بزرگ روحانی ای که درس فقه و خارج فقاهتش آنچنان مستقل و مجتهدانه بود که با شجاعت نظراتش را بیان می کرد. فقیهی که در کنار فقهش، مجتهد اخلاق بود. اخلاق را نه در ظواهر و عادات کلامی بلکه در عمل و رفتار پیاده کرده بود.
عارف اهل دلی که منبری و واعظ برجسته ای هم بود. نه عزلت نشین و گوشه گیری که صدایش به جامعه نرسد، بلکه طنین صدای دلنشینش هر هفته چهارشنبه ها در مدرسه نور و هر روز ظهر و همه شب های قدر ماه رمضان در مسجد جامع بازار دل های جوان و پیر را می لرزاند.
فقیه و عارف و واعظ متبحری که در تفسیر قرآنش، استمرار و تبیین اندیشه های کلامی و فلسفی استادانش همچون علامه طباطبائی و امام خمینی(ره) بود.
اندیشمندی که بر وجوه مختلف اندیشه سیاسی اسلام اشراف داشت و هر جا ضرورت می دید، نه در بیانی سطحی و زننده که با بیانی مسلح به آیات آسمانی و حدیث اهل بیت(ع) بن بست ذهن های سیاسی را می گشود تا راه گم نشود.
او را چگونه باید وصف کرد که مگر وجود ملکوتیان به سادگی در جملاتی ملکی می گنجد.
وقتی درس می داد، جرعه جرعه گوارای وجودت می شد و با جانت آمیخته. می گفت سطحش را آوردم پایین؛ سطح مطلب را می گفت. سطحش را می آورد پایین تا سطح ما برود بالا. هیچ وقت نگفت موفق به این کار شده است یا نه؟ ولی همه عمر در این راه مجاهدت کرد. گاهی که از ما نا امید می شد، چشم های گرد شده ما را پای منبر می دید، می گفت هی می گویند سطح مطلب بالاست، خوب تو ، سطحت را بیاور بالا.
اوج ما اما اوج او بود، او که اوج می گرفت ما هم احساس اوج می کردیم. حالا که عروج کرده بیش از هر زمان دیگری این را فهمیده ایم که دیگر اوجی نخواهد بود. فرموده اند زمین از مردان خدا خالی نخواهد شد اما نفرموده اند زمین مملو از مردان خداست. مردان خدا اندک اند و در روزگار ما اندک تر از هر زمان دیگری....
نظر شما درباره این عکس چیست؟
لازم به یادآوری است کامنت هایی که در ساعات پایانی شب ارسال می شود، تا پیش از ساعت 9 صبح روز بعد منتشر خواهد شد.
/6262
نظر شما