صحبتهای دیروز مربی استقلال با یکی از سایتها بخشی از حقیقت تأسفبار فوتبال ماست. اینکه حمله به شخصیت افراد به عادتی مرسوم در این فوتبال تبدیل شده. فوتبال این روزها در درجه دوم اهمیت قرار گرفته و تا نتیجه مسابقه واگذار میشود، بلافاصله تیغها کشیده میشود و حرمت انسانهاست که مورد حمله قرار میگیرد.
اینکه فوتبال را باید پاک کرد، حرف درستی است اما شیوه نادرست بیان حرف درست هم آن را از سکه میاندازد. این در فوتبال ما عادت شده که فقط حمله کنیم، یا درست از آب درمیآید یا نه. میگوییم مربی تیم حریف دستور حمله را برای تماشاگران صادر کرده و بعد در گفتوگوی لیدرها کاشف به عمل میآید که او مقصر نبوده.
فوتبال ما باید پاک شود اما این پاکسازی آیا راه مناسبی غیر از این راه ندارد؟ اگر خود ما کاری کنیم که شائبه تهمت و افترا باشد و بعد نتوانیم آن را ثابت کنیم آن وقت با آبروی ریخته یک انسان دیگر چه باید بکنیم؟ فوتبال ما باید پاک شود اما با شیوه اصولیاش. اینکه مدام مصاحبه کنیم و بگوییم ریشه فساد و ناپاکی در فوتبال وجود دارد و باز هم نتوانیم حرفمان را ثابت کنیم و بخشی از ناپاکیهای او را رو کنیم و او به حیاتش در فوتبال ادامه دهد، آیا با اعتبار خود و با اعتبار تمام آنها که داعیه پاکسازی دارند و میخواهند کار را از طریق قانونی و درستش پیگیری کنند، بازی نکردهایم؟
فوتبال ما باید پاک شود اما در کنار پاکسازی باید قدرت هم داشته باشد. اینکه ما مدام ببازیم و مدام امتیاز بدهیم و مدام در دوئلها شکست بخوریم و بعد این را به ناپاکی طرف مقابل و پاکی محض خودمان ارتباط بدهیم، این کاری اصولی است؟ فوتبال ما باید پاک شود اما باید قدرت هم داشته باشد. اگر به این حدیث علوی معتقدیم که مؤمن باید زیرک باشد، باید راه مناسبی برای به کرسی نشاندن حرفمان پیدا کنیم. باید آنقدر باهوش باشیم که با پاکی به جنگ قدرتهای ناپاک برویم و پیروز هم بشویم. اینکه در مبارزه شکست بخوری و فریاد سر بدهی که طرف مقابل من به این دلیل برد که ناپاک بود، نامی دارد که هرچه هست، هوشیاری نیست. فوتبال ما باید پاک شود اما نه با این مشی و منشای.
نظر شما