صادق زیباکلام در بررسی شرایط سیاسی کنونی کشور با اشاره به تحریمهای اعمال شده علیه کشورمان اظهار کرد: معتقدم تحریمها مشکلات و مصائب جدی برای اقتصاد ایران به بار آورده است و همچنان این آسیبها ادامه دارد و اگر بررسی شود، مشخص خواهد شد که این تحریمها چه تاثیراتی بر کشور ما بر جای گذاشته است.
وی افزود: کمترین آسیبی که تحریمها به بار آورده این است که برای دور زدن این تحریمها، ورود کالاها، مواد اولیه و ماشینآلات با هزینهای به مراتب بالاتر از گذشته انجام میشود و همین امر موجب میشود تولید نیز در ایران گرانتر تمام شود. قیمتهای داخلی حداقل 30 درصد بالاتر از قیمتهای جهانی است و این قدرت رقابت ما را در عرصه بینالمللی کاهش میدهد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: حداقل نیمی از تورم امروز در اقتصاد ایران ناشی از تحریمهاست و اگر در آینده ابعاد تحریمها عمیقتر شود و به طور مطلق جلوی صادرات نفت ما را بگیرند، شرایط بحرانیتر نیز خواهد شد.
اهم اظهارات این استاد علوم سیاسی را در ادامه به نقل از ایسنا می آید:
• شرایط اقتصادی نامساعد بر روی طبقه اعیان و اشراف تاثیر چندانی ندارد. لایههای محروم جامعه نیز تا حدودی از طریق کمکهای دولتی مانند یارانهها تامین میشوند. در این میان طبقه متوسط بیشترین فشار را از ناحیه تحریمها تحمل میکند و عمده ضرر و زیان تحریمها متوجه طبقه متوسط جامعه، تولیدکنندگان و صنعتگران است.
• تکلیف انتخابات روشن است. در انتخابات پیشرو اصلاحطلبان شرکت نخواهند کرد؛ چراکه نه خود آنان تمایل دارند و نه اصولگرایان این اجازه را به آنها میدهند. تجربه 2 خرداد 76 و 22 خرداد 88 موجب شده است که اصولگرایان تمایلی به حضور اصلاحطلبان نداشته باشند.
• رقابت اصلی در انتخابات آتی، میان خود اصولگرایان یعنی موافقان و مخالفان احمدینژاد است، همچنان که در انتخابات مجلس نهم نیز اینگونه بود. البته اصولگرایان تلاش خواهند کرد با فضا دادن به جریاناتی مثل آقای کواکبیان و حزب مردمسالاری و شماری از چهرهها و شخصیتهای بهاصطلاح اصلاحطلب، وانمود کنند که اصلاحطلبان نیز در انتخابات شرکت دارند اما اصلاحطلبان اصلی و واقعی در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
مشایی و هاشمی شاهرودی گزینههای احمدینژاد برای انتخابات هستند
• در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، احمدینژاد در یک سو و مابقی اصولگرایان در سوی دیگر خواهند بود، اگر احمدینژاد بتواند همانند دکتر مصطفی معین در انتخابات سال 84 برای مهندس رحیم مشایی تایید بگیرد، نامزد او حتما مشایی خواهد بود و اگر نه، از آیتالله هاشمی شاهرودی به عنوان نامزد انتخاباتی حمایت خواهد کرد و در غیر این صورت نیز ممکن است صالحی (وزیر امور خارجه) یا کسی که مورد مخالفت شدید اصولگرایان نباشد را به عرصه انتخابات وارد کند.
• از سال 84 روابط آقای احمدینژاد و هاشمی شاهرودی خوب بوده است و در اختلافات، آقای احمدینژاد آیتالله شاهرودی را به عنوان حکم معرفی کرده است و متقابلا نیز ندیدهایم که آیتالله شاهرودی تعابیری چون جریان انحرافی و برخی مسائل دیگری که اصولگرایان درباره دولت مطرح میکنند، به کار ببرد. به همین خاطر اگر آیتالله شاهرودی حاضر شود به عنوان نامزد وارد انتخابات شود، احمدینژاد از او حمایت خواهد کرد.
• احمدینژاد، هاشمی شاهرودی را به ولایتی، حدادعادل، لاریجانی یا شخصیتهای دیگری که به هر حال جزو جریان اصلی اصولگراییاند و استقلالی از خود ندارند، ترجیح میدهد. البته بعید به نظر میرسد که آقای هاشمی شاهرودی بپذیرد که به عنوان نامزد احمدینژاد وارد انتخابات شود.
• نامزد اصلی اصولگرایان، ولایتی یا حدادعادل است، البته به طور صددرصد روی یکی از این دو به توافق نرسیدهاند. ممکن است سعید جلیلی نیز نامزد اصولگرایان شود و البته تمایل احمدینژاد به سعید جلیلی نیز بیشتر از ولایتی و حدادعادل خواهد بود.
• در مورد حضور جریان اصلاحطلب در انتخابات سوال این است که جامعه چقدر افرادی مانند آقای کواکبیان، حزب عدالت و توسعه و آقای راهچمنی، مهرعلیزاده، یا علیرضا محجوب را و چقدر کسانی چون سیدمحمد خاتمی، بهزاد نبوی، مصطفی تاجزاده، عبدالله رمضانزاده، حسین مرعشی یا غلامحسین کرباسچی را اصلاحطلب میشناسند؟ البته جریان اصولگرا تلاش خواهد کرد به برخی از کسانی که منتسب به اصلاحطلبان هستند، پر و بال دهد.
به جز عارف، اصولگرایان هیچ نامزد اصلاحطلب دیگری را نمیپذیرند
• در مورد عارف چند نکته اساسی وجود دارد؛ اول اینکه اگر روزی روزگاری رهبری اصولگرایان مجبور شود یک نامزد اصلاحطلب را قبول کند، با این احتمال که شوخی شوخی آن نامزد ممکن است رای بیاورد و رییسجمهور شود، حد نهایی پذیرش آنها محمدرضا عارف خواهد بود. به جز عارف، اصولگرایان حاضر نیستند هیچ نامزد اصلاحطلب دیگری را بپذیرند.
• عارف باید یک تصمیم مهم بگیرد و آن اینکه به چه عنوانی میخواهد در انتخابات شرکت کند؟ آیا به عنوان نامزد مورد اجماع رهبری اصلاحطلبان یا به عنوان شخص محمدرضا عارف؟ اگر اصلاحطلبان از او حمایت کنند، البته وضع فرق خواهد کرد، اما اگر بخواهد به عنوان شخص عارف وارد شود، حتی از ولایتی و حدادعادل هم کمتر رای میآورد. سقف رای ولایتی و حداد بیش از پنج میلیون نیست و سقف رای عارف به عنوان نامزد مستقل به دو میلیون رای نیز نخواهد رسید.
هاشمی رفسنجانی در انتخابات شرکت نمیکند
• داستان هاشمی به داستان اصلاحطلبان شباهت دارد و در انتخابات 24 خرداد 92 جزو جریان اصلاحطلب خواهد بود و معتقدم همان شرایط اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات را دارد. هاشمی رفسنجانی نیز در انتخابات شرکت نخواهد کرد.
• البته نباید از هاشمی یا خاتمی انتظار داشته باشیم که صراحتا بگویند در انتخابات شرکت نمیکنند، بلکه نظر خود را غیرمستقیم ابراز خواهند کرد و اینطور مطرح میکنند که "ما از هیچ نامزدی حمایت نمیکنیم" و این به معنای مشارکت نکردن در انتخابات است.
• درباره "پذیرفتن احمدینژاد جدید" منظور من این بود که اگر روزی شاهد تولد احمدینژاد جدیدی بشویم چه باید بکنیم؟ به فرض آقای احمدینژاد میگویند میخواهند به زندان اوین بروند و این یعنی به طور تلویحی وجود زندانی سیاسی را قبول کرده است، یا مثال دیگر، ایشان حرف از نبود آزادی مطبوعات میزند و با توقیف روزنامه شرق مخالفت میکند. سوال من این بود که ما چه واکنشی باید نشان دهیم؟ او را محکوم کنیم که چرا این موضعگیریها را میکند؟ بگوییم تو راست نمیگویی و میخواهی عوامفریبی کنی؟ مگر اصلاحطلبان جز این میخواهند؟ همه حرف اصلاحطلبان نیز حاکمیت قانون، آزادی مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی است.
• من معتقدم اگر احمدینژاد آمد و خیلی جدی این مواضع را مطرح کرد باید به او این فرصت را بدهیم که نشان دهد به آنچه میگوید اعتقاد دارد و در عمل پای دموکراسی، آزادی مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی میایستد یا نه؟ ما باید این فرصت را به او بدهیم و از همان ابتدا او را تخطئه نکنیم.
• بسیاری از کسانی که امروز حرف از دموکراسی و آزادی مطبوعات میزنند در دهه 60 خود عامل سرکوب بودند. هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، موسوی خویینیها، عبدالله نوری، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، ابراهیم اصغرزاده و... کدامیک رفتارشان در دهه 60 آزادیخواهانه و دموکراتیک بوده است؟ ما امروز به ابراهیم اصغرزاده، غلامحسین کرباسچی، محمد عطریانفر یا محمدرضا خاتمی که طرفدار آزادی بیان هستند نمیگوییم که چون در دهه 60 عامل سرکوب بودید، امروز حق ندارید دم از آزادی بیان بزنید. در مورد احمدینژاد نیز معتقدم باید همینگونه عمل کرد. باید دید او چقدر در مورد حرفهایی که میزند صداقت دارد و جدی است؟
• اگر خاتمی نامزد شود و اصولگرایان حضور او را بپذیرند - که البته محال است - خاتمی مطمئنا به همان میزان سابق رای خواهد داشت، اما امروز هیچ اصولگرایی در جریان اصولگرایان وجود ندارد که حتی ثلث (یک سوم) خاتمی بتواند رای بیاورد. البته شورای نگهبان نیز این را میداند و خاتمی را بدون تعارف و صریح رد صلاحیت خواهد کرد.
• پایگاه اجتماعی احمدینژاد البته متفاوت از خاتمی است. او حمایت بخشهای وسیعی از محرومان شهری، روستاییان و لایههای کمدرآمد را دارد، اما بر خلاف خاتمی او از حمایت بخشی از تحصیلکردهها و طبقه متوسط محروم است.
• اگر صحبت از اعتدال، میانهروی، تعقل، سعه صدر و در نظر گرفتن آینده ایران باشد، من به شدت از هاشمی دفاع میکنم و معتقدم ایشان خدمات مهمی به کشور و انقلاب کردهاند. به عنوان مثال من یکی از بزرگترین خدمات ایشان به ایران را خاتمه دادن به جنگ 8 ساله با عراق میدانم، اما اینکه در دهه 60 و 70 چرا برای آزادی بیان، حاکمیت قانون، انتخابات آزاد و آزادی زندانیان سیاسی ایستادگی نکردند به ایشان نقد جدی دارم.
• کافی است به من بگویند نه با ایسنا و نه با هیچ سایت و منبع دیگری گفتوگو نکن، یا دیگر برای فلان روزنامه یا هفتهنامه چیزی ننویس؛ کافی است بگویند که اگر تشکل یا نهادی در دانشگاه از تو دعوت کرد، در آن شرکت نکن و من "سمعا و طاعتا" اجرا میکنم. چرا من را ببرند اوین که اینها را بگویند و اینها را از من بخواهند؟ با یک تلفن 50 ریالی هم میتوانند این دستورات را بدهند و من قطعا اطاعت میکنم. چرا با بازداشت من هزینه تبلیغاتی به راه بیفتد؟ البته من خودم هم یکسری مسائل و خط قرمزها را رعایت میکنم. نذر نکردهام که سر از اوین در بیاورم!
/27220
نظر شما