مرحوم علی کردان درگذشت. این خبر به سرعت سرتاسر محیطهای سیاسی را فراگرفت، عکسالعملها متفاوت بود. بسیاری شوکه شدند و بسیاری در فکر فرورفتند، از جمله من. میخواهم اعترافی کنم، نمیدانم این اعتراف از سر شجاعت است یا سفاهت، فرقی نمیکند، من اعتراف میکنم در خیل عظیمی بودم که درحق این مرحوم و در بیانصافیها شریک بودم. حال به نقل اخبار تا گرفتن و فرستادن پیامکهای بهظاهر بانمک.
خیلی به فکر فرورفتم، با استناد به چه چیزی ما اینقدر حرف زدیم و شنیدیم؟ آیا میتوانیم در محضر عدل الهی پاسخگو باشیم؟ فردی اشتباه کرده بود، تاوان آن و تنبیه او آیا به عهده ما بود؟ اساساً ما در این بین چهکاره بودیم؟ امیدوارم این جملات را نه از سر حس مردهپرستی ایرانی، بلکه از سر اعتراف به خطا از جانب فردی که با مرگ مرحوم کردان به او تلنگری وارد شده، بدانید.
سؤالهایی ذهنم را پر کرده است، آیا او تنها کسی بود که مشکل خاصی داشت و اساساً همگی منزه از خطای او بودهاند؟ اصولاً لکهای بر دامن هیچکدام از بازیگران عرصه سیاست و اجتماع و فرهنگ و قاطبه مردم نیست؟ بیاخلاقیهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در نزد کسی از این قاطبه موجود نمیباشد؟
بله، «اخلاق» در وادی سیاست امروزه ما غریب است. هرکس و هر حرفی به راحتی میدانداری میکند. آزادانه عرض و آبروی افراد خریداری میشود. دین و اخلاق و وجدان چهکاره هستند؟ ما عادت کردهایم، ببخشید، کیلویی حرف بزنیم و داوری کنیم. آنوقت هم به اسم «شایعه است» هر سخنی و غیبتی و تهمتی را روانه بازار جانها کنیم. جالب است امروزه طایفهای هستند که میگویند برای رضایت خدا و پسند حق ما باید این موج را ولو به دروغ ایجاد کنیم، آن فلان آقا چون در خط فکری من نیست، هر سخنی در حق او شایسته است.
جالبتر آنکه آقایی با زدن تهمتهای سیاسی و اقتصادی فراوان وقتی در معرض سؤال قرار میگیرد، عملش را نه انسانی و شیطانی، بلکه خیال جلوه میدهد و میگوید نفسانیتم را بیرون گذاشتم و سخن در مسیر حق گفتم و آنوقت هم به او لقب شجاع میدهند. اخلاق کجاست؟ وجدان را با چه میسنجیم؟
امامحسین (ع) در عصر عاشورا خطاب به لشکر عمرسعد میگوید: «ان لم یکن لکم دین فکونوا احراراً فیدنیاکم» اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. کجای دین و وجدان اجازه میدهد هرچه میخواهیم بگوییم و بنویسیم و اعلان کنیم؟ نکند دینهای ما عین سیاستورزیهای ما بشود، آنگاه آن که «آن ره که میرویم به ناکجاآباد است» .
عادت کردهایم و چقدر هم زشت، که از سر سودای شهوت و قدرت و شهرت هر عملی را جایز بدانیم، آیا این جز مصداق این نیست که هدف وسیله را توجیه میکند؟ امروزه اخلاق و دین در عرصه سیاسی و اجتماعی ما غریبند و غربت مضاعف آنها اینکه عمل زشتمان را هم «خدایی» بدانیم و در راستای احقاق حق و ایجاد زمینه ظهور «حضرت حجت (ع)» بدانیم.
از درگاه داور عادل تقاضای عفو و بخشش برای خود و طلب غفران و رحمت الهی برای مرحوم کردان میکنم. «آمین»
نظر شما