در روزهایی که گذشت دو خاطره بهیادماندنی دهه شصت بازگشتی دوباره داشتند: فرج الله سلحشور و فیلم هندی «قانون» با شرکت آمیتا باچان؛ همچنین سریال مشهور «روشنتر از خاموشی» ساخته حسن فتحی در پخش دوبارهاش به آنجا رسید که مجلس محاکمه شرعی ملاصدرا شکل گرفت تا حکم قتل وی به شکایت برخی اهلِ ظاهر و دستور شاه عباس صادر شود.
سلحشور با اظهار نظری توفانی در مصاحبه با سوره سینما حکم قتل شرعی فریدون جیرانی و عبدالرضا کاهانی را با نام بردن از ایشان و تعدادی دیگر از سینماگران ایرانی را بیذکر نام صادر کرد: «من شک دارم که جیرانی، کاهانی و بقیه این فیلمسازان مسلمان باشند. کسی که فیلمش باعث ترویج ضداخلاقیات شود وجوانان را منحرف کند، مسلمانی نکرده است. به حکم و حرف خدا هر کس که به مسلمانان خیانت کند و جوانان را گمراه کند، مفسد فی الارض است و خونش حلال است، این حرف من نیست فرمایش خدا است.»
فرجالله سلحشور را در دهه شصت با دو نقش متفاوت به یاد داریم؛ اولی در «توبه نصوح» که نقش یک حاجی متظاهر به دین را بازی کرد که به دلیل روبرو شدن با مرگ به مشکلات اُخرویاش آگاه میشد و دوم با «پرواز در شب» که نقش رزمندهای مخلص را بازی کرد و در پی موفقیت این فیلم و در مصاحبهای تلویزیونی اعلام کرد که ارشاد باید مجوز فیلمسازی سینماگرانی را که در کارنامهشان اثری از جبهه و جنگ نیست لغو کند که این اظهار نظر هم در آن روزگار، توفانی تلقی شد.
اکنون سلحشور در دهه 90 هم خبرساز است و این بار در هیئت یک فیلمساز نه بازیگر. البته خود را سینماگر نمیداند: «من هیچگاه خودم را سینماگر و از اهالی این سینما نمیدانم. بارها هم گفتهام سینماگران به دنبال خدا نیستند. من یک آدم مذهبی هستم که با ابزارسینما اهدافم را دنبال میکنم. متاسفم که مجبورم آثارم را از این تلویزیون و سینما که خانواده شهدا، علما و متدینین از آن متنفرند پخش کنم. شاید در آینده فیلم بسازم و در مساجد نمایش دهم.» چه ما مدافع این نظرات باشیم چه مخالفاش، نمیتوانیم از تأثیری که این سونامی رسانهای بر حس امنیت هنری و فرهنگی جامعه میگذارد غافل بمانیم. سلحشورِ اهل دین دهه شصت اکنون در نقش صادرکننده فتوا ظهوری دوباره دارد و چه بسا که برخی هم وی را در هیئت کارگردان «یوسف پیامبر» دارای چنین حقی بدانند اما میدانیم که رسیدن به چنین جایگاهی مراتب بالای فقهی و حوزوی میخواهد؛ و اگر این نبود [که منت خدای را که چنین است] شاید یزدان سلحشور نیز میتوانست حکمی مشابه را در مورد همنامِ خود به دلیل اهلِ ظاهر بودن صادر کند!
فیلم «قانون» پس از سه دهه به تلویزیون بازگشت تا یادآور هنر دوبلورهای خود باشد که این اثر نه چندان موفق سینمای بدنه هند را بدل به یکی خاطرهانگیزترین فیلمهای روزگار جوانی ما کردند. فیلمی که بسیاری از دیالوگهایاش بدل به ضربالمثل شد مثل جملات پدر «ویجی» خطاب به او که گفت اگر قرار باشد هر کس خودش اعمال قانون کند پس فرقاش در برابر قانون با یک تبهکار چیست؟ یا آن جمله مشهور: «اون کثافت مادر منو کشته بود!» که پس از انتقام فردیاش، «ویجی» و مقابل پدرش در فرودگاه [یادآور سکانسی از فیلم «بولت» با بازی استیو مک کوئین] به زبان آورد و در زبان عامه بدل شد به: «اون کثافت مادر منو کشته!»
و ملاصدرا از مجلس محاکمه جان به سلامت خواهد برد گر چه به تبعید میرود اما خنده فرشتگان شنیده میشود در باب ناکامی اهلِ ظاهر در تغییر قضای الهی و قضاوت آیندگان.
5858
نظر شما