منیره اکبرپوران، مترجم کتاب در گفتوگو با ایسنا گفت: «هتل لوزان» اولین رمان تیهری دانکور است و نه تنها برنده جایزه «رمان اول» فرانسه شده، بلکه جایزه آکادمی فرانسه را هم گرفته است؛ جایزهای که بسیاری از نویسندهها ممکن است بتوانند آن را با رمان پنجم یا ششم خود کسب کنند. این رمان در سال 2008 چاپ شده و با گذشت یکی دو سال به بسیاری از زبانهای مهم دنیا ترجمه شده است.
اکبرپوران همچنین درباره ویژگی آثار دانکور تشریح کرد: این نویسنده متخصص شهرسازی و معماری است. این اواخر در فرانسه و کشورهای اروپایی بحث نقد جغرافیایی اثر به معنای رابطه مکان با روایت و نگاه روایتگر مطرح شده است. کار جالبی که دانکور در این اثر میکند، این است که مکان در همه جا حضور دارد و نقش اول رمان است. در کار دوم او «باغ زمستان» هم که هنوز به فارسی ترجمه نشده، همین روش دنبال شده است.
او در ادامه عنوان کرد: یکی از منتقدان در مورد کار دانکور نوشته بود، در این رمان صحبت از عکسهایی است که خطوط متمایزکنندهشان محو شدهاند و یکی دیگر از منتقدها نوشته بود که در این رمان خطوط همه چیز حتی شخصیتها محو شده است و انگار ما آنها را با فاصله خیلی زیادی میبینیم. منتقد دیگری درباره دانکور نوشته بود: «دانکور، (ژان) ژیونوی شهری است و (فرانسوا) موریاکی است با سس مدرنیته». در این اثر تأثیر زیاد تروفو و پاتریک مودیانو دیده میشود. تأثیر تروفو همان حالت مالیخولیایی و محو بودن در این اثر است.
او سپس گفت: در این رمان شاهد آشنایی راوی با یک دختر خاص هستیم. این دختر بیش از اینکه به سمت مدرن بودن برود، به کلاسیک بودن نزدیک میشود. او روسریاش را به طرز خاصی گره میزند و لباسهایش لباسهای چند دهه پیش فرانسه است. این فرد مالیخولیا و نوستالژیای دارد که در تمام رمان حکمفرماست. نام این دختر کریستین استرتر است که نوستالها و مالیخولیاهای خیلی خاص خود را دارد و مرد راوی داستان از خلال آشنایی با او وارد مکاشفه کریستین در مکان میشود.
او همچنین اظهار کرد: اگر یک خواننده معمولی به رمان نگاه کند، هیچ رد داستانی در آن نمیبیند، فقط توصیفهایی از مکان را دریافت میکند و شاید متوجه گره داستانی نشود. برای گشایش گره داستانی و خط داستانی موجود، مکاشفه لازم است.
این مترجم در ادامه اضافه کرد: معمای این اثر مثل رمانهای پلیسی نیست، اما مسائلی پشت حرفهایی که زده میشود، هست که با دقت در مکان قابل درک هستند. راوی و کریستین در سالهای بعد از ملاقات اول بارها یکدیگر را در هتلهای مختلف ملاقات میکنند و اینجاست که ما کمکم با روح کریستین و گذشتهاش آشنا میشویم.
او همچنین گفت: نکته دیگر در این رمان این است که پدر کریستین کلکسیونر کرههای جغرافیایی و راوی داستان کلکسیونر عتیقه است. ویژگی دیگر این رمان، قهرمان زن و نوع برخورد خاص با اوست. گلدمن میگوید که «رمان با قهرمان مسألهدار آغاز میشود.» در این رمان نیز این کریستین است که مسألهدار است و کشف میشود. راوی عاشق نیست، اما دانکور هیچ چیز را مستقیم بیان نمیکند و فرد باید خیلی دقت کند تا متوجه مسائل بشود. او همه چیز را محو مینویسد، به همین دلیل در این رمان به جز سه چهار کلمه، هیچ چیز حذف نشد، در حالیکه در پس مسائلی که بیان میشد، چیزهایی بود، اما کلمهای که حذف بشود، در متن وجود نداشت.
او افزود: در این اثر یک زندگی کاملا شهری و مدرن جریان دارد و کریستین در آن سلوک خود را طی میکند و کل رمان حول محور شخصیت همین دختر میچرخد. نکته جالب این است که کریستین از جهت عشق بررسی نمیشود، بلکه از این جهت روایت میشود که راه خود را میرود و استقلال خود را دارد. او در این رمان تقریبا به هیچ کس وابسته نیست. نامزد او کاملا محو است و وجود ندارد. پدر او هم همیشه در حال جمع کردن کرههای جغرافیایی است. در نهایت کریستین میماند و سلوکهای خودش و مادری که ندارد، اما خواننده باید بتواند ردپایش را در داستان پیدا کند.
این مترجم سپس درباره دلیل انتخاب این رمان برای ترجمه و انتشار آن، گفت: من بیشتر کارهای ترجمهام را از روی جایزهها انتخاب میکنم. دانکور نثری ساده دارد و به هیچ وجه بر روی زبان و فرم مانور نمیدهد. پازلی که او تهیه میکند، از طریق عکسها و مکانهاست. آنچه ترجمه این اثر را سخت میکرد، حضور بسیار زیاد اسامی خاص مکان بود که برای اینکه خواننده ما هم بتواند آنها را بشناسد و با آنها ارتباط برقرار کند، نیاز بود که نه با پاورقی بلکه با اشارات کوچکی در خود متن، نقش و بار معنایی آنها مشخص شود.
اکبرپوران درباره کارهای دیگرش عنوان کرد: در حال حاضر رمانی به نام «اردوی زمستانی» در نشر مروارید دارم که نوشته امانوئل کارر است. این اثر در حال بررسی در ارشاد است و امیدوارم به زودی منتشر شود. کار دیگرم رمان «یکشنبه اوت» نوشته پاتریک مودیانوست که آن را به نشر چشمه سپرده بودم، اما در حال حاضر برای این نشر مشکل پیش آمده است. این مترجم عنوان کرد: من دانشجوی دکترای فرانسه هستم و تخصصم نقد جامعهشناختی اثر است. در همین زمینه و در ارتباط با موضوع رسالهام در حال ترجمه کار دیگری با عنوان «خودآموز نقد جامعهشناختی اثر» از پیر زیما هستم.
در بخشی از رمان می خوانیم:
«... چند بار دیگر در خیابان پوانکاره به اینطرف و آنطرف رفتم، بعد، با قدمهایی محکم، و درحقیقت با اعتمادبهنفس و قاطعیتِ یک خوابگرد وارد هتلِ لوزان شدم و بهطرف پذیرش رفتم.
کارمند که مردی تقریباً سیساله بود یک نیمتنهی آبی ملوانی بهتن داشت که روی آن یک نشان خانوادگی دیده میشد.
- آقا؟
دو دستم را روی میز پذیرش گذاشتم و چند لحظه از نزدیک به او چشم دوختم، بدون اینکه چیزی بگویم، همانطور که آدم به چهرهی کسی زل بزند که مدتها است او را ندیده و تلاش میکند که او را بهخاطر بیاورد.
- آقا؟... بفرمایید...
صدای خودم را شنیدم:
- اتاق خالی دارید؟...»
«هتل لوزان» شامل 15 فصل در 176 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 6800 تومان منتشر شده است.
6060
نظر شما