سحر صبح پنجشنبه نزده بود که یک دوست وب گرد و شب بیدار از اهانت به سخنگوی وزارت خارجه در نیویورک خبر داد و از انتشار فیلمی که به سرعت در یوتیوب کلیلک میخورد. تا ظهر پنجشنبه چند ورژن از این فیلم را دیدم و هربار تاسف خوردم.
فارغ از پست دیپلماتیک رامین مهمانپرست، او یک ایرانی هموطن بود که در خارج از کشور به او اهانت شد. فارغ از اینکه آیا از او رفتاری سرزده که جمعی به خود اجازه برخورد با او را بدهند – مثل اینکه از محوطه امنیتی تعیین شده خارج شده یا برای راستی آزمایی حضور منافقانه مجاهدین اطراف هتل ایرانیان مقیم نیویورک، گشتی در آن اطراف زده است – صرف اهانت به وی تالم برانگیز بود.
این تاسف نه از سر حس ترحم است و نه برآمده از نگاه پان ایرانیست و خدای نکرده انگهای مکتب ایرانی! مگر نه اینکه ما برای اهانت به یک زن مسلمان در جریان تظاهراتهای خیابانی مصر بیانیه صادر میکنیم و یا شاعره بازداشتی در بحرین را در بیلبوردهای خیابانیمان به عنوان یک مبارز مسلمان نشان میدهیم؟ و همه اینها از روی هم دردی و هم دینی است. مگر نه اینکه برای قلیخان و تاجیک و که و که.... به عنوان یک ایرانی مظلوم در دول خارجی، فریاد برمیآوریم؟ پس چرا برای اهانت به یک هموطن که ملبس به ردای یک دیپلمات و نماینده کشورمان در یک کشور خارجی است سکوت کردهایم؟
چطور وقتی یکی از دیپلماتهای ما در برزیل دچار «تفاوت فرهنگی» شد، همه رسانههای خارجی این موضوع را در بوق و کرنا کرده و بر تنور بی آبرو کردن دستگاه دیپلماسی ما دمیدند؟ اما با گذشت چهار روز از اهانت به سخنگوی دستگاه دیپلماسی ما مسئولان امر مهر سکوت بر دهان دوختهاند؟ مهانپرست به توضیح کوتاهی اکتفا کرده و تنها از بیتفاوتی پلیس امریکا گلایه کرده اما نه وزارت خارجه بیانیهای صادر کرده و نه صالحی از سخنگویش دفاعی داشته و نه حتی رئیسجمهور به عنوان رئیس هیات ایرانی سفر کرده به آمریکا در همان یک روز پایان سفرش در اینباره موضع گیری کرد! چطور وزارت خارجه ما وقت دارد که برای خروج نام منافقین از لیست گروههای تروریستی آمریکا بیانیه بدهد – البته با تاخیری 24 ساعته- اما فرصت نمیکند در قبال اهانت به سخنگویش از سوی افراد منتسب به منافقین موضع گیری کند؟
/2929
نظر شما