*درباره سخنان اخیر حبیبالله عسگراولادی، من با اعتقاد به یک اصل و قاعده کلی، این حرفها را واجد اصالت میدانم. یعنی ما در چنین مواردی نمیتوانیم و نباید بنا را بر توطئه اندیشی بگذاریم و بگوییم عسگراولادی با اذن مراکز قدرت چنین حرفهایی میزند تا فضا سنجیده و واکنش جامعه و نیروهای سیاسی معلوم شود. حتی اگر بعدها معلوم شود که آقای عسگراولادی با توافق با مقامات بالاتر چنین موضعی اتخاذ کرده است، باز هم ما باید الان اصل را بر این بگذاریم که حقیقت همین چیزی است که فعلا میبینیم. یعنی حقیقت این است که عسگراولادی هفتاد و چند ساله، درباره موسوی و مهدی کروبی نظری دارد که اعلاممی کند و نهایتا بین مصالح سیاسی و اخلاق، دومی را انتخاب کرده است. عسگراولادی برعکس توصیه ماکیاولی عمل کرده و آبرو و حیثیت و جایگاه سیاسی خودش را به اخلاق ترجیح نداده است. او میگوید آفتاب عمر من بر لب بام رسیده و اخلاق و صداقت به کار آن دنیای من میآید. بنابراین آقای عسگراولادی بین وجدان خودش و خدای خودش به این جا رسیده است که دست کم نمیتواند با اطمینان موسوی و کروبی را سران فتنه بخواند. واقعیت امر هم این است که تکرار این ادعا در چند سال گذشته، موجب حقانیت آنها نزد اصولگرایان شده است ولی حداقل آقای عسگراولادی در این زمینه به چنین یقینی نرسیده است و الان ترجیح داده است که نظر خودش را صریحا مطرح کند. عسگراولادی معتقد نیست موسوی و کروبی، با توجه به سوابقشان در این انقلاب، برانداز هستند و از قصد وارد میدان انتخابات شدند تا نظام را با فتنهبرانگیزی سرنگون کنند. اما اینکه این موضعگیری حبیبالله عسگراولادی چه فایدهیی برای اصلاحطلبان دارد، باید گفت فایدهاش این است که یکی از ستونهای جریان اصولگرایی، دیدگاهی خلاف نظر اکثریت اصولگرایان را در قبال انتخابات سال 88 و حوادث پس از آن مطرح کرده است. این کم چیزی نیست! اگر آقای عسگراولادی مثلا در زندان حرفهایی خلاف نظری که از او انتظار میرود، مطرح کرده بود، یا به اشکال دیگری تحت فشار بود و چنین حرفهایی میزد، سخنانش هیچ ارزش و اهمیتی نداشت. اما او در شرایطی کاملا آزاد و با اراده خودش این سخنان را بیان کرده است. همین نکته موجب میشود که حرفهای او برای اصلاحطلبان خیلی ارزشمند باشد. همچنین اگر عسگراولادی مثل محمود احمدینژاد با اصولگرایان به اختلاف رسیده بود و این حرفها را پس از تقابلش با جناح اصولگرا بیان میکرد، میتوانستیم بگوییم که حرفهای او اصالت ندارد و او صرفا از سر عصبانیت یا لجاجت و انتقامگیری، چنین میگوید.
*عسگراولادی بیآنکه با اصولگرایان به اختلاف رسیده باشد، این حرفها را درباره موسوی ، کروبی ، هاشمی و خاتمی بیان کرده است. می خواهم بگویم اگر احمدینژاد الان از موضعگیریهای دموکراتیک نفع میبرد، چنین نفعی برای عسگراولادی وجود ندارد. این حرفها نه تنها به نفع عسگراولادی نیست بلکه به زیان اوست. عسگراولادی قصد تسویه حساب سیاسی با جناح خودش را نداشته است بلکه فقط بیش از این نمیتوانست سکوت کند و وجدانش او را به سخن گفتن واداشت. اما اینکه این حرفهای آقای عسگراولادی زمینه ساز حضور اصلاحطلبان در انتخابات شود، به نظر من کاملا منتفی است. اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد و مجموعه اصولگرایان هم نمیخواهند اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند؛ زیرا میدانند اصلاحطلبان در صورت شرکت در انتخابات، شانس زیادی برای کسب رای بسیار بالا دارند و اگر اصلاحطلبان رای سنگینی بیاورند، قصه دوم خرداد 76 یا 22 خرداد 88 تکرار میشود.
/27217
صادق زیبا کلام در یادداشتی با عنوان«صداقت عسگراولادی» در روزنامه اعتماد نوشت:
کد خبر 273152
نظر شما