هالیوود بر خلاف آنچه سالها تبلیغ شده و در اذهان رواج پیدا کرده، و بر خلاف شعارهایی چون «هنر برای هنر» و «هنر برای سرگرمی» سینمایی به شدت ایدئولوژیک است. در این سینما همین ایدئولوژی در قالب ژانرهای گوناگون از کمدی رمانتیک گرفته تا وسترن ریخته شده و به مخاطب عرضه میشود. در واقع هالیوود ایدئولوژی مورد نظر خود را در قالب سرگرمی به مشتریهایش ارائه میدهد. داستان و ماجرای این ایدئولوژی هم کاملاً روشن و مشخص است.
از سه، چهار قرن پیش که پیوریتنها به عنوان مهاجر قدم بر خاک آمریکا گذاشتند، ایدئولوژی خاص خود را که مبتنی بر آخرالزمانگرایی بود دنبال میکردند. ایدئولوژی که اصل و اساس آن بر پایه انتظار بازگشت مسیح موعود با شرط ایجاد سرزمین اسرائیل و پیروی از عقاید صهیونی بنا شده بود. امروز هم شاهد هستیم که اخلاف پیوریتنها که همان اوانجلیستها باشند بر این کشور حکومت میکنند. ایدئولوژی فوق برای افرادی که پا به قاره جدید گذاشتند از نان شب هم واجبتر بوده و هست. این افراد آمریکا را همان سرزمین موعودی میبینند که باید زمینه ظهور مسیح را فراهم کند.
این زمینه چیزی نبود جز تشکیل سرزمین اسرائیل و در پی آن فراهم ساختن سایر مقدمات این ظهور از جمله بازسازی معبد سلیمان و دست آخر رسیدن به منظور نهایی یعنی آرماگدون یا همان نبرد آخرالزمان و برای ایدئولوژی مسئله «هولوکاست» یک نقطه و فرضیه کلیدی به شمار آمده و در واقع فصل مشترک و محور پیوند ایدئولوژی صهیونیستهای مسیحی و یهودی محسوب میگردد. همان فصل مشترکی که اساساً حضور رژیمی به نام اسرائیل را توجیه میکند. توجه کنید که برپایی اسرائیل همان فصل مشترک یاد شده است.
این ایدئولوژی در جزء جزء زندگی این افراد جریان داشته و دارد. پس نباید از مشاهده رد پای آن در هالیوود تعجب کنیم. هالیوود را اشراف مهاجر و سرمایهداران یهودی پایهگذاری کردند که به نوعی دیگر مبلغ این ایدئولوژی صهیونی بودند. شما به فلیمهای شخصی مثل گریفیث نگاه کنید، از «تولد یک ملت» گرفته تا «تعصب» تا این موضوع را به عینه مشاهده نمایید. طبیعی است که امروز دستاندرکاران و گردانندگان هالیوود همچنان این خط را دنبال میکنند و مخصوصاً بعد از شروع هزاره سوم نمود واضحتری پیدا کرده است.
در عقاید این افراد شروع هزاره سوم مقارن با ظهور عیسیمسیح و بروز جنگ آرماگدون معنی میدهد. درست است که این پیشبینی محقق نشد اما هالیوود همچنان این عقیده را دنبال و بر آن پافشاری میکند. آنها در این سالها حتی پای عصیانگرترین سینماگران را هم به ماجرا باز کردند. آخرین آنها کوئینتین تارانتینو بود که با فیلم «حرامزادههای بیآبرو» داستانی دیگر از قضیه هولوکاست را به تصویر کشید. این نشان میدهد که هالیوود با همه توش و توان خود برای تبلیغ تفکرات صهیونی - تحت لوای هولوکاست - قدم به عرصه گذاشته است. این سادهاندیشی محض است اگر ما با وجود این همه تأکید و نشانه، هولوکاست را موضوعی بیارتباط به خودمان دیده و بگوییم به ما ربطی ندارد. آنها با تکیه بر همین ایدئولوژی آیندهای بسیار هولناک برای جهان بشریت پیشبینی کردهاند.
وقتی بیش از یک هزار و پانصد کانال تلویزیونی در ایالات متحده آمریکا تحت نام «تی وی اوانجلیستها» مشغول فعالیت هستند، ما نمیتوانیم و نباید این قضیه را امری ساده و بیارتباط به خودمان فرض کنیم. توجه هالیوود به فیلمهای هولوکاستی دقیقاً از همین نگاه سرچشمه میگیرد. این توجه همیشه در هالیوود وجود داشته است و از مورد توجه قرار گرفتن فیلمهایی چون دهفرمان، بنهور، برباد رفته، اکسدوس و ... میتوان به این توجه پی برد.
این ایدئولوژی چیزی نیست که بتوان آن را به سادگی تحلیل کرد. هولوکاست فقط بخشی از این ایدئولوژی است. بخش دیگر تبلیغ لیبرال سرمایهداری و همچنین توجه به آخرالزمان و منجی است و ما به وضوح شاهد هستیم که این منجی در فیلمهای هالیوودی آمریکا (حتی تحت عنوان رویای آمریکایی) معرفی میشود. این جریان همیشه بوده و هست، با این تفاوت که آمریکاییها آن را بعد از آغاز هزاره سوم جدیتر دنبال میکنند. درست برعکس ما که همه چیز را در این طرف دنیا به شوخی گرفتهایم.
نظر شما