به گزارش خبرآنلاین محمود احمدینژاد در گفتگویی تلویزیونی با چهار خبرنگار و فعال رسانهای فرانسوی در پاسخ به سوالی که با اشاره به برگزاری شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران پرسیده بود چگونه میشود از ظرفیتهای این جنبش برای غلبه بر کارشکنیهای صهیونیسم بینالملل و نظام سلطه و ایجاد تحولات ساختاری در جهان به نفع عدالت و آزادی بهره گرفت، اظهار داشت: نظم فعلی حاکم بر جهان باید به صورت زیربنایی تغییر کند.
اهم سخنان رییس جمهور در ادامه به نقل از پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری میآید:
- تغییر نظم حاکم بر جهان احتیاج به یک انقلاب دارد. معنای این حرف انقلاب به معنای درگیری و خونریزی نیست، بلکه تحولی اساسی در نوع نگاه به انسان، جامعه انسانی، سیاست و عرصه بینالملل است که باید به طور مبنایی صورت گیرد.
- شکلگیری جنبش عدم تعهد خود بخشی از تحقق این هدف است، اما نمیشود تنها با اتکا به این جنبش همه روابط انسانها و جوامع انسانی با یکدیگر را اصلاح کرد، بلکه باید همه مردم، صاحبنظران و سیاسیون به این نتیجه برسند که وضع موجود به زیان آنها است و ما نیازمند دنیای بهتری هستیم.
- اقداماتی مثل قطع رابطه با دلار و شکستن هژمونی نظام سلطه، گامهابی اساسی هستند که ایران در عرصه عمل به آنها پیشگام بوده، اما باید بپذیریم که راهی طولانی در پیش است.
- بانکهای اروپایی باید کسانی را که عوامل اصلی بحران اقتصادی فعلی هستند، به عنوان بدهکار معرفی و تعقیب نمایند، چرا که در حال حاضر وضعیت این گونه است که کسانی که عملکرد آنان منشأ وقوع بحران اقتصادی شده، در حاشیه قرار گرفته اند و هزینه تلاشها برای مهار بحران به جیب تودههای مردم تحمیل میشود.
- سیاستمداران اروپایی باید عوامل اصلی بروز بحران اقتصادی را که شرکتهای بزرگ اقتصادی هستند، معرفی نمایند و هزینههای تلاش برای مهار بحران را از طریق واگذاری ثروتها و سهام این شرکتها تأمین نمایند، اگر نه ادامه روند فعلی و تحمیل این هزینهها به مردم عادی منجر به بحرانهای اجتماعی خواهد شد.
- براساس عهدنامه برتون وودز قرار بود دولت آمریکا در برابر انتشار هر 35 دلار، یک اونس طلا ذخیره کند تا از خلق داراییهای کاغذی کاذب جلوگیری شود اما در فاصله سالهای 1970 تا 1973 به طور یکطرفه این معاهده را لغو کردند. پس از این اقدام دولت آمریکا سفتهبازی و مبادله پول، رواج گستردهای پیدا کرد و حجم داراییهای کاغذی نزد عدهای افزایش قابل ملاحظهای یافت.
- امروز اقتصاد دنیا بیمار اجرا و عامل این بیماری نیز سیستم بانکی موجود در عرصه جهان است که عامل و بهانه خلق ثروت کاذب می باشد و باید این رویه از اساس تغییر کرده، خلق داراییهای کاذب ممنوع شده و پول ارزش واقعی خود را باز یابد، آن وقت است که به نقطه تعادل خواهیم رسید و هرکس به اندازه تلاش و تولید خود، سود خواهد برد.
- جمهوری اسلامی ایران در این راستا طرح اصلاح نظام بانکی را در دست بررسی دارد و امیدوارم تا قبل از پایان امسال اجرای آن آغاز شود. البته این کار سختی است چرا که عدهای از درآوردن پول مفت و بیزحمت خوششان میآید و در برابر هر اقدامی برای اصلاح این رویه مقاومت خواهند کرد.
- متأسفانه اندیشههای استعماری همچنان در ذهن برخی سیاستمداران اروپایی وجود دارد و آنان خیال میکنند، صاحبان دنیا هستند. تجارت مسیری دوسویه است. اساساً ادبیات تحریم، بیادبانه و توهینآمیز است؛ چرا که در دنیا همه به یکدیگر نیاز دارند و اینکه کشوری از فروش کالا و خدمات به کشور دیگر امتناع ورزد تا به این واسطه فشاری سیاسی بر آن کشور وارد شود تا از حقوق خود دست بردارد، به هیچ وجه منطقی و عاقلانه نیست.
- تحریمکنندگان، ملت ایران را نمیشناسند. آنان در ذهنیتهای غلط خود اسیرند و آرزو دارند مانند دیکتاتورهای 2 هزار سال پیش بتوانند بر جهان فرمانروایی کنند، اما نمیدانند که نمیتوانند با ملت ایران چنین رفتاری داشته باشند.
- ایران با فرانسه روابط اقتصادی خوبی داشت و با وجود آنکه این کشور از تجاوز صدام به ایران و پیش از آن از رژیم پهلوی در ایران حمایت کرده بود، هیچگاه اقدامی یکطرفه علیه فرانسه مرتکب نشد، اما تحریم ایران از سوی این کشور باعث وارد آمدن آسیبهای بزرگ به اقتصاد خودشان شد.
- ملت ایران از رفتارهای یکجانبه کشورهای غربی متعجب است و از خود میپرسد آیا این کشورها متوجه نیستند که ارتکاب چنین اقداماتی در مقابل ایران، آنان را متحمل چه زیانهایی میکند. ایران سالانه بیش از 40 میلیارد دلار با اروپا تجارت داشت که امروز این روند به حدود نصف رسیده است و نتیجه آن بیکاری گسترده در اروپاست.
- دولت آمریکا به دلایلی که خود بهتر از هر کسی به آن واقف است، از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل نظام برآمده از آن ایستاد و در همان روزهای آغازین تشکیل جمهوری اسلامی رابطه خود را به طور یکجانبه با ایران قطع کرد و از 32 سال پیش به این سو رابطه اقتصادی ایران و آمریکا تقریباً نزدیک به صفر بوده است.
- وقتی دولت آمریکا که هیچ رابطه اقتصادی با ایران ندارد، بحث تحریم را پیش میکشد، این به معنای تحریم سایر کشورهایی است که با ایران رابطه اقتصادی دارند و این مصداقی از همان اخلاق و نگاه به جوامع انسانی است که ایران تأکید دارد باید از اساس اصلاح شود.
- حضور برخی کشورها نظیر فرانسه در این معادله تعجببرانگیز است. در سوابق تاریخی روابط ایران و فرانسه نکته منفی وجود ندارد و برای ایرانیان جای سوال است که چرا دولتمردان فرانسه از سیاستی تبعیت میکنند که دیگران آن را تنظیم کرده و هیچ سودی برای آنان ندارد.جمهوری اسلامی ایران از تحریم استقبال نمیکند، اما هیچگاه نیز اجازه نخواهد داد، سیاستها و خواستههای دیگران به او تحمیل شود.
- همه باید به سویی برویم که جهان از دست حزب صهیونیزم جهانی کوچک اما سیطره یافته بر مراکز قدرت و ثروت نجات یابد. امروز تعاملات در عرصه بینالمللی کاملاً روشن گشته و آشکار شده است که رهبران این حزب کوچک تصمیمات و خواستههای خود را به رهبران اروپایی تحمیل میکند، چنانکه جنگهای اول جهانی را به اروپا تحمیل کردند و چنانکه امروز این کشورها را وادار به پذیرش تصمیمات غلط خود میکنند، اما مطمئن هستم به زودی جهان از دست صهیونیستها نجات خواهد یافت.
- رسانه یکی از مهمترین پدیدهها و مسائل امروز زندگی بشر است. انسان بدون رسانه نمیتواند زندگی کند و نیازمند ارتباطات است؛ انسانیت انسان در عرصه ارتباطات است که متبلور میشود و کسی که با دیگران ارتباط نداشته باشد، نمیتواند ویژگیهای انسانی خود را به منصه ظهور برساند.
- اصل ماهیت رسانه همچون ثروت و قدرت پدیدهای مبارک است که اگر در خدمت صلح، پیشرفت و رفاه بشر باشد، بسیار مفید است . اگر رسانه نیز مثل ثروت و قدرت در اختیار افراد ناصالح قرار گیرد که از آن برای کسب قدرت استفاده کنند، همین وضعیتی ایجاد میشود که امروز در دنیا حاکم است.
- وقتی رسانهها در استودیوهای خود صحنههای جنگی دروغین خلق میکنند، تا عدهای را علیه عده دیگر تحریک کنند، در حالی که مردم از حقیقت و واقعیت ماوقع بیاطلاع هستند، این خیانتی بزرگ و سوء استفاده از رسانه است.
- نگاه مادی صهیونیستها قداست رسانه را از بین برده و امروز رسانهها دیگر تنظیمکننده روابط انسانها با یکدیگر نیستند، بلکه به ابزاری برای سلطه و کسب قدرت تبدیل شده اند و باید همه تلاش کنیم تا رسانه را از چنگال قدرت طلبان نجات دهیم .
- بخش مهمی از اتفاقاتی که پیرامون واقعه 11 سپتامبر رخ داده و انعکاس یافت، صرفاً یک عملیات رسانه ای بود. اگر جنبه رسانه ای این اتفاق واقع نمی شد امروز نیروهای آمریکایی در افغانستان ، عراق و خلیج فارس حضور نداشتند.
- وقتی اعلام شد 3 هزار نفر در نتیجه حملات 11 سپتامبر کشته شده اند همه ناراحت شده و با خانواده های کشته شدگان ابراز همدردی کردند اما وقتی انسان به عملیاتی رسانه ای که با محوریت این حملات طراحی و اجرا شد نگاه می کند، رابطه این اتفاق با اشغالگری های پس از آن را در می یابد؛ آیا می توان به بهانه کشته شدن 3 هزار نفر به دو کشور حمله کرد و در نتیجه آن بیش از 1 میلیون نفر را کشته و میلیونها نفر دیگر را آواره کرد؟
- رسانه هایی که در ماجرای 11 سپتامبر به آن شکل گسترده به تحریک عواطف و احساسات عمومی پرداختند چرا امروز درباره بیش از یک میلیون نفری که تاکنون به بهانه آن حادثه کشته شده اند، سکوت محض اختیار کرده اند؟
- پیشنهاد سال گذشته من برای تشکیل کمیته حقیقت یاب مستقل از حادثه 11 سپتامبر فرصتی تاریخی برای رییس جمهور آمریکا بود. این فرصتی بی نظیر برای آقای اوباما بود تا نشان دهد که مستقل بوده و جزیی از سناریویی که در آمریکا از سالها قبل در حال اجرا می باشد، نیست. قبول دارم که اوباما خیلی تحت فشار است ولی این پیشنهاد فرصتی برای او و کاملا به نفع او بود تا با تشکیل یک کمیته حقیقت یاب عوامل ارتکاب حملات 11 سپتامبر را به صورت مستند شناسایی و معرفی کند.
- امروز دولت آمریکا اصرار دارد ادعاهای او درباره حملات 11 سپتامبر بدون آنکه در هیچ مرجع مستقلی مورد ارزیابی و حقیقت سنجی قرار گیرد از سوی همگان پذیرفته شود اما این رویه درباره حادثه ای که مبدا تحولات و تاریخ جدید بوده است، قابل قبول نخواهد بود.
- چرا سردمداران سلطه تا این حد بر روی موضوع هولوکاست حساسیت و تاکید دارند؟ در حالی که معمولا سیاستمداران خیلی به گذشته و تاریخ توجهی نمی کنند . دلیل این حساسیت آن است که هولوکاست بهانه ای برای تاسیس رژیم صهیونیستی و یک عامل فعال در محیط سیاسی است . نقطه اتکاء رژیم صهیونیستی، هولوکاست است که اگر آن را از این رژیم بگیریم فلسفه وجودی اش از بین رفته و همه معادلات سیاسی ترتیب داده شده بر اساس آن در عرصه بین المللی بهم خواهد خورد .
- به زودی تعصبات مذهبی کنار گذاشته خواهد شد و حقیقت مذهب، یعنی پاکی ، توحید ، عدالت و عشق بروز می کند و همین که امروز نگاه انسان ها در حال جهانی شدن است و از مرزهای قبیله و طایفه خود عبور کرده اند نشانه آن است که اختلافات بین انسانها و جوامع انسانی در حال محو شدن است.
- یک نشانه برای اثبات این ادعا آن است که امروز بنده و شما با مذهب و نژاد متفاوت در کنار یکدیگر نشسته و حرفها و احساسات یکدیگر را درک می کنیم و احساس می کنیم در یک جبهه قرار داریم و دشمنان ما مشترک هستند. این وعده خداست که همه مرزها بین انسانها برداشته خواهد شد و به زودی وعده محقق خواهد شد.
17219
نظر شما