواج کرده‌اند. گرایش سارا به مواد مخدر و تن فروشی و خلاف‌های دیگر همگی نشان از آن دارد که این دختر قابلیت مجرم شدن را دارد. ضمن این‌که او در گفته‌هایش صداقت نداشته و مدارکی که ما به دست آوردیم نشان می‌دهد او به عمد و با قصد، شوهرش را کشته‌ و قتل به‌خاطر کشمکش برسر چاقو نبوده ‌است. هرچند ولی‌دم مقتول بدون قید و شرط رضایت دادند، اما به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست مجازات او را به لحاظ جنبه عمومی جرم کرده‌ام. از آنجا که گذشته سارا نشان می‌دهد او استعداد ارتکاب جرم را دارد، بنابراین از دادگاه درخواست کردیم برای متهم مجازاتی در نظر بگیرد. ضمن این‌که او در گفتارش هم صداقت نداشته‌ است.

 

می‌بخشم؛ دوست ندارم التماس‌کند

مادر مقتول بدون قیدوشرط قاتل پسرش را بخشیده‌است.او می‌گوید نمی‌تواند به اعدام یک نفر فکر کند. این زن می‌گوید: پسرم معتاد بود و من این را می‌دانم، اما سارا حق کشتن او را نداشت. آدمکشی خیلی سخت است و کسانی که بویی از انسانیت نبرده‌اند دست به این کار می‌زنند و من هرگز نفهمیدم چطور این‌کار را می‌کنند. به همین خاطر هم نمی‌توانم درخواست قتل کسی را بکنم. هر چه فکر کردم دیدم نمی‌توانم این‌کار را بکنم. به همین خاطر هم تصمیم گرفتم درخواست قصاص نکنم و دیه بخواهم.

این زن از درخواست دیه هم بعد از چند دقیقه گذشت کرد. او می‌گوید:درخواست دیه کردم تا سارا بداند باید به​خاطر کارش تاوان پس دهد، اما وقتی به سمتم آمد و با گریه گفت نمی‌تواند دیه بدهد از آن هم گذشت کردم. من نمی‌توانم بنشینم و کسی به من التماس کند. اصلا طاقت این‌کار را ندارم. دلم خیلی زود می‌سوزد. من بنده خدا هستم. بالاتر از دیگران نیستم که به من التماس کنند. حالا هم فکر می‌کنم سارا باید از خداوند طلب بخشش کند. من بنده او هستم و سارا را به خدا می‌سپارم تا اگر گناهکار است خودش او را مجازات کند.

او می‌گوید: پسرم پاره تن من بود و نبودش مثل این است که قسمتی از وجودم نباشد. خیلی زجر می‌کشم. خیلی ناراحتم. یک سال از مرگ پسرم گذشته است و همچنان روزها که بیدار می‌شوم صورتش جلوی چشمم است و وقتی می‌خوابم با یاد او این‌کار را می‌کنم.

 

سازا: پشیمانم

سارا متهم پرونده می‌گوید از کارش پشیمان است و نمی‌خواسته این اتفاق بیفتد. هرچند قضات او را متهم به نداشتن صداقت می‌کنند، اما او می‌گوید در گفته‌هایش همیشه صادق بوده است.

 

چرا شوهرت را کشتی؟

یک اتفاق بود. نمی‌خواستم این‌کار را بکنم. برای این‌که چاقو را از دستش بگیرم با او درگیر شدم و چاقو در کش‌وقوس‌ دعوا وارد بدنش شد.

اما نحوه ورود چاقو نشان می‌دهد تو با تسلط کامل بر چاقو او را زدی؟

ما داشتیم دعوا می‌کردیم. او چاقو را در دستش گرفته‌ بود و من خواستم چاقو را بگیرم که با او درگیر شدم و چاقو را از دستش کشیدم و آن را به سینه‌اش زدم.

پس می‌توانستی این‌کار را نکنی؟

بله. می‌توانستم، اما در آن زمان در حالت عادی نبودم. نمی‌دانم چرا اصلا نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم.

چرا با شوهرت دعوا می‌کردی؟

می‌خواست شیشه بخرد. قرار بود ترک کنیم و من از او خواستم این‌کار را نکند. گوش نکرد و درگیر شدیم.

تو خودت هم معتاد بودی؟

شش ماهی می‌شد که مواد مصرف می‌کردم، اما معتاد نشده‌ بودم. منظورم این است که اگر می‌خواستم می‌توانستم مواد نکشم و هنوز آنقدر گرفتار نشده ‌بودم که بی‌اختیار شوم اما شوهرم در مصرف مواد کاملا بی‌اختیار بود.

چطور شد معتاد شدی؟

نمی‌خواستم مواد بکشم، اما چون مرتب به شوهرم می‌گفتم این‌کار را نکن او من را معتاد کرد. چندباری که مواد کشیدم او اصرار کرد. می‌گفت اگر یک‌بار بکشی می‌فهمی چه لذتی دارد.

حالا از کشیدن مواد لذت هم می‌بردی؟

احساس گیجی داشتم، البته ارتفاع زیاد را کم احساس می‌کردم و حالت‌های این‌طوری داشتم. اما آن‌طور که دیگران می‌گویند لذت بخش نیست. آدم کنترل خودش را از دست می‌دهد.

قبل از این‌که شوهرت را بکشی مواد مصرف کرده‌ بودی؟

2 روز قبلش مواد مصرف کرده‌ بودم. اثر شیشه خیلی طولانی نیست. زمان قتل حالت عادی داشتم.

وقتی به شوهرت گفتی نرو چه واکنشی نشان داد که با چاقو به او حمله کردی؟

او با من درگیر شد. دستانش را روی گلویم گذاشت تا خفه‌ام کند. نتوانست، چون من از زیر دستش فرار کردم. به سمت آشپزخانه رفت و چاقو برداشت. من هم چنگال برداشتم. می‌خواست من را با چاقو بزند من هم چند ضربه با چنگال به او زدم. بدنش خراش برداشت اما چیز خاصی نشد تا این‌که چنگال را زمین انداختم تا چاقو را از او بگیرم و در این درگیری شوهرم زخمی شد.

بعد از این‌که شوهرت را با چاقو زدی چه کردی؟

بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم. آنها گفتند دستمالی روی زخم بگذار و فشار بده تا خون بیرون نزند.ما خودمان را می‌رسانیم. بعد هم موضوع را به مادر و خواهرم گفتم و آنها خودشان را رساندند.

ماموران اورژانس نتوانستند شوهرت را نجات دهند؟

آنها خیلی دیر رسیدند. وقتی آمدند شوهرم تقریبا از حال رفته ‌بود. او را به بیمارستان رساندند ولی جانش را از دست داد.

چرا با پدرت تماس نگرفتی؟

وقتی بچه بودم پدر و مادرم از هم جداشدند و من و خواهرم با مادرم زندگی می‌کردیم. پدرم با ما کار نداشت در واقع ما خیلی با هم ارتباط نداشتیم.

در دادگاه گفته ‌شد تو از مردی پول گرفتی. این پول برای چه بود؟

قبل از ازدواجم من با مردی آشنا شدم که پیشنهاد داد با هم به خارج برویم. من هم برای این‌که بتوانم امرار معاش کنم با او رفتم و آن مرد هم به من پول داد.

چرا در ایران کار نمی‌کردی و تن به چنین کاری دادی؟

نمی‌دانستم باید چه کنم. جوان بودم و کم‌تجربه و فکر می‌کردم باید از هر راهی که می‌توانم پول در بیاورم. البته در ایران هم کار می‌کردم اما درآمد زیادی نداشتم. منشی بودم و نمی‌توانستم پول زیادی در بیاورم. بعد خواستم برای خودم کار کنم که ورشکسته شدم.

مادرشوهرت رضایت داده‌است و تو دیگر قصاص نخواهی شد. اما بعد از این‌که از زندان بیرون بیایی فکر می‌کنی چه اتفاقی برایت می‌افتد؟

دیگر کارهای گذشته‌ام را تکرار نمی‌کنم و سعی می‌کنم آدم خوبی باشم. شیشه نمی‌کشم و با مردان غریبه ارتباط برقرار نمی‌کنم. من از مادرشوهرم به خاطر لطفی که به من کرد خیلی ممنونم. او آدم بسیار خوبی است و در تمام مدتی که عروسش بودم به من کمک کرد. او تنها کسی است که من همیشه در برابرش شرمنده‌ام و تا پایان عمرم خجالت‌زده‌اش خواهم بود.
47282

کد خبر 223910

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام EU ۱۰:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    39 3
    کذشت این مادر مثال زدنی است.
    • بدون نام IR ۲۲:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
      6 7
      کار بسیار اشتباهی کرده است. بعد به اشتباهش پی خواهد برد. کشتن دفعه ی اول سخت است مطمئن باش یک جانی و بزهکار حرفه ای مثل این زن آدم نمیشود
  • بابک IR ۱۰:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    35 2
    درود خداوند برآن مادری که با بخشش قاتل فرزند خود فرهنگ محبت و عشق را ترویج داد
  • بدون نام IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    34 1
    چه قلب بزرگی داشته این مادر
  • بدون نام IR ۱۲:۵۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    33 1
    مادر گرام تسليتت باد آنقدر بزرگواري كه من مرد 60 ساله دارم اشك مي ريزم كاش انسانيت تو را يك در صد جامعه ما داشتند . آنوقت روزگارمان عوض مي شد فاطمه زهرا اجرت را بدهد . كه علي وار عمل كردي.اشكهاي من نثار خاك پاي تو انسان.
  • محمد IR ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    23 1
    تمام زندگیمان نثار خاک پای مادرانمان
  • حامد 171 IR ۲۰:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۸
    12 0
    باز هم شيشه باز هم مواد مخدر باز هم قتل و جنايت واقعا كسي نيس جلو مواد رو بگيره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین