بر اساس آمار سازمان جنگل ها، سالانه بیش از 1000 فقره آتش سوزی در منابع طبیعی رخ می دهد. حدود ۱۰درصد از مجموع یکهزار فقره آتش سوزی جنگلهای کشور، درجنگلهای هیرکانی و خزری شمال رخ میدهد که خسارت سالانه آن، به گفته مسوولان سازمان جنگل ها، بیش از ۲۳۰ میلیارد ریال است.
محاسبه این خسارتها تنها بر پایه نرخ چوب است و ارزش زیستی و تاریخی این جنگلها به هیچ روی محاسبه نمی شود. در حال حاضر ۹۵ درصد آتش سوزی جنگلهای کشور، ناشی از عوامل انسانی و پنج درصد نیز بر اثر عوامل طبیعی است. برخی فعالان زیست محیطی، این آتشسوزی ها را ناشی از سوداگری زمینخوران می داند و مردم را تشویق می کند زمانی که ساختمان ها در میان جنگل سر برآوردند، گریبان صاحبان آنها را بگیرند.
جنگل خزری هیرکان که از منطقه هیرکان جمهوری آذربایجان شروع و تا استان گلستان، در ایران ادامه دارد، با قدمت ۴۰ میلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگلهای جهان است. این جنگلها بازمانده عصر ژوراسیک است که عصر یخبندان نتوانست آنها را از بین ببرد این در حالی است که جنگلهای اروپا به گفته کارشناسان ۱۱هزار سال قدمت دارد. این روزها مسابقهای میان فعالان محیط زیست ایران و سوداگران زمین در جریان است. گروه اول میکوشند که جنگل ابردر مرز بین دو استان سمنان و گلستان که از جنگلهای هیرکانی است را در فهرست آثار طبیعی ملی در یونسکو به ثبت برسانند تا از گزند ساخت و ساز محفوظ بماند و گروه مقابل مصوبه هیات دولت را برای احداث جاده در جنگل گرفتهاند.احداث جاده منوط به ارزیابی زیست محیطی شدهاست. برخی بدبینان میگویند اگر بدانیم که این جاده در استانی که رییس جمهوردر آن زاده شده است احداث میشود، پیشاپیش می توان از سرنوشت پیش روی جنگل ابر اطمینان داشت.
ارائه گزارشهای ارزیابی زیست محیطی در ارتباط با طرحهای بزرگ درزمان دولت سید محمد خاتمی الزامی شد. سیاستی که از همان زمان، بیشتر جنبه نمایشی داشت و تمام طرحها درآن دولت (بیش از ۶۰۰ طرح) تصویب و گاهی به صورت مشروط قبول میشد. برخی تحلیل گران می گویند این گزارشها به مثابه دکانی برای خیل عظیم به اصطلاح مهندسان مشاور و محیط زیست بوده است. سال هاست که یک گزارش ارزیابی زیست محیطی ظرف ۷۲ ساعت سرهمبندی میشود و برخی افراد برای دفاع از گزارش در کمیته ارزیابی مبلغی در حدود ۳ میلیون تومان پول می گیرند.
جنبش محیط زیست ایران تا کنون چندان موفقیت آمیز نبوده است. از سوی دیگر دغدغههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی مردم نیز کمتر جایی برای توجه تودهها به اخبار نگران کننده زیست محیطی میگذارد و آستانه حساسیت و تحریک مردم در این زمینه گاه در حد بیتفاوتی یا محدود به اظهار تاسف است. تودههای طبقه متوسط، بیش از آنکه نگران درختان و نابودی جنگل باشند، نگران عقب ماندن از قافله رانتخواران و زمینخواراناند.
تجربه قلامینکوها
با این وجود گاه می بینیم با اندکی آموزش، مردم ایران وقت و انرژی بسیاری برای حفظ محیط طبیعی و حیات وحش گذاشتهاند. مردادماه۱۳۸۶ در اثر شور شدن چاههای آب شرب و کشاورزی روستاهای پیرامون دریاچه بختگان در جنوب غرب ایران، بحران آب برای مردم این منطقه ایجاد شد. همزمان، جان هزاران فلامینگو نیز در معرض خطر قرار گرفت. در مراحل اولیه چاره کار در بازشدن دریچه سدهای بالادست بهنظر می رسید و اعلام شد اگر وزارت نیرو کمک نکند، هزاران فلامینگوی دیگر نیز تلف خواهند شد. آب یا سهم روستاییان بود یا سهم فلامینگوها. وزارت نیرو حاضر نبود حق آب قانونی زیست محیطی دریاچه را تامین کند.
سرانجام با کمک و مشارکت دهها نفر از روستاییان منطقه در یک راهپیمایی شبانه، هزار جوجه فلامینگوی سرگردان از شورهزارهای بخش شرقی بختگان به سمت جزیره علی یوسف واقع در شمال غرب دریاچه، هدایت شدند. در صبحگاه این شب فلامینگوها به بخشی از دریاچه رسیدند که مقداری آب شیرین داشته و شرایط زیستی به نسبت مناسبتری دارد. تجربه این راهپیمایی گسترده در طول دریاچه در تاریخ فعالیتهای حفاظت محیطزیست در ایران کمنظیر بوده و تجربهای شورانگیز از همکاری مردم و تشکلهای زیستمحیطی با ماموران حفاظت محیط زیست به شمار میآید.
شاید سرنوشت زیستگاه هایی همچون جتگل ابر در سمنان و درختان بلوط ایلام نیز به مداخله روستاییان وابسته باشد.
نظر شما