نقش قدرت سخت و نرم در سیاست خارجی آمریکا

مصاحبه با دیوید بارسامیان:

دیوید بارسامیان فعال رادیویی ارمنی- آمریکایی، نویسنده و بنیانگذار و مدیر رادیو آلترناتیو می باشد. مصاحبه ها و مقاله های وی به طور منظم در پراگرسیو، دِنیشن و زِدمگزین منتشر می شود. او همچنین در مورد سیاست خارجی آمریکا، شرکت های بزرگ مسلط در آمریکا، رسانه، و تبلیغات صاحب نظر می باشد. بارسامیان همچنین عضو کمپین صلح و دموکراسی است. متن مصاحبه ایشان با ان ان سی(شبکه نام آوران) در ذیل می آید:
آیا می توانیم واقع گرایی را رویکرد مسلط بر سیاست خارجی ایالات متحده بدانیم؟
پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده تبدیل به هژمون جهانی شد. ذیل این نقش و در پرتو شعارهایی چون آزادی، لیبرالیسم و دموکراسی، سیاست خارجی ایالات متحده همواره با ویژگی هایی چون درون واژگونی رژیم های دموکراتیکی چون ایران، شیلی و نیکاراگوئه مشخص بوده است. از سوی دیگر حمایت همزمان از رژیم های دیکتاتوری سرکوبگری چون مبارک در مصر و نظام سلطنتی عربستان سعودی نیز از مشخصات سیاست خارجی آمریکا در دوره بعد از جنگ جهانی دوم می باشد.
به عقیده شما، آیا مفاهیمی چون ترویج دموکراسی و جنگ علیه تروریسم، صرفاً پوششی برای تعقیب منافع ایالات متحده می باشد یا دارای وجهی از واقعیت است؟
اصطلاح جنگ علیه تروریسم یک سلاح ایدئولوژیکی و تبلیغاتی به منظور توجیه سلطه طلبی اقتصادی و نظامی امریکا در سراسر جهان است. همانطور که اتفاقات اخیر در آمریکا نشان داده است، خطرات بسیار بزرگ تری از جانب شهروندان ایالات متحده این کشور را تهدید می کند تا از جانب تروریسم.
اگر ایالات متحده در سیاست خارجی خود به دنبال حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم می باشد، دلیل رفتار متمایز با کشورهای مختلف از سوی آمریکا کدام است؟
قدرت های امپریالیستی از جمله ایالات متحده، تنها در صورتی که دارای منافع اقتصادی و سیاسی باشند از مواردی چون حقوق بشر حمایت می کنند. لذا در مواردی که منافعی متوجه این کشورها نباشد، صحبت از حقوق بشر محلی از اعراب ندارد.
تا چه اندازه ایالات متحده توانسته است از جنگ در سیاست خارجی خود- برای مثال در عراق و افغانستان- سربلند بیرون بیاید؟
در تاریخ طولانی امپریالیسم، جنگ امریکا در عراق و افغانستان باید به مثابه جنایات جنگی بین المللی نگریسته شود. بر اساس مفاد دادگاه نورنبرگ، چنین جنایاتی به وضوح به عنوان جنایات جنگی بین المللی تعریف شده است. بر اساس این ملاحظه، رهبران نظامی و سیاسی آمریکا، تفاوتی با سیاستمداران و ژنرال های آلمانی که در دادگاه نورنبرگ محکوم شدند، ندارند. به اعتقاد من، ایالات متحده باید به کشورهای عراق و افغانستان غرامت جنگی پرداخت کرده و رسماً به دلیل رفتارهای خشونت آمیز خود عذرخواهی نماید.
نقش قدرت سخت و نرم در سیاست خارجی آمریکا کدام است؟
قدرت نرم نوعی ابزار تبلیغاتی برای بسط و توسعه سلطه ایالات متحده آمریکا در کشورهای خارجی می باشد. از سوی دیگر قدرت سخت برای نظم دادن به کشورهایی که از چارچوب مورد نظر آمریکا خارج می شوند و جهت ممانعت از آنچه تصمیم سازان آمریکایی «تهدید الگوی نمونه ایالات متحده» می نامند، به کار گرفته می شود.
نقش دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی آمریکا چیست؟
به قول کسینجر، دیپلماسی نوعی فراخواندن آرام دیگران به سوی جهنم است، اما با متقاعد کردن آنها به اینکه از این سواری لذت خواهند برد. کریس هاگز نقل قول کسینجر را بیان می کند اما از خریدن کتاب او امتناع می ورزد.
نظر شما در مورد واقعه یازده سپتامبر 2001 چیست؟ آیا این حادثه تنها پوششی برای اقدامات جنگ طلبانه ایالات متحده در خاورمیانه بوده است؟
در واقع ما 11 سپتامبر های زیادی داریم. برای مثال در شیلی سال 1973 و آفریقای جنوبی سال 1906.
سیات خارجی آمریکا نسبت به ایران. نظر شما در مورد این گزاره چیست؟
ایالات متحده از زمان سرنگونی متحد خود (شاه) در ایران، با جمهوری اسلامی ایران یک رابطه دشمنی داشته است. ایران با ذخایر بسیار نفت و گاز طبیعی، هدف و مقصود صنایع پتروشیمی ایالات متحده است. ایران به مثابه جزیره مقاومت در برابر سلطه طلبی آمریکا در خاورمیانه است.
آیا استفاده از رویکرد نظامی در برابر ایران، تأمین کننده منافع ایالات متحده می باشد؟
جنگ اما با شدت اندک برای دهه ها در جریان بوده است. تجاوز آمریکا علیه ایران در اشکال تحریم، ترور، هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ سایبری و حملات مرزی، در جریان می باشد و این امر نقض منشور سازمان ملل را که آمریکا نیز خود از امضا کنندگان است در پی داشته است. علاوه بر این، حمله نظامی به ایران از جانب آمریکا یا اسرائیل، تأثیرات فاجعه باری بر مردم ایران، منطقه و به احتمال زیاد سراسر جهان، خواهد داشت.
آیا بین رویکرد جمهوری خواهان و دموکرات ها در مورد سیاست خارجی ایالات متحده تفاوتی وجود دارد؟
تفاوت این دو تنها در تاکیتیک ها می باشد. اهداف کلی سلطه و کنترل جهان، از جانب بیش از 700 پایگاه نظامی آمریکا در سراسر جهان با پیوندهای عمیقی در خاورمیانه دنبال می شود.