یادداشت "هشت گرگ گرسنه" از اصولی سخن می گوید که در روزنامه نگاری ما غایب است. در این متن به ویژگی های یک سردبیر و دبیر شایسته برای روزنامه های تراز بالا اشاره شده است.

یک نشریه خوب در همه سطوح خوب است و محال است با حضور دبیران یا سردبیر کم تجربه، نشریه ای موفق منتشر شود.

اما ویژگیهای یک دبیر شایسته برای روزنامه های تراز بالا (و به اصطلاح ورزشی ها : لیگ برتر) چیست ؟
1- او پله های رشد را به تدریج طی کرده است و سابقه مشخصی در نشریات و روزنامه های دیگر دارد. حالا که مثال لیگ برتر را زدیم باید مثال فوتبالی هم بیاوریم : یک بازیکن فیکس تیم مثلا پرسپولیس، قبلا در تیم های پایین تر یا حتی تیم نوجوانان همان باشگاه توپ زده است. سپس در تیم پرسپولیس، نیمکت نشین بوده است تا بالاخره پس از کسب تجربه، بازیکن فیکس شده است. دبیری که پیش نیازها را طی کرده باشد و رشد منطقی یافته باشد قاعدتا با کارکردها و قالب های روزنامه نگاری آشناست. یعنی خبر مینویسد، مصاحبه های جانانه ای میکند، خودش دست به قلم است و... .

2- او در حوزه تخصصی خودش با سوادترین و با اطلاع ترین فرد نشریه است. اگر یک سردبیر نداند که تفاوت WTO با GATT چیست شاید حرجی به او وارد نباشد -که به نظر من هست- اگر او از پیچیدگی های ژئوپلیتیکی منطقه بالکان کم اطلاع باشد، اگر تحلیلی دقیق از آینده همکاریهای فضایی امریکا، روسیه و اروپا نداشته باشد، اگر نتواند قهرمان آینده باشگاههای اروپا را حدس بزند خیلی به او انتقاد وارد نیست اما اگر این مسائل را به ترتیب دبیران اقتصاد، سیاسی یا بین الملل، دانش و ورزش ندانند، کمیت آن روزنامه لنگ خواهد بود. متاسفانه در بسیاری از نشریات و روزنامه های ما این ضعف موجود است. به همین جهت مصاحبه تخصصی با دبیران، قبل از انتصاب آنان ضرورت دارد تا خیالمان جمع شود که یک فرد مطلع بر مصدر امر قرار میگیرد.

3- او با نخبگان و چهره های حوزه تخصصی خود آشنا و مرتبط است. دفترچه تلفن او یا حافظه تلفن همراهش پر از نام افراد مشهور و صاحبنظر است که حکایت از ارتباط و آشنایی او با آن چهره ها دارد. وقتی قرار است خبری درباره قصد دولت برای کاهش نرخ ارز منتشر شود بلافاصله با چند متخصص تماس میگیرد. چارچوب های کلی را در میآورد و قالبهای لازم (خبر، تحلیل، یادداشت، گزارش، گزارش خبری، گفت وگو و ... ) را به همکاران سفارش میدهد. یکی ازشاخص هایی که دبیرسرویس را از خبرنگاران گروهش متمایز می کند سطح این کارشناسان است ؛ او با کارشناسان قدرتری آشنایی و ارتباط دارد.

4- توانایی خلق سوژه، ارائه نقشه راه (کلی و جزئی) و ازآنها مهمتر تدوین استراتژی و سیاست، تعیین اولویت های خبری - تحلیلی و موضوعات یا جغرافیای مورد تاکید نشریه را دارد.

5- فرد با تجربه ای است که از خبرهای بزرگنمایی شده جا نمی خورد. تبعات تیترها و مطالب را می داند و بی گدار به آب نمی زند. او ضمنا میداند در چه نشریه ای کار میکند و لذا با اقتضائات آن نشریه همراهی می کند، نه آنکه ساز خودش را بزند روزنامه و روزنامه نگار دائما درحال تاثیرپذیری متقابل از یکدیگرند و یادآور این نکته هستند که هویت جمعی ضرورتا مجموع هویت های فردی نیست. این درست که یک روزنامه با اسامی روزنامه نگاران، افکار و عقاید آنان، سوابق حرفهای و جهت گیری آنان شناخته و تعریف میشود، اما متقابلا این روزنامه نگاران -بنابر یک قاعده حرفهای- میدانند که در چه نشریه ای قلم میزنند و اقتضائات آن نشریه چیست و لذا خود را در همان چارچوب تعریف می کنند. حتی با توجه به جامعه سیاست زده ما می دانند آثار و تبعات مصاحبه با یک رادیوی خارجی یا مثلا حضور در یک مهمانی یا یک سخنرانی جنجالی یا امضا در پای یک بیانیه سیاسی، چه نتایجی برای خودشان و البته نشریه متبوع شان دارد و از این حرکت آنان چه تعریفی می شود. معمولا در نشریاتی که انسجام حاکم است و به اصطلاح «صاحب» دارد، این تعاریف به صورت مشخص، تبیین شده است و هر فرد می داند تا چه حد نماینده نشریه است و تا چه حد می تواند خودش باشد و متقابلا نشریه تا چه حد خودش است و تا چه حد جمع خودهای روزنامه نگارانش ؛ قاعده ای که بخوبی در رسانه های غربی رعایت می شود و حتی جزو آئین نامه اخلاقی- حرفه ای آنان است.[این اصول در روزنامه نگاری ما غایب است]

6- قدرت مدیریت چند همکار حاضر در گروه خود و همکاران حق التحریری را دارد و ضمنا از حقوق آنان نزد مراجع بالاتر(سردبیری و مدیریت نشریه) دفاع می کند. مدیریت البته فقط دستور دادن نیست ؛ تعامل و اقناع در کار ما اهمیت زیادی دارد و همین هاست که یک دبیر گروه را نزد خبرنگاران خود، یک سردبیر را نزد دبیران و یک مدیر مطبوعاتی را نزد همکاران خود مقبول می سازد.
علاوه براین، اقتضائات عصر حاضر ایجاب میکند خبرنگاران امروز، مولت یمدیایی باشند و با رسانه های مدرن، آشنایی، مهارت و همبستگی داشته باشند و حداقل یک زبان خارجی بدانند. چه بهتر که در چنین روزنامه ایده آلی، واحدی به نام حروفچینی یا صفحه آرایی هم وجود نداشته باشد تا اتوماسیون (که اولین نتیجه آن سرعت و چابکی است) جلوه بیشتری پیدا کند.

7- روزنامه نگاری، دامهای خاص خود را دارد که مراقبت ویژه ای را می طلبد. روزنامه نگار به دلیل ارتباط پیوسته با عالم خبر و تحلیل و اینکه به طور معمول یک روز از سایر شهروندان جلوتر است، ممکن است «علامه نمایی» کند. به عبارت دیگر ما روزنامه نگاران با این تهدید مواجهیم که دریاهایی به عمق یک سانتیمتر شویم. بنابراین مطالعه مستمر و ژرف کاوی در حیطه های خاص از الزامات کار ماست. بدون تعارف یکی از تفاوتهای اکثر روزنامه نگاران وطنی با روزنامه نگاران خارجی در همین نکته است. برخی از آنان در موضوعات خاص در قالب یک کارشناس متخصص ظاهر می شوند و می توان به آرا و نظرات آنان درباره قیمت نفت در 2 ماه آینده، مخاطرات حمله امریکا به سوریه، ضریب ریسک سرمایه گذاری درصنایع فولاد اوکراین، آینده جمعیتی چین و... استناد و اتکا کرد. آنان روندها را به خوبی می شناسند و روندها یا حوادث را مثل یک آنالیست، تجزیه و تحلیل می کنند.

8- یک سردبیر با تجربه یا یک دبیر سرویس هوشمند از خبرهایی که به عقل جور در نمیآیند، جا نمی خورد. او میداند حتی اگر روی خروجی یک خبرگزاری آمد که «دختری یازده ساله در روستای فلان شهرستان سمیرم، عنصر جدید جدول مندلیف را کشف کرد» این خبر قطعا صحت ندارد. هر چند اگر دبیران و سردبیران با تجربه ای در آن خبرگزاری بودند چنین اخباری را روی خروجی نمی گذاشتند. سردبیر باتجربه میداند که حتی اگر یک مقام دولتی و مرتبط اعلام کند که «صادرات نرم افزاری ایران رتبه اول را در جهان به خود اختصاص داد» این خبر نیز فاقد صحت است و اتفاقا رسالت نظارتی رسانهای او ایجاب می کند که این ادعا را با ارائه ارقام جهانی به چالش بکشد و تا مرز افشاگری و حتی تمسخر پیش رود تا من بعد کسی جرئت نکند برای ارائه عملکرد خود و مطرح شدن نامش یا حتی با نیت خیر «امیدآفرینی» تو خالی، به دروغ سازی از طریق رسانه ها تاسی جوید.

این سردبیر، حتی اگر یک شبکه تلویزیونی ، زیرنویس بدهد که «جنگنده های ترکمنستان، مسکو را بمباران کردند» ذوق زده نمی شود و آن را تیتر اول نمی کند زیرا می داند اولا کشوری در اندازه ترکمنستان به خود اجازه چنین حمله ای را نمی دهد و ثانیا دولت عشق آباد، مطابق تعریف بین المللی، در سازمان ملل به عنوان «بی طرف» ثبت شده است و قاعدتا فاقد ارتش گسترده است.

تفاوت سردبیران باتجربه و بی تجربه معمولا فردای همان روز آشکار می شود. یک سردبیر بی تجربه -که معمولا هدایت تیمی بی تجربه تر از خود را عهده دار است- مثالهای یاد شده را تیتر اول کرده است، در حالی که چنین اخباری در روزنامه ای که افراد باتجربه در آن حضور دارند غایب است و و یا از زاویه ای انتقادی مطرح شده است.
این ماجرا همچنان که گفته شد درباره خبرهای ارسالی از شهرستانها نیزمصداق می یابد. دفاتر سرپرستی استانی یا خبرنگاران شهرستانها برای اینکه خبر ارسالی آنها چاپ شود در بعضی اوقات تلاش می کنند با اغراق در اعداد و ارقام و تکیه بر «عنصر شگفتی» انتشار خبر خود را تضمین کنند. مثلا در خبر ارسالی خود می گویند: «چوپانی در برف کوهپایه های زاگرس، به تنهایی هشت گرگ گرسنه را با چوب دستی خود کشت».
در حالی که تحریریه مرکزی روزنامه، اگر باتجربه باشد، واکنش نشان می دهد و سرانجام آن عزیز قبول میکند که اولا چوپان تنها نبوده است، ثانیا هشت گرگ نبوده اند بلکه دو تا بوده اند، ثالثا یکی از گرگها کشته شده و دومی فرار کرده است و رابعا شلیک گلوله کار را تمام کرده است نه چوب دستی چوپانی.

کد خبر 26344

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =