زهرا خدایی
نطق آتشین مرسی در میدان آزادی التحریر در روز جمعه جدای از آنکه هر بینندۀ بیطرفی را درگیر احساس و هیجان رئیس جمهور جدید و مردم می کرد، حاوی نکات کلیدی و مهمی بود. تأکید بر دولت مدرن، دولت مدنی-ملی و قانونمند، مبارزه با فساد و تبعیض، حمایت از زراعت و کشاورزی و حتی توریسم هرچند مفاهیم تازه ای برای روسای جمهوری که قدرت را در دست می گیرد، نیست، اما نحوۀ بیان آن با فریادهای بلند هیجانی، به همراه سوگند برای اجرای آن، این تصور را به هر بیننده و یا شنونده ای را القاء می کرد که رئیس جمهور جدید در این راه بسیار قاطع است و هیچ مانعی جلودار وی نخواهد بود. اما آنچه بیش از همه نطق مرسی را برجسته می نمود، تأکید بر قدرت، انتخاب و مشروعیت مردم بود و اینکه هیچ قدرتی بالاتر از قدرت مردم وجود ندارد. مرسی با هیجان تمام، محافظان را دور کرد و کت خود را کنار زد تا به مردم نشان دهد، رئیس جمهوری از جنس مردم است و در مسیر ریاست جمهوری اش به مردم پناه می آورد.
در هر حال آنچه که در نطق مرسی بیش از همه در کانون توجهات قرار گرفت، پناه آوردن مرسی به مردم، به یاری طلبیدن آنها برای تداوم انقلاب و به زبان بی زبانی مقابله با قدرت بلامنازع نظامیان بود. اینکه توان رئیس جمهور برای اجرایی کردن وعده ها تا کجا همراهی مردم و کنارآمدن ژنرال های ارتش را به دنبال خواهد داشت، پرسشی است که خبرآنلاین در گفتگویی با جواد صالحی، کارشناس مسائل سیاسی در مرکز مطالعات خاورمیانه و مدرس دانشگاه آن را مورد بررسی قرار داده است که می خوانید.
این فرضیه وجود دارد که روند انتقال قدرت با توافقاتی میان اخوان المسلمین و نظامیان صورت گرفته است. سطح این توافقات چقدر است و تا چه میزان می تواند بر روندهای آینده تأثیرات مثبت و یا منفی داشته باشد.
فضای مصر فضای چندپاره ای است که نیروهای سیاسی و اجتماعی هر کدام پایگاه خاص خود را دارند؛ اخوان با توجه به تجربۀ تاریخی خود مجموعه ای از اهداف و ملاحظات را مطرح می کند و با آن از جامعه حمایت می کند. اما این بدان معنا نیست که کلیت فضای سیاسی در اختیار اخوان المسلمین باشد، ارتش و نیروهای نظامی به واسطۀ سابقۀ تاریخی که در مصر دارند، توانستند خود را به عنوان نیروهای ملی در افکار عمومی جا بیندازند. از زمان ناصر و حتی بعد از آن سادات و مبارک، درست است که یکسری انحرافاتی در رفتار سیاسی نظامیان شاهد هستیم که به اقتدارگرایی ختم شده است، اما در کل مردم، ارتش را به عنوان نیروهای منجی، ملی و وفادار به ملت می شناسند. لذا من اعتقاد دارم فضای سیاسی مصر، فضایی است که در آن ارتش نقشی بسیار مهم، اثرگذار و موثری دارد که هیچ نیروی سیاسی نمی تواند آن را نادیده بگیرد، به خاطر همین پایگاه است که اخوان المسلمین با آنها لابی و رایزنی می کند و در بسیاری از موارد دست به تعامل با ارتش زده است.
آیا این دو جریان می توانند رو در روی یکدیگر قرار گیرند؟
اینکه اقدامات ارتش برنامه ریزی شده و یا در چهارچوب حصر اخوان المسلمین است، طبیعتاً این ملاحظات در عرصۀ سیاسی قابل تأمل است. به همان میزان که ارتش تلاش می کند از منظر دیپلماتیک و سازوکارهای بوروکراسی اهداف خود را پیش ببرد، اخوانی ها نیز تلاش می کنند در همین فضا بازی کنند. یعنی به نظر من هم رفتار ارتش از منظر بوروکراسی و هم اخوان المسلمین با نگاهِ تجربه گرایانه و عملکردی به فضا، بیش از همه یک تعامل سیاسی است که هر دو بازیگر چشم به واقعیات دوخته اند.
انحلال مجلس پیش از دور دوم انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا اخوان زیرِ بار برگزاری انتخابات مجدد پارلمانی می رود؟ و یا اینکه می تواند همان مجلس را دوباره عَلَم کند؟
وضعیت سیاسی طبیعتاً در هر جامعه ای ناشی از تعامل و یا دادوستد میان نخبگان سیاسی است. نشد در عرصۀ سیاسی وجود ندارد. من معتقدم بعید است که ارتش از مواضع خودش- که با اتکاء به قانون است- در مورد منحل شدن مجلس عقب نشینی کند، اما شاید در حقیقت اخوان المسلمین تلاش کند از طریق انتخابات دوباره، مجدداً اهداف و یا نمایندگان خود را در همان سطح وارد مجلس کند. در اینکه آیا این انحلال می تواند جلوی خواست مردم را بگیرد و یا نه و یا اینکه اخوان المسلمین با این پدیده نوعی بازگشت و یا عدول از مواضع خواهد کرد، من اعتقادی به این مسئله ندارم و بر این باورم که اخوانی ها بیش از آنکه برای بازگشت نمایندگان به مجلس سماجت کنند، سعی می کنند از سازوکارهای دیپلماتیک برای حل موضوع بهره بگیرند.
سیستم اقتصادی که اخوان المسلمین می خواهد آن را در پیش بگیرد، همان اقتصاد بازار آزادی است که در زمان سادات آغاز شد و در دوران مبارک شکل جدی تر به خود گرفت، آیا این سیستم تنها مسیری است که می تواند اقتصاد مصر که در لبۀ پرتگاه قرار دارد را به سمت توسعه پیش ببرد؟
جامعۀ مصر با مشکلات اقتصادی زیادی روبروست. فقدان اقتصاد پایه دار، جمعیت جوان، انتظارات فزاینده، بیکاری، تورم از جمله دغدغه هایی بوده که در دورۀ نوسازی جدید مصر برای همۀ نخبگان مطرح شده بود، چون منابع درآمدی دولت مصر برخلاف کشورهای حاشیۀ خلیج فارس که متکی بر اقتصاد رانتیر است، بیشتر اقتصاد توریستی، سرمایه گذاری خارجی و صنایع است طبیعتاً در این فضا اقتصاد باز به مراتب جواب بهتری می دهد.
هم اکنون صرفنظر از تجربۀ قبلی که در جامعه وجود داشت، گرایش خیلی ها ملاک عمل نبوده است؛ همگان از عملکرد و یا نتایج ماندگاری که در جامعه به چشم می خورد اعم از شکاف ها و نبود درآمدها انتقاد داشتند. اما هم اکنون به نظر من هم برای دولت و هم برای اخوانی ها که به قدرت رسیده اند بیش از اینکه تغییر نگاه قابل توجه باشد، در حقیقت بازگرداندن ثبات به عرصۀ اقتصادی مصر است. به خصوص آنکه چالشهای اقتصادی کشور را دروضعیت خطرناکی قرار داده است؛ کشور 50 درصد از درآمدهای مربوط به توریسم خود را از دست داده است؛ فرار سرمایه ها در مصر در حال تشدید است، سرمایه های خارجی برای ورود به مصر احساس امنیت ندارند و خود به خود برای خروج از این شرایط اولین مأموریت اخوان المسلمین در وهلۀ اول ایجاد تثبیت است.
دوم ارائۀ راهکارهایی است که بتواند منابع درآمدی کشور را افزایش دهد تا بتوانند به موضوعاتی از جمله فقر و افزایش رفاه در جامعه بیندیشند. ولی اینکه رویکرد اقتصاد آزادی که اخوانی ها اتخاذ کردند درست است یا نه، طبیعتاً چون چهارچوب های الگوهای اسلامی در منطقه که شاهد آنیم هیچ کدام به طور منحصر به فرد الگوی اقتصادی ارائه نداده اند که قابل توجه باشد و در واقع الگوهای موجود ترکیبی است از سوسیالیسم و لیبرالیسم و یا الگوی دولت رفاهی، من فکر می کنم اخوانی ها الگوی ترکیه را مدنظر قرار دهند که توانسته اقتصاد این کشور را تکان بدهد و با توجه به قرابت های فکری و اندیشه ای که بین این دو کشور به وجود آمده است، طبیعتاً از نظر شکل نیز تداوم همان الگوهای رایج در مصر مدنظر است. یعنی بعید می دانم که آقای مرسی بخواهد از آن شکل فاصله بگیرد. ممکن است از نظر عملکردی تفاوت هایی را شاهد باشیم ولی تغییرات بنیادی را شاهد نخواهیم بود.
26351
نظر شما