با توجه به ایام آخر سال در شرایط کنونی، صفحه حوادث روزنامه ها نیز رنگ و بوی نوسانات روز را به خود می‌گیرد که شاید اینطوری بشود:

 

اول
قتل ناموسی به خاطر پراید
دست‌هایش را روبروی صورت گرفته و دائم به خودش فحش می دهد و نام «میترا» را روی لب‌هایش جاری می‌کند. صدای گریه و شیون مخلوط شده با لعن و نفرین سالن را پر کرده. آنسوتر مادری داغدار، دائم به نادر می‌گوید: گناه میترای من چی بود؟ و کلمه «بود» را می‌کشد و جیغ می‌زند.
نادر اما آرام گریه می‌کند و زیر لب می‌گوید: من عاشق میترا بودم.
داستان به یکسال پیش برمی‌گردد. زمانی که در پارک میترا را می‌بیند و بعد از رد و بدل شدن شماره تماس، کم‌کم عاشق او می‌شود. پس از چند ماه رفت و آمد و دیدار، بالاخره با مادر پیرش به خواستگاری میترا می‌رود و او تقریبا قبول می‌کند اما می‌گوید فعلا زود است و قصد ادامه تحصیل دارد.

نادر در حالی که صدای مادر میترا گوش همه را خراش داده، ادامه می‌دهد: دو شب پیش اس ام اس زد که ما به درد هم نمی‌خوریم. خیلی ناراحت شدم، همه آمال و آرزوهای من در حال ویرانی بود. هرچی زنگ زدم جواب نداد. فردا که برای دیدنش رفتم دیدم دم در دانشگاه با پراید، یه پسری رو سوار کرد و...خون جلوی چشامو گرفته بود...رفتم توی کافی شاپی که با هم نشسته بودن و هرهر کرکر می‌کردن. تا منو دید، دستپاچه شد و گفت شب بهت زنگ می زنم.

شب که زنگ زد گفت: من و تو به درد هم نمی‌خوریم. تو هیچی نداری ولی من توی قرعه کشی بانک یه پراید برنده شدم، می‌فهمی یعنی چی؟
اینو که گفت دنیا رو سرم آوار شد. میترا دیگه اون میترای همیشگی نبود. میترای من نبود...باهاش قرار گذاشتم برای آخرین دیدار و خداحافظی. توی پارک. یه روسری هم براش خریدم البته از 85 هزار تومنی که ریخته شده به حسابم چون من تازه یه شرکت خصوصی کار پیدا کردم و تا دو ماه ازمایشی باید کار کنم...بازم با اون پسره اومده بود. می گفت این پسره باباش بنگاه ماشین داره و ...بهش التماس کردم، گریه کردم...بی فایده بود، منم کنترلمو از دست دادم و با روسری خفه ش کردم...من میترا رو برای خودم می خواستم، دوستش داشتم...دوباره گریه می کند و صدای مادر داغدار روی اعصاب همه رژه می رود.

بنابراین گزارش، پرونده نادر در حال بررسی اسناد و شواهد است و به گفته قاضی تا دو ماه دیگر باید صبر کرد. قاضی پرونده می‌گوید: ظواهر دنیوی نباید قول و قرارهای ما را بر هم بزند حتی پراید 20 میلیونی...

دوم
مرد گوشتخوار دستگیر شد
مرد حالا نگران و نادم در روی صندلی مقابل قاضی نشسته است. 21 شاکی دارد و حال و روزش اصلا خوب نیست. می‌گوید: تقصیر من نبود، وسوسه‌ شدم.
او طعمه های خود را از میادین میوه و تره‌بار پیدا می‌کرده و بعد از بردن آنها به خیابان‌های خلوت، نقشه شوم خود را اجرا می‌کرده است.
«اولین بار وقتی اون خانوم دربست گرفت، وسوسه شدم. گفت دربست که فکر خبیث به ذهنم رسید. نزدیک یه میدون‌گاهی با نقشه از ماشین پیاده‌اش کردم و ...بعد از اون دیگه برام عادت شد و بعد هم تفریح. خب درآمدشم خوب بود. من بچه طلاق بودم و شغلی نداشتم جز رانندگی که کفاف خرج زندگی‌ام رو نمی‌داد...»

مرد اینها را به قاضی گفت و از دادگاه طلب بخشش کرد و تاکید داشت که دست تنها بوده و شریکی نداشته است. یکی از شاکیان ماجرای روز سیاه را، در محضر دادگاه اینگونه تعریف می‌کند: به من گفت خانوم از این دکه برای من سیگار بگیر، تا پیاده شدم، گازشو گرفت و در رفت. 4 تا مرغ خریده بودم برای شب عید و تعطیلات نوروز؛ بی وجدان همه رو برد...تف به روت!

قاضی پرونده این سارق که به مرد گوشت‌خوار معروف شده از 32 پرونده وی در 10 روز گذشته خبر داد و به هموطنان توصیه کرد یا گوشت و مرغ نخرند و یا اگر می‌خرند در پلاستیک مشکی به خانه ببرند در ضمن از وسایل عمومی برای حمل و نقل مرغ و گوشت و ماهی به خانه استفاده کنند. قاضی این را هم اضافه کرد: در پیاده رو ها هم گوشت را به سمت دیوار بگیرند که زورگیران زیاد جلب نشوند، طوری راه بروند انگار پیاز خریده اند.
پرونده این متهم گوشتی برای رسیدگی به دادسرا ارسال شد.

سوم
خودسوزی روبروی آجیل خندان
صبح دیروز، مردی که قصد خرید آجیل شب عید را داشت و به گفته شاهدان عینی نتوانسته بود با 60 هزار تومن بیشتر از نیم کیلو آجیل دسته سوم(پوست تخمه، گشمش، نخودچی و پسته زبان بسته) بخرد، بعد از التماس به آجیل فروش و گرفتن جواب منفی، روبروی آجیل فروشی خودش را با آجیل‌های خریداری شده، آتش زد...
 

 

 

 

محسن حدادی 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 280502

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۳:۵۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۵
    21 2
    لايييييييييييييييييييييييك
  • کاظم IR ۱۴:۰۷ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۵
    20 2
    خیلی توپ بود
  • بدون نام IR ۱۴:۳۳ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۵
    18 2
    ایولا.
  • بدون نام IR ۱۵:۳۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۵
    25 3
    اون گوشت خواره خیلی دزد باحالی بوده. مردم از خنده
  • بدون نام EU ۰۹:۱۳ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۶
    18 2
    خیلی جالب بود روحیم عوض شد
  • بدون نام IR ۱۳:۴۷ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۶
    13 2
    داداش ما این طنزش ندیده بودیم تحت تاثیر قرار گرفتیم.
  • مريم IR ۱۴:۲۹ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۶
    17 2
    خيلي باحال بود. مرسي.
  • بدون نام CN ۰۱:۵۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۷
    13 3
    میترا حقش بود.
    • سعید_ح IR ۰۹:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۸
      16 0
      پراید داشته می فهمی.........
  • بدون نام IR ۱۲:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۸
    1 15
    مسخره بود.