به گزارش ایسکانیوز ساعت 40 : 3 بامداد 23 تیر 1388 ، مرد جوانی به کلانتری 122 دربند رفت و گفت : نیم ساعت پیش از سفر خارج به تهران برگشتم و در فرودگاه امام خمینی ، سوار تاکسی دربستی شدم تا به خانه دایی ام «هوشنگ» در زعفرانیه بروم.
وی ادامه داد : من شاگرد صرافی دایی ام هستم و مقدار زیادی ارز به همراه داشتم.وقتی به خانه او رسیدم از راننده تاکسی خواستم منتظر بماند تا کیف حاوی ارز را تحویل دهم و بعد مرا به تهرانپارس ببرد.من از پله های ساختمان دایی ام بالا رفته بودم که ناگهان راننده تاکسی فریاد زد.با عجله برگشتم و همان مردی که به صورت او گاز اشک آور پاشیده بود به سرعت به طرف من دوید.
شاکی اضافه کرد : تبهکاران که سوار یک دستگاه پژو 206 مشکی بودند با چاقو و اسپری اشک آور به من حمله کردند و کیف حاوی 000/100 پوند انگلیس ، 000/200 پوند کانادا ، 000/50 دلار استرالیا ، 000/100 دلار سوئیس و 000/100 درهم امارات را دزدیدند.
پرونده به دستور قیصری - بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران - در اختیار پلیس پایگاه یکم آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و تحقیق تخصصی آغاز شد.کارآگاهان که می دانستند دزدان از زمان ورود شاگرد صرافی به پایتخت ، اطلاعات دقیقی داشته اند به بازجویی از آشنایان و اطرافیان «هوشنگ» پرداختند و به پسرخاله او به نام «عیسی» مشکوک شدند.
برادر «عیسی» به نام «مقصود» در صرافی «هوشنگ» کار می کرد و این فرضیه مطرح شد که او اطلاعات مربوط به زمان بازگشت خواهرزاده مالباخته و میزان ارزهای همراهش را به دزدان داده بود.
با کشف نخستین سرنخ «مقصود» بیست و پنجم مرداد 1388 در میدان انقلاب دستگیر شد و با دیدن مدرک های دادگاه پسند گفت : سالهاست که در صرافی «هوشنگ» کار می کنم.خودم چندین بار برای تهیه ارز به خارج از کشور سفر کرده ام و جزئیات کامل نحوه کار را می دانم.
وی ادامه داد : فکر تصاحب پول های «هوشنگ» آرام و قرارم را گرفته بود و زمانی که خواهرزاده اش برای تهیه ارز به خارج از کشور رفت موضوع دستبرد را با برادرم در میان گذاشتم.بدین ترتیب قرار شد «عیسی» و دو نفر از دوستانش پولها را بدزدند و آنها را بین خود تقسیم کنیم.
با اعتراف های «مقصود» کارآگاهان در همان روز به خانه برادرش در شهرک «راه آهن» رفتند و مقدار زیادی از ارزهای مالباخته را به دست آوردند.
«عیسی» اما با آگاهی از دستگیری برادرش ، گریخت و زندگی زیرزمینی را آغاز کرد.
افسران پایگاه یکم آگاهی در شاخه بعدی عملیات ، مراقبت نامحسوس از خانه های آشنایان و بستگان «عیسی» را دستور کارشان قرار دادند و سرانجام این مرد را در شهر پردیس - جاده دماوند - به زانو درآوردند.
وی که می دانست برادرش تمامی ماجرا را تعریف کرده و هیچ شانسی برای گریز از قانون ندارد اظهار داشت : پولها را دوستانم «سروش» و «سیامک» با پاشیدن گاز اشک آور دزدیدند و من که در پژو 206 منتظرشان بودم رانندگی کردم.
پلیس در آخرین مرحله عملیات «سروش» و «سیامک» را هم به دام انداخت و آنان با صدور قرار قانونی روانه زندان شدند.
تحقیق جامع تر برای افشای سایر جرم های احتمالی آنان ادامه دارد.
نظر شما