حسام الدین واعظ زاده* <BR>

مسئله "اشتغال فارغ التحصیلان علوم انسانی" یکی از دغدغه های پانزده ساله ام در داخل و خارج از کشور بوده است. اینکه چرا در کشورهای غربی (اروپا و آمریکای شمالی) کسانی که برای تحصیل وارد رشته های علوم انسانی می شوند با انگیزه، هدف و آینده نگری بیشتر و عمیق تری این راه را انتخاب می کنند و کمتر نگرانیهای یافتن شغل مورد علاقه یشان را دارند. البته دانستن این نکته ضروری است که در همان غرب، رقابتها برای یافتن شغل های مناسب بسیار جدی است.
در واقع، تعریفی برای چرخه تولید نیروی متخصص در رشته های علوم انسانی از دانشگاه تا جامعه و صنعت وجود دارد. بعنوان نمونه، فردی که در رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل تحصیل کرده یا قصد ورود به این حوزه را دارد تا حدی زیادی می داند در چه زمینه ای می خواهد در آینده کار کند، چه تخصصهای کمکی در حین تحصیل می بایست کسب نماید تا بتواند کارایی خود را در صحنه عمل و کار ارتقاء دهد، چه مراکز دولتی و غیر دولتی هستند که او را در حین تحصیل و بعد از آن می توانند در راستای شغل مورد علاقه اش یاری نماید... همه این امور تقریبا برای یک دانشجو بویژه در سطوح کارشناسی ارشد و دکتری روشن و مبرهن است.
نقش محوری علوم انسانی برای آسیب شناسی و حل مسئله، بخش لایتجزایی از زندگی روزمره فردی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی مردم است. بخش اعظم فارغ التحصیلان علوم انسانی در رشته های اقتصاد، علوم سیاسی و روابط بین الملل، فلسفه و فرهنگ و رسانه، جامعه شناسی و حقوق جذب موسسات پژوهشی و تحقیقاتی وابسته به احزاب، سازمانهای غیر دولتی NGOs می شوند.
دوران انتخابات، اوج این کار آنهاست. بکارگیری متخصصین مربوطه، بعنوان مشاوره انتخاباتی یک ضرورت برای هرکسی است که می خواهد در عرصه کارزار انتخاباتی وارد شود، چه در انتخابات محلی، چه پارلمانی - عمومی و چه ریاست جمهوری.
این درحالیست که پستهای مشاوره ای انتخاباتی در ایران هنوز جایگاهش تعریف نشده است. استفاده از این مشاوران، نوعی اشتغال زایی است که برای کاندیدها می تواند بسیار مفید و موثر باشد زیرا رقابتهای انتخاباتی بر اساس موازین علمی و کارشناسی هدایت می شود.
اما فارغ التحصیلان ما در این رشته ها نه می دانند که این مهم در حوزه تخصص آنهاست و نه سرفصل دروس دانشگاهی در حوزه تئوریک و کاربردی توجه ویژه ای به این امر دارد.
کسانی که سالها در کلاسهای درس استاد دیده و زحمت کشیده، بدون شک در اولویت بیشتری برای مشاوره دادن به کاندیدها هستند. مشاورین سیاسی، حقوقی، فرهنگی و... می توانند کاندیدها را بطور مستمر در فراز و نشیب رقابتهای انتخاباتی و نظر سنجی ها یاری و کمک نمایند. اما در ایران کسانی به این کار مشغول می شوند که بیشتر نقش لابیگری و ارتباط با حلقه های قدرت را دارند در حالیکه از الفبای این تخصص بی خبرند. بسیاری از حرکتهای سیاسی و ائتلافهایی که میان کاندیدها صورت می گیرد بدون مطالعه علمی و کارشناسی است لذا عمده آنها عقیم و بی اثر می ماند. ائتلافهایی که بدلیل عدم بکارگیری کارشناسان زبده ومتخصص صورت می گیرد ضربه های سختی بر پیکره افکار عمومی، شادابی و سلامت انتخابات وارد می کند. حرکتهای انتخاباتی معمولا واکنشی به بازی دیگران و از روی احساسات و وابستگیها فردی نشات گرفته، که خواه ناخواه به تشنج های سیاسی و اجتماعی در سطوح بالای قدرت و نیز افکار عمومی در جامعه منتهی می شود که البته جبران ناپذیر است.
براستی آیا روزی می آید که کاندیدهای مجلس، شورای شهر، و ریاست جمهوری قبل و بعد از ورود به این عرصه، برای هدایت موثر مبارزات انتخاباتی خود احساس نیاز به این مشاورین بنمایند؟ آیا روزی می آید که آنها برای تعیین و ترسیم نقشه راه انتخاباتی خود از متخصصین فن کمک گیرند؟ تا هم از صرف هزینه های بیهوده تبلیغاتی جلوگیری شود و هم مردم و طرفدارانشان معطل و گرفتار اشتباهات آنها نشوند. آیا این اشتعال زایی برای علوم انسانی اتفاق می افتد؟

* استاد دانشگاه
 

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 292797

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =