زهرا خدایی
انتخابات پارلمانی اسراییل روز سه شنبه برگزار شد و نتایج طبق پیش بینی، حکایت از پیروزی شکننده و ضعیف نتانیاهو دارد. ائتلاف لیکود-اسراییل بیتنا در انتخابات تنها 31 کرسی بدست آورد؛ در حالیکه در پارلمان گذشته 42 کرسی داشت. پیروزی حزب جدید میانه رو به رهبری یائیر لاپید-روزنامه نگار سابق- و راه یافتن 18 تا 19 نماینده به پارلمان از دیگر نتایج غیرمنتظره در انتخابات بود. گفته میشود دولت آینده به رهبری نتانیاهو باید برخی از وزارتهای مهم و حساس اعم از دفاع، خارجه و دارایی را در ائتلاف با حزب جدید واگذار کند.
اما در بُعد خارجی، انتخابات در حالی برگزار شد که تحولات دو سال اخیر جهان عرب اعم از سقوط رهبران جبهۀ سازش و متحد اسراییل، جنگ 8 روزه میان حماس و رژیم صهیونیستی، بحران سوریه و آشتی فتح و حماس معادلات منطقه را پیچیدهتر کرده و در سویی دیگر آرایش کابینۀ جدید اوباما نیز نگرانیهای تازهای را برای رهبران رژیم صهیونیستی رقم زده است. ناظران و کارشناسان بر این اعتقادند که خاورمیانه در سال 2013 متأثر از تغییرات در ساختارهای سیاسی کشورها شاهد نظم جدیدی خواهد بود که نقش و جایگاه بسیاری از کشورها در آن تغییر خواهد کرد. خبرآنلاین در گفتگویی با مهدی مطهرنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و کارشناس و آینده پژوه در مسائل روابط بین الملل، انتخابات پارلمانی اسراییل، قدرت یافتن مجدد راستیهای افراطی و تأثیرات منطقهای آن را مورد بررسی قرار داده است.
به نظر میرسد به رغم پیروزی شکننده نتانیاهو، راستی های افراطی همچنان در اسراییل دارای اقبال هستند.
در اسراییل شاهد شکل گیری جبهه سه گانه میان حزب لیکود، کادیما و حزب کارگر هستیم که با توجه به پیوند میان کادیما و حزب کارگر حالتی دو قطبی میان راست گرایان و چپ گرایان ایجاد شده است. علیرغم آنکه به عقیدۀ بسیاری از صاحبنظران مسئلۀ صلح اعراب و اسراییل و یا امنیت اسراییل در کنه این معنا مورد توجه است و همچنین بحران ایران و پرونده هسته ای ایران برای دولتمردان اسراییل در جناحهای گوناگون فکری از موارد اساسی تلقی میشود اما نظرسنجیها نشان میدهد که علیرغم دیدگاه و پیش بینی صاحبنظران مسئلۀ اقتصادی برای لایههای گوناگون مردم اسراییل از اهمیت جدی برخوردار است و در آرایش تبلیغاتی دو هفتۀ اخیر در اسراییل نیز این مسئله مشاهده شد. تأثیرگذاری این مسئله موجب شده که بار دیگر احزاب مخالف حزب حاکم به دنبال ایجاد فضای گفتمانی مثبتی باشند تا با طرح مسائل اقتصادی تا حدود زیادی حزب لیکود و نتانیاهو را با پرسشهای جدی روبرو ساخته و از این طریق بتوانند زمینه ساز کسب آراء بیشتر در انتخابات اسراییل باشند. اما در تحلیل نهایی به نظر میرسد با وجود ضعف احزاب راستگرا، مردم اسراییل گرایش به رادیکالیسم را از دست ندادهاند و تلاش شده است در ارتباط با بزرگنمایی خطر تهدیدات منطقهای برای دولت حاکم بر تل آویو، زمینههای ایجاد تمایلات رادیکالیستی نسبت به نتانیاهو و حزب متبوع وی را فراهم کنند تا بتوانند اکثریت حداقل شکننده را به دست آورند. در انتخابات قبلی با وجود اینکه کادیما 29 رأی آورد و تنها یک رأی بیشتر داشت، نتوانست دولت ائتلافی تشکیل دهد و شاهد بودیم که فرایند کار به دولت نتانیاهو ختم شد. آنچه امروز لیکود به دنبال آنست ایجاد فضای مثبتی است تا با بزرگنمایی تهدیدات منطقهای به ویژه تهدید ایران برای رژیم حاکم بر تل آویو زمینههای افراط گرایی در چهارچوبهای انتخاباتی را در اسرییل فراهم سازد.
با تحولات دو سال اخیر جهان عرب و همچنین تغییرات اساسی در کابینۀ دوم اوباما که گفته میشود قرار است رویکرد جدیدی به تحولات منطقه داشته باشد، پیروزی مجدد راست گرایان در اسراییل چه تأثیری بر آینده منطقه خواهد داشت؟
اوباما براساس پارادایم قدرت هوشمندتر آمریکایی عمل میکند و دکترین او در ارتباط با مسائل خاورمیانه ترکیبی از قدرت هوشمندتر آمریکایی است که توسط جوزف نای و ریچارد آرمیتاژ کلید خورد. عملیاتی کردن در حد بالای کلمه به عهدۀ اوباما و تیم او قرار گرفته است و او بهترین شخصی بود که میتوانست قدرت هوشمندتر آمریکایی را به عنوان آئین و اصول مهم امنیتی آمریکاییها وارد میدان کند و زمینهساز فشار بیشتر بر کشورهای هدف(از جمله جمهوری اسلامی ایران) شد؛ به گونهای که هم اکنون شاهدیم که تحریمهای فلجکننده در ارتباط با ایران به گونه ای پیش رفت که با توجه به اجماع سازی قدرت هوشمندتر آمریکایی، ایران هم اکنون در بالاترین میزان فشار در سه دهۀ اخیر قرار دارد.
کابینۀ دوم اوباما تا چه میزان متفاوت از کابینۀ اول عمل خواهد کرد؟ تعامل آنها با راستیهای افراطی چگونه خواهد بود؟
آمدن چاک هگل و جان برنن و جان کری، کامل شدن مثلث قدرت هوشمندتر آمریکایی است که در نهایت موجب ایجاد فضای مثبت در جهت پیادهسازی این قدرت هوشمندتر با هزینههای کمتر برای آمریکا و بهره برداری بیشتر میشود.
و اما درباره اینکه آیا راستیهای افراطی میتوانند مانعی در راه تحرکات ایالات متحده آمریکا باشد، به نظر می رسد قدرت راستی های رادیکال، مدیریت را برای ایالات متحده سختتر خواهد کرد، اما در عین حال میتواند ابزاری قدرتمندی برای پیاده کردن نیات خاورمیانهای ایالات متحده آمریکا در باب کشورهای هدف به ویژه ایران باشد. چرا که در قدرت هوشمندتر آمریکایی ترکیبی از قدرت سخت و نرم وجود دارد و ایالات متحده آمریکا می تواند بُعد سخت افزاری تحرک علیه جمهوری اسلامی ایران را در ادبیات راست گرایان افراطی حاکم بر تل آویو مدیریت کند و بُعد نرم افزاری آن را توسط مثلت چاک هگل، جان برنن و جان کری پیش ببرد. در این چهارچوب به نظر میرسد که آنها بتوانند مکمل هم باشند علیرغم آنکه میتوانیم بگوئیم که روی کار آمدن راست گرایان افراطی در اسراییل میتواند موج مخالف با تحرک اوباما را در ایالات متحده آمریکا برانگیزد، اما اگر این موج مخالف به گونهای باشد که ایالات متحده آمریکا بتواند موج سواری خود را مبتنی بر قدرت هوشمندتر آمریکایی بر امواج راست گرایی افراطی در اسراییل سوار کند خواهد توانست در خاورمیانه پیشرفتهایی را در این زمینه داشته باشد.
من معتقدم روی کارآمدن راست گرایان افراطی در دورۀ بعدی را باید "سناریوی طوفان خشمگین" نامید. اگر سناریوی آیندۀ ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه براساس قدرت هوشمندتر دنبال شود آنچه مسلم است اینکه اسراییل میتواند نقش طوفان خشمگینی را بازی کند که در واقع قدرت نرم ایالات متحده آمریکا و ادبیات مدبرانۀ اوباما در برابر با کشورهای مانند ایران و سوریه وارد میدان شود و تهدیدات راست گرایان افراطی میتواند مکمل آن در چهارچوب پیاده شدن هوشمندتر طرح آمریکایی باشد. در عین حال اگر روی کارآمدن رادیکالهای افراطی با مدیریت خوب آمریکاییها روبرو نشود، به نفع کشورهای منطقه خواهد بود، چرا که این طوفان خشمگین زمینههای ایجاد همگرایی در منطقه را بیشتر خواهد کرد و زمینهساز ایجاد فضای مثبت در همگرایی بیشتر در این جناحها خواهد شد.
پیش از آغاز جنگ 8 روزه زمزمههای مذاکره میان حماس و رژیم صهیونیستی مطرح شده بود. چشم انداز نحوۀ تعامل راست گرایان افراطی در صورت پیروزی در انتخابات پارلمانی با طرف فلسطینی و مقاومت را چگونه پیش بینی میکنید؟
آنچه مسلم است اینکه طرف فلسطینی و اسراییل باید بر این واقف باشند که در پایان هر جنگی هرچند سخت، در پای میز مذاکره نشستن برای بدست آوردن امتیاز است. چه جنگ و چه مذاکره هر دوی آنها در جهت ایجاد فضای مثبت برای رسیدن به اهداف تعریف شده هستند. از این رو زمانی که مذاکره به پایان میرسد، جنگ آغاز میشود و بالعکس زمانی که جنگ پایان میپذیرد، مذاکره آغاز میشود و این دو در ارتباط تئوریک در چهارچوب کنش متقابل عمل میکنند.
در چهارچوب هوش متقابل باید بپذیریم که هم اسراییل رادیکال و هم حماس رادیکال در پس زمینه ذهنی به این نکته بی تردید می اندیشند که در پایان هر یک از این راهها باید به دیگری نیز اندیشید. لذا روابط و مذاکرات پنهان همیشه بوده و هست اما زمینۀ ایجاد فضای مثبت برای رسیدن به مذاکره و نتایج آن مهم است که به نظر می رسد هرگاه افراطیون سر کار بوده اند، حداقلهای بدست آمده برای فلسطینیها قابل اتکاءتر از حداکثرهایی بوده است که معتدلترها به آن توجه داشتهاند.
از این رو اگر این فضای گفتمانی را بپذیریم اصل اساسی نوع بازی و یا طراحی است که حماس برای روی کارآمدن راست گرایان افراطی در دست اجرا دارد و طراحی کرده است و بالعکس اسراییلیهای راست گرای افراطی برای حماس. تمام سیگنالها در حال حاضر نشان میدهد که ایالات متحده آمریکا و اسراییل به سمت و سوی پذیرش یک دولت مستقل فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه در حرکت اند.
دولت اسراییل اعم از راست افراطی و یا دولت کارگر و یا کادیما اگر سرکار باشند در نهایت باید روی میز تحرکات خود طرحهایی برای مذاکره با حماس و گروههای مختلف فلسطینی داشته باشند. تنها تفاوت در تاکتیکها و تکنیکهای عملیاتی برای انجام مذاکره از سوی هر سه جناح در اسراییل کنونی است که تمایزاتی را بر مبنای نگرشهای متفاوت آنها به وجود می آورد.
اما نباید فراموش کرد که هویت رژیم اسراییل یک هویت میلیتاریستی و نظامی گری است و در نهایت هر حزبی که سر کار باشد باید تمایلات موجود در نیروهای مسلح و گروههای افراطی در این نیروها را از نظر دور نداشت. همانگونه که نوعی رویکرد میلیتاریستی در هویت رژیم اسراییل دیده میشود، از سویی رویکردی مذهبی در چهارچوب یهودیت صهیونیستی بر آن حاکم است که این شاخص زمینه پرور ایجاد فضای گفتمانی حاکم بر حرکت تمام دولتهای روی کارآمده در اسراییل را تشکیل میدهد که دارای جهت گیری رادیکالیستی در این زمینه است.
از این منظر و با توجه به این دو شاخص مهم و اساسی باید گفت که نمیتوان میان دولتهای روی کارآمده در اسراییل در ارتباط با برخورد با نیروهای فلسطینی تمایز چندانی قایل شد. از این روقبل از انتخابات نکاتی گفته میشود و بعد از انتخابات همۀ راهها به یک جا ختم میشود و آن نگرش هایی است که ناشی از جهت گیریهای میلیتاریستی و مذهبی گری افراطی موجود در اسراییل است.
4952
نظر شما